کتاب موجود

کتاب موجود نوشتهٔ آن بیلسن و ترجمهٔ رامتین ابراهیمی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی خوانشی از فیلم «موجود» به کارگردانی «جان کارپنتر».

درباره کتاب موجود

آن بیلسن کتاب موجود خوانشی از فیلم «موجود» به کارگردانی «جان کارپنتر» را ارائه داده است. وقتی فیلم «موجود» در ۱۹۸۲ روی پرده‌ها رفت، منتقدان زیادی به آن حمله کردند. بسیاری این این اثر را فیلمی می‌دانستند که بیش از آنکه ترسناک باشد تهوع‌آور و خسته‌کننده است، اما با گذشت سال‌های بسیاری از اکران این فیلم، حالا افرادی هستند که این فیلم جزء آثار محبوبشان است. از نظر آن بیلسن این اثر سینمایی، فیلمی تکان‌دهنده و نمایشی از جلوه‌های ویژهٔ گروتسک است. او بر این عقیده است که فیلم «موجود» معیار سنجشی در جلوه‌های ویژهٔ سینمایی و نمونهٔ والای استفاده از واسازی شخصیتی به سبک «سپس هیچ یک باقی نماندند» در سینماست. این اثر در هفت فصل نگاشته شده که عنوان آن‌ها عبارت است از «پس‌زمینه»، «زمینه‌سازی»، «افسانه»، «نمی‌دونم اون چیزی که اونجاست چیه، اما هر چی هست خیلی عجیب‌وغریبه و خیلی هم اعصابش خورده»، «اولین خون»، «شکستن قوانین»، «حتماً داری باهام شوخی می‌کنی» و «آخر بازی». نویسنده در فصل اول این اثر کمی دربارهٔ پس‌زمینهٔ فیلم سخن گفته و فصل‌های بعد ردپای آن خط داستانی را که پایان شومی هم دارد پی می‌گیرد تا سرچشمهٔ آن‌ها را بیابد. جان کارپنتر، کارگردان این اثر سینمایی مقدمهٔ کوتاهی برای ترجمهٔ فارسی این اثر نگاشته است.

خواندن کتاب موجود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ نقدهای سینمایی و علاقه‌مندان به سینمای وحشت پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب موجود

«وقتی گروهی از مردان گرد هم جمع می‌شوند، نمی‌توانند آنچه را که با بقیه تفاوت دارد بپذیرند. این موجود خیلی بدشکل اذیتشان می‌کند و نفس شکننده‌شان را تهدید می‌کند و حس مردانگی شخصی‌شان را به خطر می‌اندازد. در همین حال، ترکیب شدن با موجود این فرصت را به آن‌ها می‌دهد که هویت انسانی خود را کنار گذارند و با فضای امن جمع دیگری مخلوط شوند و اینجاست که شما معمای غیرقابل‌حل مرد مدرن را پیش رو می‌بینید. مرد مدرن می‌خواهد اختیار خودش را داشته باشد و با این حال دوست دارد بخشی از قبیله یا جمع شود.

از دست دادن هویت (و به طور مشخص ترس از بلعیده شدن به دست یک تودهٔ بی‌صورت و تبدیل شدن به یک بدل) دلمشغولی اصلی فیلم‌های علمی ـ تخیلی دههٔ پنجاه بود و اغلب آن فیلم‌ها تمثیلی دربارهٔ سیستم سیاسی دیکتاتوری بودند. در دهه‌های پس از آن، چنین فقدانی به یک دلمشغولی انتزاعی تبدیل شد که نمایانگر ترس فروختن خود به‌عنوان بخشی از این دنیا بود؛ قربانی کردن روح خود برای به دست آوردن ثروت یا قدری لذت. تا دههٔ نود، محبوب‌ترین شخصیت‌های منفی در پیشتازان فضا: نسل بعدی کلینگون‌ها یا رومولان‌ها نبودند، بلکه بورگ بود؛ یک جمع نیمه‌مکانیکی که توی یک مکعب روبیک عظیم در اعماق فضا حرکت می‌کرد و با روشی بسیار مشخص باقی فرهنگ‌ها را همراه با گفتن این جمله نابود می‌کرد که "مقاومت بی‌فایده است؛ زندگی‌تان آن‌طوری که زندگی‌اش می‌کردید تمام شده است؛ از امروز به ما خدمت می‌کنید". حالا هر یک از بدل‌ها به انسان تبدیل شده یا همگی بخشی از کلیتی‌اند که از طریق تله‌پ‌اتی با بقیهٔ اعضا در ارتباط‌اند؟»