دانلود و خرید کتاب فرمانروای دژ پوشالی گای ایتن ترجمه اصلان قودجانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب فرمانروای دژ پوشالی

کتاب فرمانروای دژ پوشالی

معرفی کتاب فرمانروای دژ پوشالی

کتاب فرمانروای دژ پوشالی نوشتهٔ گای ایتنحسن لو گای ایتون») و ترجمهٔ اصلان قودجانی است. انتشارات کتابسرای میردشتی این کتاب را منتشر کرده است. این اثر در باب انتخاب و مسئولیت در دنیای متجدد است.

درباره کتاب فرمانروای دژ پوشالی

کتاب فرمانروای دژ پوشالی (King of the castle) که در باب انتخاب و مسئولیت در دنیای متجدد سخن گفته، نوشتهٔ یک دیپلمات، نویسنده، مورخ و محقق اسلامی (صوفی) از بریتانیا است که با نام «حسن عبدالحکیم» نیز شناخته می‌شود. این کتاب را که هشت فصل دارد، نقد بسیاری از فروض نقدناشده‌ای دانسته‌اند که ما زندگی خود را با آن‌ها به سر می‌بریم. نویسنده، فروض غالب امروز را با باورهایی مقایسه کرده است که در روزگاران پیشین زندگی مردم را جهت می‌داد. بحث او با چگونگی تسخیر جسم و روح شهروندان در چارچوب باورهای امروزی آغاز شده است که بازتعریف مسئولیت‌های انسان معاصر را ضروری‌تر و خطیرتر از تمام دوره‌های پیش می‌سازد. گفته شده است که کتاب « فرمانروای دژ پوشالی» برابر با نهیب و تذکری برای زنده‌سازی هشیاری همهٔ شهروندان و همهٔ انسان‌ها برای انتخاب آزادانهٔ تقدیر غایی خودشان است. گای ایتن در این اثر از حمله به ارزش‌های رایج زمانه ابا نداشته و کارکردهای مفید سنت‌های دیروز را که با تندباد «تجددگرایی» و سنت‌ستیزی به محاق رفته، شرح داده است. او در جای‌جای این اثر به جای پای سست علم‌زدگی و خلط‌کردن قلمروی دانش و اعتقاد اشاره کرده است. اگرچه خودِ نویسنده در محیطی خداناباور به دنیا آمده، عواقب دورریختن ارزش‌ها و سنت‌های دیرپای بشری را با زبان ویژهٔ خودش توضیح داده است. با گای ایتن («حسن لو گای ایتون») همراه شوید.

خواندن کتاب فرمانروای دژ پوشالی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب انتخاب و مسئولیت در دنیای متجدد پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب فرمانروای دژ پوشالی

«گاه می‌شود که این دست‌ها در آرامش به هم قلّاب می‌شوند و قدرت آنها خود را بی‌چون و چرا در نجات یا شفا نمایان می‌کند. به این علت افسانه‌ای دربارهٔ یکی از مریدان نقل شده که مرادِ روحانی خود را به ستوه آورده بود تا اسم اعظم۲۴۹ را به وی بیاموزد: همان «پنهان نامِ خداوندگار» که می‌گویند فقط مقرّبان آن را می‌دانند و قدرت و نیرویی کوبنده دارد. مراد او– خسته و کلافه از این خواهش‌های مکرّر– به شاگرد گفت صبحگاه را در کنار دروازهٔ شهر بماند و هرچه را می‌بیند، بی‌کم و کاست تعریف کند. چیز چندانی برای تعریف نبود: «فقط مردم و رفت و آمد ایشان را دیدم. پیرمردی هم با الاغ خود گذشت که هیزم بار داشت. سربازی به سراغ او آمد، کتکش زد و الاغ را با همهٔ هیزم‌ها از او گرفت». استاد از او پرسید که اگر اسم اعظم را می‌دانست، با آن سرباز چه می‌کرد. «یقیناً مرگ آن سرباز را از خدا می‌خواستم!» مراد پاسخ داد: «خوب، پس بهتر است بدانی آن هیزم‌شکنِ پیر که بدون ناله و اعتراض، ظلم و جور سرباز را تحمّل کرد، کسی نبود جز هم او که سال‌ها پیش اسم اعظم را به من یاد داد.»

اما فقط صاعقه نیست که در کفِ احاطهٔ یاران و خواصِّ درگاه الهی قرار می‌گیرد، بلکه ملایمت و لطفِ آفتابِ بهار نیز می‌تواند با ایشان همراه باشد. از این رو در دنیای اسلام افسانه‌ای دیگر نقل شده تا شرح دهد که قدرت و رحمت، هر دو جزء لاینفکِ وجودِ بزرگانی است که مخفیانه در میان ما گام برمی‌دارند. نقل می‌کنند عارفِ پارسیِ قرن یازدهم [میلادی]، ابوسعید، دوره‌ای از عمر را در تنعّمِ کامل، سورچرانیِ بی حدّ و حساب و سرگرمی با موسیقی و رقص گذرانید. کسانی که در لباس فقر – لباسی که بیشتر با زهد و وارستگی مناسبت دارد – شاید می‌توانستند به تقدّس و حرمت او پی ببرند، آن‌قدر تیزهوش نبودند که در آن وضعِ تنعّم نیز حرمت او را نگه دارند و هرطور از دستشان برمی‌آمد به او اهانت می‌کردند. یکی از ایشان – امیری از اُمرا – او را به‌شدت برای تسویهٔ بدهی‌اش در زحمت انداخت. ابوسعید سکوت اختیار کرد و کاری انجام نداد اما سگ‌های شکاریِ وفادارِ امیر، به‌زودی مجنون شده، به وی حمله کرده و او را دریدند. می‌گویند که خداوند را نمی‌توان به سُخره گرفت و آنان که اولیای او را به سخره بگیرند، ممکن است چنان گرداب آشفته‌ای در عالم طبیعت پدید آورند که خود ایشان را نیز به کام بکشد.

در این قلمرو است که افکارِ ساخته و پرداختهٔ انسان‌ها درباره انصاف و عدالت – که برای بعضی امور کفایت می‌کند – در مواجهه با نگرشی پخته‌تر نسبت به امور دنیا از کار می‌افتد. دنیای مسیحیت چندین قرن است که با افسانهٔ عابرِ «جاهل» آشناست، عابری که وقتی مسیح (ع) را از جلوی او می‌بردند، فریاد زد: «یالا، تندتر برو!» و به این دلیل محکوم شد تا روز قیامت، سرگردان و بی‌خانمان، رانده از هر سو، در زمین پرسه بزند. او چگونه باید می‌دانست که این زندانیِ شلاق خورده، مسیح (ع) بوده است؟ چگونه می‌توان انتظار داشت یک انسان معمولی، همواره چنان هشیار باشد که در لحظه شکستِ پوستهٔ زمان و ظهور حقیقت – همچون لحظهٔ جهش صاعقه از دل آسمان – آمادهٔ درک حقیقت باشد؟ با این همه، ناتوانی‌های ما – با وجود آنچه تصور می‌کنیم – دلیل موجّهی برای همهٔ تقصیرات نیستند و وقتی انسانی حقیر و بی‌آزار که با آبرومندی، زیر سقف معمول در دنیای عادی خود زندگی می‌کند، خود را ناگهان زیر تابش تند آفتاب [نتیجهٔ طبیعیِ عملِ خویش] می‌بیند، [گویی که] به صخره‌ای استوار برخورد کرده باشد، در هم می‌شکند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۷۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۴۰ صفحه

حجم

۳۷۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۴۰ صفحه

قیمت:
۱۹۸,۰۰۰
تومان