کتاب حیاط نفرین شده
معرفی کتاب حیاط نفرین شده
کتاب حیاط نفرین شده نوشتهٔ ایوو آندریچ و ترجمهٔ سیدمیثم میرهادی است. انتشارات کتاب تداعی این رمان از بالکان را منتشر کرده است.
درباره کتاب حیاط نفرین شده
کتاب حیاط نفرین شده حاوی یک رمان بالکانی است که هشت فصل دارد. این رمان را روایتی از دل مخوفترین بازداشتگاههای امپراطوری عثمانی دانستهاند. این اثر در حالی آغاز شده است که راوی از فصل زمستان و از اینکه برف تا پشت در خانهها بالا آمده و سیمای همهچیز را دگرگون کرده، میگوید. او میگوید که همهچیز یکشکل و یکرنگ است و قبرستان کوچک روستا زیر برف مدفون. راوی میگوید که دیروز مراسم تشییع جنازهٔ «پدرپِتار» برگزار شده است. داستان چیست؟ این رمان به قلم ایوو آندیچ را بخوانید تا بدانید.
خواندن کتاب حیاط نفرین شده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی بالکان و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره ایوو آندیچ
ایوو آندیچ در ۹ اکتبر ۱۸۹۲ در مرکز بوسنی و هرزگوین که در آن زمان بخشی از امپراتوری اتریش - مجار بود، به دنیا آمد. در ژوئن ۱۹۱۴ در سارایوو که سرآغاز جنگ جهانی اول است، بهظن شرکت در برنامهریزی برای ترور ولیعهد اتریش توسط پلیس حکومت اتریش - مجار بازداشت شد و به زندان افتاد، اما ازآنجاکه دلایل متقنی برای اثبات جرم او وجود نداشت، بیشتر سالهای جنگ جهانی اول را در حصر خانگی گذراند. این حصر نهایتاً با اعلام عفو عمومی در ژوئیهٔ ۱۹۱۷ خاتمه یافت. پس از آزادی به تحصیل در رشتهٔ تاریخ و ادبیات اسلاوهای جنوبی در دانشگاههای زاگرب و سپس گراتس (اتریش) پرداخت و در سال ۱۹۲۴ با درجهٔ دکتری در همین رشته از دانشگاه گراتس فارغالتحصیل شد. مدتی در نمایندگی سیاسی یوگسلاوی در بریتانیا مشغول به کار و در سال ۱۹۳۹ بهعنوان سفیر یوگسلاوی در آلمان عازم مأموریت شد؛ مأموریتی که دو سال بعد در پی حملهٔ ارتش آلمان نازی به یوگسلاوی به پایان رسید. در طول جنگ به زندگی در سکوت در منزل یکی از دوستانش بسنده کرد و در همین دوران بود که اثر معروف خود به نام «پلی بر روی رودخانهٔ درینا» را نوشت؛ اثری که در سال ۱۹۶۱ برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. رمان «حیاط نفرین شده» اثر دیگری از این نویسنده است. نوشتههای آندریچ عمدتاً با دورهٔ زمانی تسلط عثمانی بر منطقهٔ بالکان و بوسنی و هرزگوین مرتبط است. ایوو آندریچ در ۱۳ مارس ۱۹۷۵ پس از یک دوره بیماری در بلگراد چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب حیاط نفرین شده
«دوسه روز بعد، دیگر معلوم بود که او را بهخاطر صحبتهای طولانیاش با کامل بازجویی نخواهند کرد. این به آن معنا است که همهچیز تمام شده و به خاک سپرده شده است. حسی توأم با ترس و انتظار او را در برگفت. اما زیباتر و راحتتر از این نمیشد. حالا ایام بدون کامل آغاز شده بود. پدرپتار او را فراموش نمیکند، اما درون خود احساس میکند که دیگر نباید امیدی به دیدار او داشته باشد.
هنوز حرارت روزهای تابستانی در جریان است. در حیاط نفرینشده همهچیز مانند همیشه است. عدهای آنجا را ترک میکنند و افراد دیگر به جای آنها وارد آنجا میشوند. این چیز به خصوصی نیست. همه چیز یکنواخت و بیاهمیت است. حیاط برای خودش زندگی میکند و با صدها تغییر، هنوز هم همان است.
هر روز صبح زیر سایهای همان زندانیها و یا زندانیانی شبیه همانها دور هم جمع میشوند. پدرپتار کنار حلقهٔ اول همسایگان میایستد. در آنجا همهچیز مثل همیشه است. زعیم دوباره ازدواج میکند و طلاق میگیرد و هربار با زنی جدید و هر بار عدهای او را به دروغ متهم میکنند و عدهای دیگر با دقت به حرفهایش گوش میدهند. چهرهاش رنگپریده، سبزه و تیره است، گویی زردی گرفته باشد و نگاهش بیارتباط با چیزی که میگوید، عصبی، درمانده و مجنون است، جنونی ناشی از ترس و اندیشهٔ نهانش به عقوبتی که در صورت اثبات جرم، انتظارش را میکشد.
سایرین هم دربارهٔ زنان حرف میزنند، فقط به شکلی دیگر. بیشتر از همه صدای کلفت و خشن آن ورزشکار ورزیده به گوش میرسد، اما او هم لحظهای سکوت میکند و به همراه دیگران گوش میسپارد به ملوانی پیر، که از دختری یونانی میگوید که در طویلهٔ آنها مشغول به کار بوده است.»
حجم
۱۰۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
حجم
۱۰۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه