کتاب رسانه و امر اجتماعی
معرفی کتاب رسانه و امر اجتماعی
کتاب رسانه و امر اجتماعی نوشتهٔ استوارت هال و ریچارد فاکس و آنجلا مک رابی است و مجید جوادیان زاده گردآوری و ترجمهٔ آن را عهدهدار بوده است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب در حوزهٔ جامعهشناسی را منتشر کرده است.
درباره کتاب رسانه و امر اجتماعی
کتاب رسانه و امر اجتماعی هشت مقاله نوشتهٔ متفکرانی همچون استوارت هال، ریچارد فاکس، آنجلا مک رابی، دنی اوپنهایمر، مایک ادواردز، دوئایت بروکس، لیزا هبرت، لورا آزاریتو، لوئیس هاریسون، مارک فروهاردت، جاناتان تمین، نعمتالله فاضلی را در بر دارد. در این کتاب برخی از مهمترین مقالاتی که با موضوع رسانه و امر اجتماعی توسط نظریهپردازان حوزههای اجتماعی نگاشته شده، جمعآوری شدهاند. هدفی که در این کتاب دنبال شده ایجاد درک نسبتاً جامعی از رسانهها بوده است. البته تحقق کامل این هدف، با وجود پیچیدگیهای رسانهها و درهمتنیدگی شدید آن با حوزههای دیگر، بسیار دشوار و شاید ناممکن باشد، اما این مقالات تلاشی هستند تا درکی از این پیچیدگی ارائه دهند. محور اشتراک مقالات این کتاب واکاوی ارتباط پیچیدۀ رسانه و امر اجتماعی است. هم مفهوم رسانه و هم مفهوم امر اجتماعی از منظری عام مورد توجه بودهاند.
خواندن کتاب رسانه و امر اجتماعی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دانشجویان جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رسانه و امر اجتماعی
«سینمای جدیدی در کارائیب در حال ظهور است، سینمایی که متصل به سینمای سوم است. این سینما هم وابسته و هم مستقل از فیلمهای هیجانی و سایر اَشکال بازنمایی تصویری سیاهان آفرو - کارائیبی (و آسیایی) است که در غرب پراکندهاند، یعنی سوژههای پسااستعماری جدید. سوژۀ همۀ این فعالیتهای فرهنگی و اَشکال بازنماییْ سیاهان هستند که موضوع هویت فرهنگی را به پرسش میکشند. این سوژۀ انسانی جدید در سینما چه کسی است؟ او از چه جایگاهی صحبت میکند؟ فعالیتهای بازنمایی همواره بر موقعیتهایی که ما از آنها حرف میزنیم یا مینویسیم یعنی موقعیتهای بیان دلالت دارند. نظریههای اخیر «بیان» به این امر اشاره دارند که اگرچه ما با «نام خودمان»، از خودمان و از تجربههایمان سخن میگوییم، ولی کسی که خود سخن میگوید و کسی که از او صحبت میشود یکسان نیستند و دقیقاً در یک جایگاه قرار ندارند. هویت آنگونه شفاف و سرراست نیست که ما میاندیشیم. به جای فکر کردن به هویت به منزلۀ واقعیتی که قبلاً محقَق شده یا چیزی که در فعالیتهای فرهنگی بازنمایی میشود، باید به هویت به عنوان یک «فراورده» بیندیشیم که هرگز کامل نمیشود، همیشه در صیرورت است و همواره نه در بیرون، که در درونِ بازنمایی شکل میگیرد. این دیدگاه اعتبار و اقتداری که در مفهوم «هویت فرهنگی» مستتر شده را متزلزل میکند.
ما در اینجا در پی گشودن باب یک گفتوگو و کاوش در خصوص سوژۀ هویت و بازنمایی فرهنگی هستیم. البته «من» ی که در اینجا مینویسد باید به خودش به عنوان امری «بیانشده» بیندیشد. ما همگی از درون مکان و زمان و تاریخ و فرهنگ خاص حرف میزنیم. چیزی که ما میگوییم همواره در یک پسزمینه، موقعیتمند شده است. من در خانوادهای از طبقۀ متوسط به پایین در جامائیکا متولد شدم و کودکی و نوجوانیام را در آنجا سپری کردم و همۀ بزرگسالیام را در انگلستان، در سایۀ دیاسپورای سیاه «در شکم حیوانات» زندگی کردم. من در مطالعات فرهنگی بر ضد پسزمینۀ همۀ عمرم قلم زدم و اگر به نظر میرسد که این مقاله از تجربۀ دیاسپورا و روایتهای آوارگی پر شده، آنگاه خوب است به یاد آوریم که همۀ گفتمانها در محلی استقرار یافتهاند و قلب دلایل خودش را دارد.»
حجم
۲۱۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۳ صفحه
حجم
۲۱۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۳ صفحه