دانلود و خرید کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست ماری واری ترجمه آریا نوری
تصویر جلد کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست

کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست

نویسنده:ماری واری
انتشارات:انتشارات شبنا
امتیاز:
۴.۰از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست

کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست نوشتۀ ماری واری و ترجمۀ آریا نوری است. این رمان را انتشارات شبنا منتشر کرده است.

درباره کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست

رمان به راحتی چشم بر تو خواهم بست داستان دو دوست حدوداً ۳۰ ساله را روایت می‌کند که تلاش می‌کنند زندگی خود را پس از یک «قرار» تغییر دهند؛ داستان «کلوئی» و «کنستانس». این دو دوست قرار می‌گذارند که کلوئی شش ماه پاریس را ترک کند و در یک روستا کتابی را که همیشه دوست داشت، بنویسد؛ او همچنین حق ندارد به هیچ مردی نزدیک شود؛ چون تمام رابطه‌های قبلی او فاجعه‌بار بوده‌اند. کنستانس باید یک شب را با یک مرد غریبه بگذراند و با طبیعت رمانتیک و ایدئال‌گرایی خود وارد چالش شود. شرط‌بندی‌ای که باعث می‌شود این دو دوست زندگیشان به‌کلی تغییر کند و دستخوش اتفاق‌های جالبی شود، همین است. این رمان شما را از پاریس به بوردو و لندن خواهد برد. پیمانی که در ابتدا بیشتر به بازی‌ای دوستانه شبیه بود، این دو دوست را وارد دنیایی جدید می‌کند. رمان به راحتی چشم بر تو خواهم بست را می‌توان یک اثر روان‌شناسانه به حساب آورد؛ چون در واقع داستان به تأثیرات زندگی عاطفی و روابط انسانی می‌پردازد و اینکه چطور این روابط کل زندگی از جمله وضعیت شغلی یک فرد را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. از طرف دیگر، مسئلهٔ زندگی شغلی و ریسک‌های آن مطرح می‌شود؛ مسائلی که گاهی اوقات لازم است انسان‌ها آن را بپذیرند. نویسندۀ به راحتی چشم بر تو خواهم بست به‌خوبی موفق شده است خواننده را با این چالش مواجه کند که اگر از شغل خود و موقعیتی که در آن قرار دارد، راضی نیست، آیا حاضر است تن به خطر دهد، همه‌چیز را رها کند و به‌دنبال شغل رؤیایی‌اش برود؟

 خواندن کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 این کتاب برای دوستداران رمان بسیار خواندنی است.

 درباره ماری واری

ماری واری نویسندهٔ رمان به راحتی چشم بر تو خواهم بست، متولد منت‌برد در فرانسه است. او بیش از ۱۲ کتاب دارد، اما کتابی که او را به شهرت رساند رمان «به‌راحتی چشم بر تو خواهم بست» بود. این نویسندهٔ فرانسوی را بیشتر به‌سبب نوشتن از دغدغه‌های دختران جوان می‌شناسند. او قصه‌پرداز قهاری است و شخصیت‌هایش را در موقعیت‌های عجیب اما قابل‌درک برای دختران امروز قرار می‌دهد و در این میان از عواطف و احساسات آن‌ها می‌نویسد. اولین رمان او با عنوان «شغل خسته‌کننده‌ام، نامزد سابقم و سایر بدبختی‌های من» که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، داستان «ژولیت» است؛ دختری ساده که زندگی‌اش یک‌شبه تغییر می‌کند. اخراج غافلگیرکننده و همچنین جدایی غیرمنتظرهٔ عاشقانه، او را افسرده و غمگین و مستأصل می‌کند، اما ژولیت راهی مالدیو می‌شود تا رابطۀ عاشقانه خود را از نو بسازد و وارد مسیری می‌شود که با شگفتی‌های فراوان و سوءتفاهم‌های متعدد همراه است.

 بخشی از کتاب به راحتی چشم بر تو خواهم بست

 «چتری‌هایی که دقیقاً تا بالای ابرو آمده است و پس از خروج از اداره آن را درست کرده‌ام، کفش‌های پاشنه‌بلندی که پوشیدنشان آن‌قدر برایم سخت است که دلم می‌خواهد پاهایم را قطع کنم و یک شلوار جین اسلیم. جین پوشیده‌ام تا لباس‌هایم طبق مد روز باشد. تا نشان دهم اصلاً لباس‌هایم را عوض نکرده‌ام و دختر بسیار باحالی هستم. شارلوت اما گول مرا نخورده و به‌خوبی دستم را خوانده است. حتی تردید ندارم شک کرده لباس زیر جدیدی هم خریده‌ام تا شاید بختم باز شود و کسی قرار باشد امشب آن‌ها را ببیند. چه توقعی از من دارید؟ باید برای هر موقعیتی حاضر بود.

- من بدبخت رو بگو که دلم می‌خواست با یکی آشنات کنم. یک وکیل که با گِرِگ کار می‌کنه. خیلی مهربون و بامزه‌ست.

 دیگر اصلاً به شارلوت گوش نمی‌دهم. گیوم وارد شده است. لبخند آرام همیشگی‌اش را بر لب دارد. دستش را از جیب کت خاکستری پررنگش خارج می‌کند تا با گرگ، همسر شارلوت، دست دهد. گرگ چندثانیه‌ای از آشپزخانه خارج شده تا بتواند با او سلام و احوالپرسی کند. حرکت لب‌هایشان را می‌خوانم:

- چطوری رفیق؟

 می‌دانید، به‌خاطر من است که او این‌طوری شده. من به او درست ایستادن را یاد دادم. من یادش دادم چطور باید موهایش را کوتاه کند، من برایش کت‌وشلوارهایی خریدم که دقیقاً به او بیاید و درنهایت من بودم که از او خواستم عینک از چشم برداشته و جایش لنز بگذارد. من بودم که باعث شدم اعتمادبه‌نفس پیدا کند. بااین‌حال، قبل از اینکه این‌طور شود هم دوستش داشتم. یعنی همان زمانی که کت‌های بدقواره به تن می‌کرد، عینک می‌زد، موهایش بیش از حد بلند بود و از همه خجالت می‌کشید. وقتی‌که در دفترمان کار می‌کرد و دخترهای دیگر حتی یک نگاه هم به وی نمی‌انداختند، دوستش داشتم. شارلوت لیوانی نوشیدنی را در برابرم می‌گیرد و من به‌یک‌باره به خودم می‌آیم. پاسخ می‌دهم که می‌روم از یخچال برای خودم یک آب‌جو بیاورم.»

استودیوس
۱۴۰۲/۰۷/۰۳

کتاب خوبی بود ..دخترانی ک در این کتابند از از گوهر وجود خودشون غافلن خودشونو درست نشناختن و همین باعث شده زندگی مورد علاقشونو نداشته باشن کلوئه زیباس و خواستنی از نامزدش بابت اشتباهی ک کرده جداشده ولی نمیخواد با جدایی

- بیشتر
تنهایی خیلی خطرناکه. یک آدم در عین اینکه باید استقلال رو یاد بگیره، باید یاد بگیره که چطور به دیگران وابسته باشه و به اون‌ها تکیه کنه.
استودیوس
مرد خوب کسیه که وقتی مشکلی برای یک زن پیش می‌یاد، تحت هر شرایطی کنارش باشه.
استودیوس

حجم

۱۹۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰ صفحه

حجم

۱۹۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان