کتاب جان استیوارت میل
معرفی کتاب جان استیوارت میل
کتاب جان استیوارت میل نوشتهٔ ویلیام تاماس و ترجمهٔ خشایار دیهیمی است و نشر نو آن را منتشر کرده است. «جان استیوارت میل» یکی از باکیفیتترین شرحهای ممکن از آرای این فیلسوف و منتقد اجتماعی لیبرال است. فیلسوفی که ایمان داشت یگانه بخشی از رفتار شخص که وی در قبال آن مسئول جامعه است بخشی است که به دیگران ارتباط دارد.
درباره کتاب جان استیوارت میل
جان استیوارت میل فیلسوف، منتقد اجتماعی، اقتصاددان سیاسی، کارمند دولت و متفکر لیبرال انگلیسی است. او از جمله کسانی بود که به رادیکالهای منفی قرن نوزدهم شهره بودند. میل به همراه جرمی بنتام از مبدعین اصل فایدهگرایی بود. با این اعتقاد که اعمال و افعال اخلاقی را میتوان با رجوع به اصل راهنمای «بیشترین خوشبختی برای بیشترین افراد» ارزیابی کرد. این اصل معروف است به اصل نفع. مطابق این اصل، فرد به هنگام مواجهه با مسئلهای اخلاقی، بهگونهای باید عمل کند که اطمینان یابد پیامدها و نتایج عملش تعیینکنندۀ بیشترین خوشبختی و نیکی برای اکثریت کسانی است که متاثر از آن عملاند. از نظر میل، این طبیعت آدمی است که از رنج بپرهیزد و به دنبال لذت باشد.
جان استیوارت میل را نمایندۀ مکتب لیبرال و واسطۀ مکاتب لیبرالیسم و سوسیالیسم و به قولی دیگر بانیِ مکتب سوسیاللیبرالیسم میدانند، اما میل خود را بیشتر یوتیلیتاریست یا فایدهباور میانگاشت. فایدهباورها معتقدند که مبنای همهٔ فضیلتها فایده است و سیاستهای جامعه باید به صورتی باشد که بیشترین فایده به بیشترین تعداد ممکن از افراد برسد. بهزبان سادهتر یعنی اینکه هر چیزی که فایده ندارد اساساً بیفایده است.
میل بعدها در آموزههای فایدهباوران تجدیدنظر کرد و مضمون عدالت اجتماعی را بر آنها افزود. او به «عدالت توزیعی ارسطویی» معتقد بود که بر طبق آن در یک جامعه باید با تمام افرادی که به آن جامعه خدمت میکنند، یکسان رفتار شود.
اندیشمندان معتقدند که میل تحلیل آیندۀ رشد اقتصادی را به بقیهٔ اندیشمندان شناسانده است و همچنین توانسته است راه میانهای مابین نظریات جان اسمیت و توماس مالتوس بیابد. اسمیت میگفت جوامع بهدلیل توسعۀ تجارت و پیشرفت تکنولوژی و افزایش سرمایه بهتدریج اوضاعشان خوب میشود. در عوض مالتوس میگفت که ازدیاد جمعیت و کاهش منابع باعث میشود که بهتدریج جوامع اوضاعشان خراب شود. اما این وسط اسمیت معتقد بود که این دو عامل با هم به موازنه میرسند و در نهایت اوضاع جوامع تغییری نمیکند.
استوارت میل معتقد بود که پیشرفت اقتصادی منوط به پیشرفت سیاسی و اجتماعی است که آن هم منوط است به اینکه انسانها آزاد باشند. پس از این رو تأمین «آزادی» میباید یکی از مهمترین هدفهای کسانی باشد که خواهان بهبود جامعه هستند. کتاب جان استیوارت میل از معدود کتابهای معتبری است که دربارهٔ آراء و عقاید این چهرهٔ تأثیرگذار تاریخ بشر نوشته شده است.
طیف خوانندگان آثار میل آنقدر وسیعاند و این آثار آنقدر موضوع بحث و نقد و نظر بوده است که نمیتوان امید داشت هیچ کتابی به کوتاهی این کتاب بتواند چیزی بیش از رسالهای تفسیری باشد. اکثر کتابهایی از این دست درباره میل را فیلسوفان حرفهای نوشتهاند. این یکی اما نوشته یک مورّخ است. این کتاب آنچه را میل درباره آموزش و پرورش خود میگفت جدی گرفته است. زمانی که از میل خواسته شد سابقه کوتاهی از زندگی خود برای یک فرهنگ زندگینامهای بنویسد، او نوشت که کلا نزد پدرش آموزش دیده است. اگر این حقیقت داشته باشد (و دستکم خود او در پایان عمرش معتقد بود که این عین حقیقت است) آنگاه ارزیابی متعادلی از میل در مقام یکی از «بزرگان گذشته» بایستی با توجه بیشتری به کسانی صورت بگیرد که تأثیر شکلدهندهای بر او داشتند. اگر بهنظر بیاید که این از اصالت میل در قیاس با سایر متفکران میکاهد، شاید فقط علّتش این باشد که سایر متفکران کمتر به اندازه میل اینچنین فروتنانه و کامل به دینهای خود اذعان میکنند. و این یقیناً از مقام او در انسانیت نمیکاهد.
خواندن کتاب جان استیوارت میل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتههای فلسفه، جامعهشناسی و علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جان استیوارت میل
«جان استیوارت میل در ۱۸۰۶ در لندن زاده شد. پدرش، جیمز میل، اسکاتلندیی از تباری حقیر بود که، مانند بسیاری از هممیهنان بااستعدادش، به جنوب آمده بود تا با نویسندگی معاشش را تأمین کند. او پس از آنکه دستی در روزنامهنگاری آزمود، تصمیم گرفت با نوشتن کتاب تاریخ هند بریتانیایی بخت خود را برای رسیدن به شهرت و ثروت بیازماید. او امیدوار بود این کتاب را سهساله به پایان برساند، امّا عملا نوشتن آن یازده سال وقت گرفت، و این سالها سالهای سختی بودند که طی آن او میبایست زندگی زن و بچّههایش را، که تعدادشان مرتباً زیادتر هم میشد، تأمین کند.
اثر جیمز میل در مورد هندوستان برای پسرش اهمیتی دوگانه داشت. این کتاب هم بر کودکی او سایهافکن بود، و هم زندگی حرفهای آتی او را معین کرد. در خانواده میل همهچیز حول نانآور خانواده میگشت و میبایست تحتالشعاع نیازهای او قرار گیرد. جان استیوارت میل همه درسهایش را از پدرش میگرفت. همان کتابهایی را میخواند که پدرش در حال مطالعهشان بود و درگیر همان مسائلی بود که این کتابها پیش میآوردند. زمانی که یازدهساله بود در کار نمونهخوانی تاریخ هند بریتانیایی به پدرش کمک میکرد. چندی پس از انتشار این کتاب در ۱۸۱۸، جیمز میل به سمت کمکممتحن در خانه هند شرقی منصوب شد، انتصابی که اجر دانش زیاد او در این مورد و راهحلّی برای گرفتاریهای مالیاش بود. او حال میتوانست درباره مسائل مورد علاقهاش، یعنی مسائل فلسفی و سیاسی، قلم بزند. او میتوانست در اندیشه شغلی غیرفنّی و آزاد برای بزرگترین فرزندش باشد. ابتدا به حقوق فکر کرد. امّا در ۱۸۲۳ باز جایی خالی برای استخدام کمکممتحن پیدا شد و جیمز میل توانست این سمت را برای پسرش بگیرد. از آن زمان تا بازنشستگی در ۱۸۵۸، جان استیوارت میل در خدمت حکومت بریتانیایی هند بود. بنابراین با آنکه کتابِ سایهافکن بر دوران کودکی او تاریخ فتح کشور مردمی بود که عقبمانده تلقّی میشدند، اشتغال دوران بزرگسالی او اداره همین مردم بود. برای همین مشغله ذهنی او حالتهای اجتماعی عقبافتادگی و پیشرفتگی شد که از مشخّصات اصلی نوشتههای سیاسی و اغلب تفکرات اوست.
چشمگیرترین واقعیت در مورد آموزش جان استیوارت میل این بود که آموزشش او را از همسنوسالهایش جدا کرد. علّتش بیش از آنکه فقر پدر باشد غرور او بود. جیمز میل میبایست قناعتپیشه باشد، امّا هرگز در عسرت نبود؛ دوستان ثروتمندی چون دیوید ریکاردوی اقتصاددان و دلّال سهام و جرمی بنتام فیلسوف داشت. جان استیوارت میل در پنتونویل در حومه لندن به دنیا آمد، امّا دوستی جیمز میل با بنتام خانواده را به مرکز شهر کشاند و مدّتی در جوار فیلسوف پیر در کوئین اسکویر پلیس در وستمینستر زندگی میکردند. در فاصله ۱۸۱۴ تا ۱۸۱۹، بنتام تصمیم گرفت تابستانهایش را در فورد ابی در سامرست بگذراند و خانواده میل هم او را همراهی کرد. جان استیوارت میل بعدها احساسی توأم با حقشناسی و سپاس نسبت به این داشت که زندگی در محیطی قرون وسطایی را تجربه کرده بود ـمحیطی «بسیار متفاوت از محیط تنگ و خفه و پست زندگی طبقه متوسط انگلیسی.»
خفگی و تنگی عارض بر زندگی جان استیوارت میل از نوعی دیگر بود. جیمز میل تصمیم گرفت خودش به پسرش آموزش دهد، و این کمتر مجالی برای کارهای مورد پسند کودکان باقی میگذاشت. جان نه کتاب کودکی در دسترسش بود، نه اسباببازی، و از بازیهای خانگی هم خبری نبود. خانم میل زنی دوستداشتنی و مهربان بود امّا آدم مؤثّری نبود و حرفش دررو نداشت و بههیچوجه تاب ایستادگی در برابر صلابت و سختگیری شوهرش را نداشت و نمیتوانست با مهر و محبّتش جبرانی برای فرزندش فراهم آورد. جان سالها بعد در نگاهی به پشت سر به سالهای کودکی حرفی مثبت نداشت که درباره سهم مادرش در تربیتش بگوید و برای همین تصمیم گرفت اصلا ذکری از او به میان نیاورد. آنچه از این سالها بهخاطر میآورد مقرّرات سفت و سخت برای خواندن کتابهای دشوار و مسئلههای سخت و رعبآوری بود که پدرش برای حل کردن به او میداد. ظاهراً در سهسالگی آموختن زبان یونانی، و در هشتسالگی آموختن زبان لاتینی را شروع کرد. پیش از آنکه به دهسالگی برسد شش محاوره از محاورات افلاطونی را خوانده بود. بعد آموزش منطق شروع شد که پدرش علاقه خاصّی به آن داشت. تنفّسهایی برای خواندن کتابهای سبکتر بود، امّا وقتی برای خواندن کتابهای سبک سرگرمکننده تقریباً وجود نداشت. جان میل کتابهای تاریخ زیادی خواند، از رابینسون کروزو لذّت فراوان برد، و تشویق شد که شعر بخواند و حتّی شعر بسراید. امّا مطالعه غیراجباری و بیهدف ادبیات تخیلی صرفاً برای لذّت بردن ممنوع بود؛ همهچیز میبایست تحتالشّعاع برنامه آموزشی جیمز میل قرار گیرد.»
حجم
۱۵۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۵۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه