معرفی کتاب آقای دو پورسونیاک
نمایشنامهٔ آقای دو پورسونیاک نوشتهٔ مولیر با ترجمهٔ پرهام آل داود و نیما قدرتی در نشر قطره به چاپ رسیده است.
درباره کتاب آقای دو پورسونیاک
آقای دو پورسونیاک یک کمدی - باله است که در آن مولیر به نقد و تحلیل بیرحمانهٔ خلقوخوی انسانی، کاویدن ریشههای حماقتهای بشری و تحلیل پندارهای نادرست انسانی میپردازد.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
کتاب آقای دو پورسونیاک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این اثر به دوستداران هنر نمایش پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب آقای دو پورسونیاک
«اسبریگانی: آقا، طرف دارد میرسد، در سه فرسخی اینجا دیدمش، اسبها را بسته بودند و برای صرف ناهار در یک غذاخوری پیاده شده بودند. نیم ساعتی پاییدمش و زیروبمش را ازبر شدم. از قیافهاش که نگو و نپرس. خواهید دید از چه گِلی ساخته شده، سرووضعش هم مُهر تأییدی بر آن است. دربارهٔ روحیاتش هم از حالا بگویم که از زمختترین افراد است. جوری که کاملاً برای مقصود ما مناسب است. دقیقاً آدمی است که توی هر چاهی که برایش بکنیم میافتد.
اراست: راست میگویی؟
اسبریگانی: بله، من آدمشناس نباشم کی باشد؟
نرین: خانم، ایشان فردی شناختهشدهاند، کار شما در دست کاردان است. او قهرمان دلاوریهای اینچنین در دوران ماست: مردی که بیست بار در زندگی بهخاطر دوستانش خودش را به خطر انداخته؛ کسی که بزرگوارانه مجازات کار اجباری را تحمل کرده، بازوهایش رنج برده و شانههایش داغ ننگ خورده، او پرپیچوخمترین ماجراها را بهسرانجام میرساند، کسی که، بهخاطر نمیدانم چندین و چند عمل پسندیده که بزرگوارانه انجام داده، همانطور که میبینید از کشورش تبعید شده.
اسبریگانی: ستایشهاتان مایهٔ افتخار بنده است، مرا شرمنده میکنید. میتوانم صادقانه همینها را دربارهٔ شگفتیآفرینیهای خودتان بگویم. بهخصوص افتخاراتی که با چنان میزان صداقتی بدان نائل شدهاید: با تقلب در بازی از آن جوان اشرافی خارجی که آورده بودند پیشتان دوازده هزار سکه بردید، زمانی که با چنان والامنشی آن سند را جعل کردید و یک خانواده را به نابودی کشاندید، یا وقتی که با چنان مناعتطبعی امانتی را که به شما سپرده بودند کتمان کردید و بزرگوارانه به جای خود آن دو بیگناه را پای چوبهٔ دار فرستادید.
نرین: اینها کارهای ناچیزی است که حتی ارزش بهزبان آوردن هم ندارد، از شرم ستایشهایتان سرخ میشوم.
اسبریگانی: فروتنی را کنار بگذارید، از اینها هم بگذریم. بیایید به کارمان برسیم. من فوراً به شهرستانی عزیزمان میپیوندم، وانگهی شما هم مراقب باشید باقی بازیگران نمایش عندالزوم آماده باشند.»
حجم
۱۱۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
حجم
۱۱۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه