کتاب سه تار
معرفی کتاب سه تار
کتاب سه تار نوشتۀ جلال آل احمد و حاصل ویراستاری مجید ملاپور اطاقوری است. انتشارات الهام نور این مجموعه داستان معاصر ایرانی را روانۀ بازار کرده است.
درباره کتاب سه تار
جلال آل احمد در داستانهای کتاب سه تار، روایتی انسانی از افرادی را بیان میکند که فارغ از جنسیت، سن، تحصیلات، طبقهٔ اجتماعی، محل سکونت و... هر کدام دغدغهها، مشکلات، آرزوها و نیازهای خود را دارند. در داستان اول که با نام همین مجموعه، یعنی سهتار منتشر شده است، داستان نوازندهای جوان روایت شده که با مشکلات فراوان، برای خود سازی خریده است و مشغول رؤیابافی با آن است. در «بچهٔ مردم» داستان از زبان زنی روایت میشود که درگیر فقر و تنگدستی است و با غریزهٔ مادری خود در جدال است. «وسواس» داستان مردی است که نگاه افراطی به احکام شرع دارد و در این راه سختیهای زیادی بر خود هموار میکند. در داستانهای دیگر، داستان یک کارمند بانک، یک معلم دبیرستان در سفر و ماجراهایش، داستان کارگر ناتوان بندر، داستان کارمند یک تجارتخانه که عاشق تفنگ است و داستانهای دیگری از زبان شخصیتهای متفاوت روایت میشود. علاوهبر داستان «بچهٔ مردم»، داستانهای «لاک صورتی»، «گناه» و «آفتاب لب بام» داستانهایی دربارۀ زنان و دختران و یا بهروایت خود آنها بهصورت اولشخص است که جلال آلاحمد شخصیتپردازی واقعگرایانه و ملموسی از آنها ارائه داده است. آثار آل احمد، بهویژه در مجموعه داستان سه تار، تأثیرگرفته از اجتماع و شرایط مردمی است که او زندگی و وضعیت آنها و همچنین معضلات و گرفتاریهای آنها را دیده و روایت آنها را نقل میکند. تنگدستی و مشکلات معیشتی، دلیل بخش عمدهای از درگیری شخصیتهای داستانهای جلال است. از سوی دیگر، او مشکلات و معضلات فرهنگی و اجتماعی را از نظر دور نداشته و در داستانهایش به این گونه مسائل هم با دقت و موشکافی مخصوص به خود نگریسته و داستان آنها را با قلم خود نوشته است.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب سه تار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران ادبیات داستانی معصر ایران و قالب داستان کوتاه و نیز به طرفداران جلال آلاحمد پیشنهاد میشود.
درباره جلال آل احمد
سید جلالالدین سادات آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانوادهای مذهبی و روحانی در محلهٔ سید نصرالدین شهر تهران به دنیا آمد. او نویسنده، روشنفکر سوسیالیست، منتقد ادبی و مترجم ایرانی، پسرعموی سید محمود طالقانی و همسر سیمین دانشور بود. در دههٔ ۱۳۴۰ به شهرت رسید و در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر بسزایی گذاشت. دانشآموختهٔ رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشسرای عالی تهران بود. تحصیل را تا دورهٔ دکترای ادبیات فارسی ادامه داد، اما سرانجام از ادامهٔ آن صرفنظر کرد. در جوانی (با حفظ گرایشهای مذهبی)، بهنوعی به روحانیت پشت کرد و نیز به جریان توده پیوست. تأثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت و افزون بر نگارش داستان، به نوشتن مقالات اجتماعی، پژوهشهای مردمشناسی، سفرنامهها و ترجمههای متعدد میپرداخت. میتوان مهمترین ویژگی ادبی آلاحمد را نثر او دانست؛ نثری فشرده، موجز و درعینحال عصبی و پرخاشگر که نمونههای خوب آن را در سفرنامههای «خسی در میقات» یا ناداستان «سنگی بر گوری» میتوان دید و خواند.
نخستین مجموعهٔ داستان او «دیدوبازدید» نام داشت. در سال ۱۳۲۶ دومین کتابش، «از رنجی که میبریم» را همزمان با کنارهگیری از حزب توده چاپ کرد؛ کتابی که بیانگر داستانهای شکست مبارزاتش در این حزب است. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بهعنوان ضربهای سنگینی بر پیکر آزادیخواهان، آلاحمد نیز افسرده شد. در این سالها، کتابی را تحت عنوان «سرگذشت کندوها» به چاپ رساند. کتابهای «اورازان»، «تاتنشینهای بلوک زهرا» و «مدیر مدرسه» در همین دوران نوشته شدند. جلال آل احمد را ادامهدهندهٔ راهی میدانند که پیش از او، محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت در سادهنویسی و استفاده از زبان و لحن عموم مردم در محاوراتْ آغاز کرده بودند؛ استفاده از زبان محاورهای بهوسیلهٔ جلال به اوج رسید و گسترش یافت.
برخی از داستانهای آل احمد:
پنج داستان (۱۳۵۰)، نفرین زمین (۱۳۴۶)، سنگی بر گوری (نوشتهٔ ۱۳۴۲، چاپ ۱۳۶۰)، نون والقلم (۱۳۴۰)، مدیر مدرسه (۱۳۳۷)، سرگذشت کندوها (۱۳۳۷)، زن زیادی (۱۳۳۱)، سه تار (۱۳۲۷)، از رنجی که میبریم (۱۳۲۶)، دیدوبازدید (۱۳۲۴) و...
مقالهها:
«گزارشها» (۱۳۲۵)، «حزب توده سر دو راه» (۱۳۲۶)، «هفت مقاله» (۱۳۳۲)، «غربزدگی» (۱۳۴۱)، «کارنامه سهساله» (۱۳۴۱)، «ارزیابی شتابزده» (۱۳۴۳)، «یک چاه و دو چاله» (۱۳۵۶)، «در خدمت و خیانت روشنفکران» (۱۳۵۶)، «اسرائیل، عامل امپریالیسم» و...
مشاهدات و سفرنامهها:
اورازان (۱۳۳۳)، تاتنشینهای بلوک زهرا (۱۳۳۷)، جزیرهٔ خارک درّ یتیم خلیجفارس (۱۳۳۹)، خسی در میقات (۱۳۴۵)، سفر به ولایت عزرائیل (۱۳۶۳)، سفر روس (۱۳۶۹) و...
ترجمهها:
تشنگی و گشنگی اثر اوژن یونسکو (۱۳۵۱ - با همکاری منوچهر هزارخانی)، چهلطوطی، قصههای کهن هندوستان (با سیمین دانشور، ۱۳۵۱)، عبور از خط اثر ارنست یونگر (با محمود هومن، ۱۳۴۶)، مائدههای زمینی اثر آندره ژید (با پرویز داریوش، ۱۳۴۳)، کرگدن اثر اوژن یونسکو (۱۳۴۵)، بازگشت از شوروی اثر آندره ژید (۱۳۳۳)، دستهای آلوده اثر ژان پل سارتر (۱۳۳۱)، سوءتفاهم اثر آلبر کامو (۱۳۲۹)، بیگانه اثر آلبر کامو (با خبره زاده، ۱۳۲۸)، قمارباز اثر فئودور داستایوفسکی (۱۳۲۷)، محمد و آخرالزمان اثر پل کازانوا (۱۳۲۵) و... .
از میان خدمات دیگرِ این نویسنده و متفکر به ادبیات فارسی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: معرفی آلبر کامو به جامعهٔ ادبی، معرفی بیشتر شعر نو نیمایی و کمک به گسترش آن، حمایت از شاعرانی چون احمد شاملو و نصرت رحمانی، ایجاد جهشی بیسابقه در نثر فارسی با نثر خودش، ایجاد تشکلهای ادبی و صنفی (از جمله کانون نویسندگان ایران و انتشار مقالات گوناگون).
جلال آل احمد ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ درگذشت.
بخشی از کتاب سه تار
«یک سه تار نو و بی روپوش در دست داشت و یخه باز و بیهوا راه میآمد. از پلههای مسجدشاه به عجله پایین آمد و از میان بساط خردهریز فروش هاطس و از لای مردمی که در میان بساط گستردهٔ آنان دنبال چیزهایی که خودشان هم نمیدانستند، میگشتند، داشت بهزحمت رد میشد. سه تار را روی شکم نگه داشته بود و با دست دیگر، سیمهای آن را میپایید که به دگمهٔ لباس کسی یا به گوشهٔ بار حمالی گیر نکند و پاره نشود. عاقبت امروز توانسته بود به آرزوی خود برسد. دیگر احتیاج نداشت وقتی به مجلسی میخواهد، برود از دیگران تار بگیرد و به قیمت خون پدرشان کرایه بدهد و تازه بار منتشان را هم بکشد، موهایش آشفته بود و روی پیشانیاش میریخت و جلوی چشم راستش را میگرفت. گونههایش گود افتاده و قیافهاش زرد بود؛ ولی سر پا بند نبود و از وجد و شعف میدوید. اگر مجلسی بود و مناسبتی داشت وقتی سر وجد میآمد میخواند و تار میزد و خوشبختیهای نهفته و شادمانیهای درونی خود را در همه نفوذ میداد. ولی حالا میان مردمی که معلوم نبود به چه کاری در آن اطراف میلولیدند، جز اینکه بدود و خود را زودتر به جایی برساند چه میتوانست بکند؟ از خوشحالی میدوید و به سه تاری فکر میکرد که اکنون مال خودش بود. فکر میکرد که دیگر وقتی سرحال آمد و زخمه را با قدرت و بیاختیار سیمهای تار آشنا خواهد کرد ته دلش از این واهمه خواهد داشت که مباداها پاره شود و صاحب تار، روز روشن او را از شب تار هم تارتر کند. از ایــن فکر راحت شده بود. فکر میکرد که ازاینپس چنان هنرنمایی خواهد کرد و چنان داد خود را از تار خواهد گرفت و چنان شوری از آن برخواهد آورد که خودش هم تابش را نیاورد و بیاختیار به گریه بیفتد.
حتم داشت فقط وقتی که از صدای ساز خودش به گریـه بیفتد، خوب نواخته تابهحال نتوانسته بود آن طور که خودش میخواهد بنوازد. همهاش برای مردم تار زده بود؛ برای مردمی که شادمانیهای گم شده و گریختهٔ خود را در صدای تار او و در ته او از حزین او میجستند.
اینهمه شبها که در مجالس عیش و سرور آواز خوانده بود و ساز زده بود در مجالس عیش و سروری که برای او فقط یک شادمانی ناراحتکننده و ساختگی میاورد در این همهشبها نتوانسته بود از صدای خودش به گریه بیفتد.»
حجم
۷۱۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۷۱۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
نظرات کاربران
یکی از بهترین آثار جلال آل احمد