کتاب منسیوس
معرفی کتاب منسیوس
کتاب منسیوس نوشتهٔ منسیوس و ترجمهٔ احسان دوست محمدی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است. این اثر حاوی گفتارهایی برای پند و اندرز دادن به پادشاهان مختلف است.
درباره کتاب منسیوس
گفته شده است که «منسیوس» (یا «مِنگزی») از شخصیتهای صاحبنام مکتب کنفوسیوس، فیلسوف چینی است. مکتب کنفوسیوس حتی امروزه یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین مکاتب به شمار میرود؛ مکتبی که خاستگاه آن خاور دور است. منسیوس همانند کنفوسیوس ۴۰ سال در سراسر چین سفر کرد و از این طریق به پند و اندرز پادشاهان مختلف پرداخت. کتاب منسیوس (Mengzi) را یکی از آثار مهم کلاسیک مکتب کنفوسیوس دانستهاند. این کتاب در ۱۴ باب به بیان اندیشهها و آموزههای مکتب کنفوسیوس و شخص منسیوس پرداخته است. آرای منسیوس در باب مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نیز مسائل مربوط به زندگی فردی انسانها درخور توجه و تأمل است. گفتنی است این کتاب از زبان چینی ترجمه شده و از بهترین کتابهای گروه ادبیات تعلیمی چین دوران باستان است. کتاب منسیوس شما را با گفتارهای فردی آشنا میکند که فیلسوف چینی سدهٔ چهارم پیش از میلاد بوده است. او در ۳۷۲ (پ.م) در ایالت ژو متولد شد و در ۲۸۹ (پ.م) در ۸۳سالگی درگذشت. او پیرو «کئونگ چی»، نوادهٔ کنفوسیوس بود و در راه گسترش و به کرسینشاندن اندیشههای کنفوسیوس کوشا بود. اندیشههای او در شکلدادن به نوکنفوسیوسگرایی اثرگذار بوده است. او را دومین فیلسوف مهم کنفسیوسگرایی پس از خودِ کنفوسیوس میدانند.
خواندن کتاب منسیوس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مکتب کنفوسیوس و فلسفهٔ چینیِ دوران باستان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب منسیوس
«گونگ دو گفت: «گوآ زه گفته سرشت انسان نه نیک است نه شر. دیگری گفته سرشت انسان ممکن است خوب یا بد باشد. بدین روی، مردم در زمان پادشاهان وِن و وو به خیر و نیکی و در زمان پادشاهان یو و لی به ظلم و بدی گرایش داشتند. برخی نیز میگویند سرشت برخی انسانها نیک است و سرشت برخی نیک نیست. بدین سبب است که حتی در دورۀ پادشاهی مانند یائو مردمان ستمکاری چون شیانگ وجود داشتند، حال آنکه پیرمرد نابینایی مثل گو پسری مانند شوان داشت و کسی چون جو که هم فرزندی نااهل و هم پادشاهی ظالم بود همراهان نیکسیرتی چون وی زه و وانگ داشت. شما در این باره چه میاندیشید؟»
منسیوس گفت: «با نگاه به جوهر انسان میتوان فهمید که انسانها جملگی به درستی گرایش دارند، به همین دلیل میگویم سرشت انسان نیک است. بدی و شر از ذات آدمی نمیآید. احساساتی چون همدردی و شفقت، شرم و حیا، احترام به دیگران و توانایی تشخیص خیر از شر در همۀ انسانها وجود دارد. همدردی و ترحم نشانۀ مهربانی، شرم و حیا نشانۀ درستکاری، احترام به دیگران نشانۀ نزاکت و توانایی تشخیص خیر از شر نشانۀ دانایی و حکمت است. مهربانی، درستکاری، نزاکت و دانایی چیزهایی نیست که از بیرون به آدمی داده باشند، بلکه جملگی را آدمی از پیش دارد، فقط از تفکر دربارۀ آنها غافل است. به همین دلیل میگویند: ‘جوینده یابنده است.’ آن که جستجوی چیزی را رها کند از دست میدهدش. میان آدمیان بیشمار تفاوت وجود دارد، از آن رو که آنان بهکفایت از استعدادهای خویش بهره نمیگیرند. در متون آمده: ‘آسمان خالق آدمیان است و از برای هر چیزی قانونی نهاده. طبیعت آدمی دوستدار خصلتهای ستودنی است.’ کنفوسیوس گفته: ‘گویندۀ این سخن بسیار حکیم است.’»»
حجم
۱۳۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه
حجم
۱۳۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه