کتاب پنج زبان عشق
معرفی کتاب پنج زبان عشق
کتاب پنج زبان عشق؛ راز عشقی که جاودان میشود نوشتۀ گری چپمن و ترجمۀ ندا حمیدی زاده است. این کتاب را انتشارات آتیسا منتشر کرده است.
درباره کتاب پنج زبان عشق
ممکن است به دلیل مشغلههای روزمره، ابراز عشق را فراموش کنیم. ما تعریفکردن را از یاد میبریم، هدیهای به مناسبت عشق نمیدهیم، عاشقانه همسرمان را در آغوش نمیگیریم. هر آنچه نشاندهندۀ عشق و علاقه است را یا بیان نمیکنیم یا بهدرستی انجام نمیدهیم. کتابی که در دست دارید، در مورد بیان و شنیدن عشق است، آنهم شفاف. بدون هیچ ترفند یا روانکاوی. فقط به شما میآموزد با زبان همسر خود، به او ابراز عشق کنید.
در واقع ایده اصلی کتاب پنج زبان عشق، این است که ما انسانها، همان گونه که به زبانهای مختلفی صحبت میکنیم (فارسی، انگلیسی، چینی و …)، زبان عشقی متفاوتی هم داریم. دکتر گری چاپمن با بررسی و تحقیقات زیادی، به ۵ زبان عشق کلی رسیده است. هر کدام از ما تا حدی همه این موارد را داریم؛ ولی به طور خاص، یک یا دو مورد از آنها زباناصلی عشق ماست. ما فقط در صورتی عشق ابراز شده از طرف مقابلمان را بهخوبی دریافت میکنیم که به زبان عشق خودمان ابراز شده باشد.
خواندن کتاب پنج زبان عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
در جواب این سؤال بایستی گفت تقریباً بهتمامی زوجها پیشنهاد میشود که این کتاب را بخوانند. ما در روزگاری زندگی میکنیم که زنان و مردان درگیر زندگی ماشینی و تکنولوژیک هستند. آنها بعضاً از امور شخصی و زناشویی غافل شده و نیاز به مشاوره برای کمکردن فاصله است. این مشاوره، بهصورت خواندنی در کتاب گری چاپمن آمده است؛ پس توصیه میشود که تمامی زوجها یا کسانی که روی چگونگی پایداری یک ارتباط سالم مطالعه میکنند، این کتاب را بخوانند.
بخشی از کتاب پنج زبان عشق
«پس از ازدواج چه بر سر عشق میآید؟
در ارتفاع سی هزارپایی جایی بین بوفالو و دالاس او مجلهاش را در جیب صندلیاش گذاشت سرش را برگرداند و پرسید: «کارتان چیست؟»
من گفتم: «کارم مشاوره ازدواج و برگزاری همایشهای بهبود روابط زناشویی است.»
او گفت: «خیلی وقت است که میخواستم از کسی بپرسم وقتی شما ازدواج میکنید، چه بر سر عشق میآید؟»
که من سعی میکردم فکرهای مزخرف را از سرم بیرون کنم پرسیدم «منظورتان چیست؟» او گفت «خب، من سه بار ازدواج کردهام و هر بار پیش از ازدواج همه چیز فوقالعاده بود؛ اما پس از ازدواج همه چیز به هم ریخت. تمام عشقی که برای او متصور بودم و تمام عشقی که به نظر میرسید او نسبت به من دارد، ناپدید شد. من فرد نسبتاً باهوشی هستم کسبوکار موفقی را میگردانم؛ اما از این قضیه سر درنمیآورم.»
پرسیدم ازدواجتان چه مدت به طول انجامید؟»
«ازدواج اول ده سال دوام آورد. ازدواج دوم سه سال و ازدواج آخر تقریباً شش سال به طول انجامید.
پرسیدم
«آیا عشق شما بهسرعت پس از ازدواج ناپدید شد یا بهتدریج رنگ باخت؟»
«خب ازدواج دوم از همان ابتدا اشتباه بود نمیدانم چه اتفاقی افتاد. فکر میکردم واقعاً همدیگر را دوست داریم؛ اما ماهعسل خیلی بدی داشتیم و هرگز به روال سابق بازنگشتیم ما پیش از ازدواج فقط شش ماه بود که یکدیگر را میشناختیم. این دوران مانند یک گردباد عاشقانه بود به معنای واقعی کلمه، هیجانانگیز! اما پس از ازدواج موقعیتمان شبیه موقعیت میدان جنگ شد. در ازدواج اول پیش از آمدن بچه سه یا چهار سال زندگی زناشویی خوبی داشتیم؛ اما از بهدنیاآمدن بچه احساس میکردم تمام توجه او به بچه است من دیگر اهمیتی ندارم انگار تنها هدف او در زندگی بچهدارشدن بود و پس از آمدن بچه، او دیگر به من نیازی نداشت.»
پرسیدم: «این موضوع را به او گفتی؟»
«بله. به او گفتم. او گفت من دیوانه شده. ام او گفت استرس و اضطراب مراقبت بیستوچهارساعته او را درک نمیکنم گفت باید بیشتر او را درک و بیشتر کمکش کنم. من واقعاً تلاش کردم؛ اما تفاوت چندانی به وجود نیامد. پس از آن، فاصله ما از یکدیگر بیشتر و بیشتر شد پس از مدتی عشقی باقی نمانده و اندوه جای آن را گرفته بود؛ بنابراین هر دوی ما توافق کردیم به آن ازدواج خاتمه دهیم. ازدواج آخرم؟ من واقعاً فکر میکردم این یکی متفاوت خواهد بود. سه سال از طلاقم میگذشت. ما دو سال بود که یکدیگر را میشناختیم. فکر میکردم واقعاً میدانیم داریم چه کاری انجام میدهیم و میپنداشتم برای اولینبار واقعاً فهمیدهام که دوستداشتن یک نفر به چه معناست با همه وجودم احساس میکردم او عاشق من است.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
نظرات کاربران
عالی