کتاب شهر بانوان
معرفی کتاب شهر بانوان
کتاب شهر بانوان نوشتهٔ کریستین دوپیزان و ترجمهٔ مرضیه خسروی است. نشر روزگار نو این کتاب را منتشر کرده است؛ اولین اثر فمنیستی که زنی در ستایش از زنان در سال ۱۴۰۵ میلادی نوشته است. محتوای این اثر، داستانگونه است.
درباره کتاب شهر بانوان
کتاب شهر بانوان که ویراستهٔ «کاوه عزیزی» است و در سه بخش نوشته شده، نخستین کتاب در باب دفاع از حقوق زنان است. این کتاب در سال ۱۴۰۵ میلادی نوشته شده است؛ یعنی در قرن ۱۵ میلادی. نویسندهٔ این کتاب کوشیده است از روش دیالکتیکی که عموماً جنبهٔ اقناعکنندگی بیشتری دارد، بهره ببرد و خواستهای خود را در قالب داستان ساختِ شهری آرمانی برای همهٔ زنان عفیف و نیکسرشت از ازل تا ابد، بیان کند. این کتاب با عنوان اصلی «کلانشهر بانوان» در سال ۱۹۹۹ میلادی به رشتهٔ تحریر درآمده و نگاهی به تاریخ تمدن غرب از منظری زنانه انداخته است. کریستین دوپیزان، نویسندهٔ این اثر در جایگاه نخستین زن در عرصهٔ ادبیات و فرهنگ مکتوب فرانسه جای دارد. کتاب «شهر زنان» جوهره و حجت استدلال بلیغ او در دفاع از زنان است. این اثر در حقیقت اولین اثر فمنیستی است که زنی در ستایش از زنان به رشتهٔ تحریر درآورده و جایگاه خود را در راستای اصلاح و بهبود نگرش اخلاقی و روشنفکرانه نسبت به برابری جنسها تثبیت کرده است. کتاب حاضر از ترجمهٔ انگلیسی (The book of the city of ladies,1999) به پارسی ترجمه شده است. محتوای این اثر، داستانگونه است.
خواندن کتاب شهر بانوان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ اولین اثر فمنیستی که زنی در ستایش از زنان نوشته، پیشنهاد میکنیم.
درباره کریستین دوپیزان
کریستین دو پیزان (Christine De Pisan) یا «دپیزان» در ۱۱ سپتامبر ۱۳۶۴ میلادی در ونیزِ ایتالیا به دنیا آمد و در صومعهٔ «پوآسی» در حدود ۱۴۳۰ میلادی از دنیا رفت. او یک زن ونیزی در دورهٔ قرون وسطی بود که بهشدت با زنستیزی و خشونت علیه زنان در فرهنگ قرون وسطی مبارزه میکرد. او بهعنوان شاعر در دوران خود بسیار مورد توجه و تحسین بود. اولین شعرهای او بهعنوان مطالب نوشتهشده بر پایهٔ دانش اشراقی و سبک روزگار او بهویژه شامل موضوع زنان و تمرین شجاعت شناخته میشود. «شهر بانوان» عنوان یکی از کتابهای داستانگونهٔ او است که اولین اثر فمنیستی که زنی در ستایش از زنان نوشته و نخستین کتاب در باب دفاع از حقوق زنان، به شمار آمده است.
بخشی از کتاب شهر بانوان
«"بهترین بانوان درمیان بانوانی که دارای شکوه و جلال شاهانه بودند، زنان غیبگوی خردمند هستند. درست همان طور که بیشتر نویسندگان معتبر در کتابهایشان اشاره کردهاند، آنان ده تن بودند. دوست عزیز در این باره دقت کن. چه افتخاری بزرگتر از وحی و الهامی است که خداوند به هر پیامبری عطا فرموده است؟ - بدون در نظر گرفتن اینکه چقدر آن پیامبر محبوب خداوند بوده- خداوند به بانوان نجیب مذکور نیز چنین موهبتی را ارزانی داشته است. آیا خداوند چنین رسالت بنیادین و رفیعی را به آنان نسپرد، رسالتی که با آن گفتههای ایشان نه پیشگویی آینده که شرح وقایعی مینمود که در گذشته به طرز واضح و آشکار اتفاق افتاده بودند؟ آنان حتی همچون سایر پیامبران پیشاپیش و بسیار آشکار از آمدن عیسی مسیح سخن گفتند- که چنین نیز شد-درست همان طور که از نوشتههای ایشان میتوان یافت. همگی این زنان، غیبگو نامیده شدند اما نباید تصور شود که این نام واقعی خود آنها بود، چرا که این نام به معنای دانستن فکر خداوند است. پس از آن جا که آنان امور اعجاب آوری را پیشگویی میکردند و پیشگویی آنان مبتنی بر وحی الهی تلقی میشد اصطلاحا چنین خوانده میشدند. پس این نام بیشتر عنوان یک مسئولیت به شمار میرفت تا اسمی خاص. چنان که گفته شد این زنان در کشورهای مختلفی از جهان و در زمانهای متفاوتی به دنیا آمدند و همگیشان وقوع حوادث بزرگ بسیاری از جمله ظهور عیسی مسیح را آشکارا پیش بینی کردند. با وجود این، آنها همگی نه مسیحی بودند و نه یهودی. اولین آنها اهل سرزمین ایران بود و پرشیا نام داشت. دومین آنها اهل لیبی و نامش لیبیکا بود. سومین آنها در دلفی، معبد آپولون به دنیا آمد و از این رو دلفیکا نام گرفت؛ او خیلی پیشتر ویرانی شهر تروا را پیشگویی کرده بود، حتی اوید چندین شعر او را در آثار خود گنجاند. چهارمین ایشان اهل ایتالیا بود و سیمریا نام داشت. پنجمین نفر در بابل به دنیا آمد و نامش اریفیل بود؛ او در پاسخ به یونانیان وقتی پرسیدند که آیا دژ نظامی شهر تروا و ایلیوم، به دست آنان ویران خواهد شد، موضوعی را گفت که هومر آن را با دروغهای بسیاری همراه ساخت. اریفیل را اریتره نامیدند زیرا او در این جزیره زندگی میکرد و کتابهایش را در آن جا نوشت. ششمین زن غیبگو اهل جزیره ساموس بود و سامیا نام داشت. هفتمین آنها کومانا اهل ایتالیا بود که در شهر کومایی در سرزمین کومپانیا به دنیا آمد. نام هشتمین نفر ایشان هلسپونتینا بود که در هلسپونت در کشور تروا به دنیا آمد، و در زمانه سولن و کوروش پرورش یافت. نهمین نفر اهل فریجیا بود و فریجیکا نام داشت؛ او چیزهای زیادی درباره سقوط چندین قلمرو پادشاهی گفت و نیز سخنانی کاملا درست و بجا درباره پیامبر دروغین، دجال، داشت. نام دهمین نفر تیبورتینا بود که آلبونیا نیز نامیده میشد، سخنان او بسیار مورد احترام بود زیرا وی آشکارترین گفتار را درباره عیسی مسیح داشت. تمامی این زنان غیبگو مشرک زاده شدند و در میان مشرکان زندگی کردند؛ با این حال، آنان همگی در حالی که ادعا میکردند فقط خداوند واحد و یگانه وجود دارد و این بتها باطلند، به مذاهب شرک هجوم بردند و به مشرکان به دلیل پرستش چند خدا حمله کردند. "»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
نظرات کاربران
کتاب بسیار ارزشمندی است که در آن نویسنده به شرح حال زنان برجسته و موفق تاریخ پرداخته است و پیشنهاد نمادین تاسیس شهری مخصوص زنان را میدهد.
من این کتابو نخوندم و طبیعتا نظری در موردش ندارم اما به همه خانوما توصیه میکنم که حمتــــــــــــــــــــا دختران آفتاب رو بخونید. این کتاب یه رمان پرفروش ایرانیه. این کتاب یه کتاب کامله با فضای کاملا دخترونه داستان کتاب در مورد یه گروه دانشجوی دختره