کتاب نکته هایی پندآموز از تاریخ اسلام

کتاب نکته هایی پندآموز از تاریخ اسلام نوشتهٔ رامین علیزاده است و انتشارات حکمت و عرفان آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب نکته هایی پندآموز از تاریخ اسلام

در اسلام اهمیت مطالعهٔ تاریخ و اطلاع‌یافتن از حوادث تاریخی در بعضی از روایات و احادیث به طور صریح بیان شده است.

در همین راستا، کتاب نکته هایی پندآموز از تاریخ اسلام سعی دارد به شما در شناخت حوادث تاریخی صدر اسلام یاری برساند و در بصیرت‌افزایی مؤثر واقع شود؛ با توجه به‌اینکه مطالعه کتاب‌های اصلی متون تاریخ اسلام برای همگان میسر نیست، برای آشنایی هرچه بیشتر عموم مردم با تاریخ اسلام، شایسته است از کتاب‌هایی چون کتاب نکته هایی پندآموز از تاریخ اسلام بهره ببرید که تاریخ اسلام را به صورت خلاصه شرح می‌دهند.

خواندن کتاب نکته هایی پندآموز از تاریخ اسلام را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ تاریخ اسلام پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نکته هایی پندآموز از تاریخ اسلام

«جوانمردی و رادّی

عرب بر خود می‌بالید که بتواند در جنگ با او رویاروی شود و تاب ایستادگی بیاورد، و بازماندگان کسانی که به دست او کشته می‌شدند بر خود می‌بالیدند که علی (ع) او را کشته است و این گروه بسیارند. خواهر عمروبن عبدود (از قهرمانان قریش که در جنگ خندق به دست امام علی (ع) کشته شد) در مرثیه برادرش اینگونه سروده است: اگر کشنده عمرو کس دیگری جز این کشنده‌اش بود، همواره و تا هرگاه که زنده بودم بر او می‌گریستم. آری کشنده او کسی است که او را مانندی نیست و پدرش مایهٔ شرف مکّه بود.

***

پاسخ به شایعه

وقتی رسول خدا (ص) می‌خواست برای جنگ تبوک رهسپار شود، علی‌بن ابی طالب را بر خانواده خویش گمارد و به او دستور داد که در میان آنان بماند و به همین خاطر منافقان زبان به اراجیف گشودند و سخنان بیهوده‌ای گفتند و شایعه کردند که پیامبر (ص) از علی رنجیده و به دلیل سستی ایشان، او را در مدینه گذاشته است و با خود همراه نکرده است. وقتی مخالفان و منافقان این شایعه را در مدینه پخش کردند علی (ع) شمشیر خود را برگرفت و به راه افتاد تا اینکه در منطقه‌ای بنام جُرفْ به رسول خدا (ص) رسید که در آنجا فرود آمده بودند. عرض کرد ای رسول خدا (ص) منافقان می‌گویند شما از آن رو مرا با خود در این سفر همراه نکردی که از من رنجیده‌ای و من در کار خویش سستی به خرج داده‌ام رسول خدا (ص) فرمود: منافقان دروغ گفته اند، بلکه من تو را در مدینه بر جای گذاشتم تا در غیاب من مراقب اوضاع باشی. برگرد و به جای من مراقب خانوادهٔ من و خانوادهٔ خویش باش، ای علی آیا به این خشنود نمی‌شوی که نسبت به من در جایگاه هارون به موسی باشی با این تفاوت که پس از من دیگر پیامبری نخواهد آمد، و وقتی علی (ع) این سخن را شنید به مدینه برگشت و رسول خدا (ص) هم به سفر خود ادامه داد.

***

پاسخ به نامه یک دروغ‌گو

مسیلمه‌بن حبیب (مسیلمه کذّاب) که از پیامبران دروغین در عصر پیامبر (ص) بود نامه‌ای به رسول خدا (ص) به نصّ زیر نوشت: از مسیلمه، رسول خدا، به محمّد، رسول خدا، درود بر تو باد. اما بعد، من در این کار (پیامبری) با تو شریک هستم، یک نیمهٔ این سرزمین از آن ما و یک نیمهٔ دیگر برای قبیله قریش است، اما قریش قومی تجاوز کارند.

دو پیک (نامه رسان) این نامه را به حضور رسول خدا (ص) آوردند. وقتی رسول خدا (ص) نامهٔ او را خواند به آن دو پیک فرمود: شما درباره این موضوع چه می‌گوئید؟

گفتند: ماهم همان را می‌گوئیم که مسیلمه می‌گوید. فرمود: اگر جز این بود که سفیران را نمی‌کشند، گردن هر دوی شما را می‌زدم. آنگاه در پاسخ به مسیلمه کذّاب نوشت:

بنام خداوند بخشایندهٔ مهربان

از محمّد رسول خدا به مسیلمهٔ دروغ‌گو، درود بر کسی که از هدایت پیروی کند، امّا بعد، زمین از آن خداست آن را به هر کسی از بندگانش که بخواهد به میراث می‌دهد و سر انجام کار از آن پرهیزگاران است.»