کتاب آوای اژدهایان (جلد سوم؛ یاد مردگان)
معرفی کتاب آوای اژدهایان (جلد سوم؛ یاد مردگان)
کتاب یاد مردگان جلد سوم از مجموعهٔ آوای اژدهایان نوشتهٔ جن لیونز و ترجمهٔ هادی امینی است و انتشارات کتابسرای تندیس آن را منتشر کرده است.
درباره مجموعه آوای اژدهایان
نوجوانی يتيم که در محله فاسد پايتخت بزرگ شده و ياد گرفته با دزدی و خوانندگی همراه پدرخواندهاش که نوازنده دورهگرد است، زندگی کند، ناگهان در ميانه نبردی به قدمت چند هزار سال بين خير و شر وارد شده و با رويدادها و پديدههايی روبهرو میشود که شگفتانگيز و باورنکردنی هستند و حقايقی را درک میکند که از قوه تخيلش هم فراتر است.
سرنوشت امپراتوری، سرنوشت حيات، سرنوشت دنيا و سرنوشت خير به اقدامات او بستگی داشته و بايد برای نبردی تعليم ببيند و آماده شود که فراتر از قدرت اوست.
نام سه جلد این مجموعه از این قرار است:
ویرانگر شاهان
نام همگان
یاد مردگان
درباره کتاب یاد مردگان
اکنون که نقشههای رلوس وار برملا شده و دیوها آزادند تا امپراتوری را به ویرانی بکشانند، تحقق پیشگوییهای کهن و پایان دنیا از هر زمانی نزدیکتر است.
کیهرین برای خریدن زمان بیشتر برای بشریت باید پادشاه ونه مانول را مجاب کند آئینی باستانی را به جا بیاورد که جاودانگی این نژاد را خواهد ستود، ولی ونههایی هستند که برای ممانعت از اجرای این آئین دست به هرکاری خواهند زد. حتی قتل پیامآور.
بدتر اینکه کیهرین باید با این احتمال هولناک کنار بیاید که ارتباطش با وول کاروث، پادشاه دیوها هر لحظه قدرتمندتر میشود.
وقتی خود کیهرین ممکن است به بزرگترین تهدید برای همه بدل شود، چطور میتواند به نجات دنیا امید داشته باشد؟
خواندن کتاب یاد مردگان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای فانتزی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب یاد مردگان
«از بین دروازه تائنا به خیابانهای کیشنا فیریگاه وارد شدم و فهمدیم اشتباه کردهام. واقعاً در سطوح خیلی زیادی اشتباه کرده بودم، ولی اولینشان عصبی و شخصی بود و به آب و هوا ربط داشت.
برف میبارید.
جنگل مانول با حرارتی فراتر از معیارهای پایتخت میجوشید. دولگاریاتز لباسهایی تهیه کرده بود که نازک بودند و برای گرفتن نسیم طراحی شده بودند. حتی زره هم چنان سبک بود که معلوم بود طوری افسون شده تا پوشنده آن پیش از آنکه احتمالاً از ضرب شمشیر بمیرد، از گرمازدگی نمیرد.
سرما چنان از لباسهایمان نفوذ میکرد که انگار دود پوشیده بودیم.
کرختی کل احساسم بود. همان جا، کاملاً بیحرکت برای چند ثانیه بیپایان ایستادم. یاد جسد بابا افتادم؛ جیغهای مامان، خاکستردانههایی که از رولامار جدا میشد و میبارید. قیافه همه وقتی فهمیدند... خوب، مطمئن نبودم. حداقلش اینکه نیت خوب من بیمعنی بود. اگر ارتباط من و وول کاروث داشت قویتر میشد که همین طور هم به نظر میرسید، پس به زودی من برای همه اطرافیانم یک خطر بودم. همه چیزهای اطرافم. یک وول کاروث آزاد، خورشید را سیاه کرده بود. حالا چطور میشد؟ وول کاروث به آرامی من را تسخیر میکرد؟ آیا آن همه قدرت که خیلی بیشتر از ظرفیت بدن من بود، من را میخورد و نابود میکرد؟ آیا من به یک وول کاروث دوم تبدیل میشدم تا عملاً دو وول کاروث وجود داشته باشد؟ نمیفهمیدم پوستم از سرما به خارش افتاده یا وحشت. همه چیزهایی که بزرگترین ترسهایم در زندگی بود، در نوک یک سوزن تیز احتمال جمع شده بود.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۹۶ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۹۶ صفحه
نظرات کاربران
این رمان باید در رده رمان های بزرگسالان بیاید، سومین جلد از مجموعه پنج جلدی فانتزی آوای اژدهایان داستان خود را ادامه میدهد و جهان داستانی خود و ابعاد جنگ میان موجودات میرا و نامیرا را گستردهتر میکند، چند راز