دانلود و خرید کتاب سنت ایروین و زستراتزی پرسی بیش شلی ترجمه مهرداد وثوقی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب سنت ایروین و زستراتزی

کتاب سنت ایروین و زستراتزی

نویسنده:پرسی بیش شلی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سنت ایروین و زستراتزی

کتاب سنت ایروین و زستراتزی نوشتهٔ پرسی بیش شلی و ترجمهٔ مهرداد وثوقی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است. کتاب حاضر دربردارندهٔ دو داستان بلند است.

درباره کتاب سنت ایروین و زستراتزی

کتاب سنت ایروین و زستراتزی دو داستان بلند از دستۀ ادبیات گوتیک را در بر دارد. این کتاب به قلم پرسی بیش شلی و در سال ١٨١٠ نگاشته شده است. داستان بلند اول «سنت ایروین یا روزنکروتسیان» نام دارد و نویسنده در آن زندگی مردی به نام «وولفشتاین» را روایت کرده است. او روزی در کوه‌های آلپ و در میان طوفان به گروهی راهزن برخورد می‌کند. سردستۀ راهزنان از او خوشش می‌آید و از او می‌خواهد تا با آن‌ها همراه شود. وولفشتاین که از زندگی ناامید شده بود، به راهزنان می‌پیوندد و با آن‌ها دست به غارت می‌زند، اما پس از مدتی، حس پشیمانی به سراغش می‌آید؟ او چه تصمیمی خواهد گرفت؟ این داستان را بخوانید تا بدانید. پرسی بیش شلی در سرودن شعر نیز مهارت خاصی داشت. او نمونه‌ای از اشعارش را در داستان سنت ایروین آورده است. داستان بلند دوم در این کتاب «زستراتزی» نام دارد و در ۱۶ بخش نوشته شده است.

خواندن کتاب سنت ایروین و زستراتزی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی کلاسیک و علاقه‌مندان به قالب داستان بلند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سنت ایروین و زستراتزی

«نیرویی درون الویس مانع می‌شد به یقین قلبی‌اش اقرار کند، لیکن احساس می‌کرد باورهای مشتاقانه و شورمندانهٔ فیتزئوستِس عین حقیقت‌اند. روحش، که مستعد متعالی‌ترین فضیلت‌ها و شکوفایی‌ها بود و ظالمانه از ترقی بازمانده بود، از مسرت چنان به خود لرزید که برایش بی‌سابقه بود، زیرا پی به وجود کسی برده بود که حقیقت احساساتش برای او قابل درک و فهم بود و، در ضمن، توقع چنین احساساتی را نیز داشت. فیتزئوستِس همچنان که محو تماشای تجسمِ روحی بود که با او پیوند خورده بود و جسم الویس را فقط برای او به تحرک وامی‌داشت، چنان مشعوف بود که هرگز انتظارش را نداشت، شعفی که همچون تصویری از سعادت او چهره‌اش را مشتاقانه می‌افروخت. چشمان مشکی و زیبایش درخششی ده‌چندان یافت؛ بندبند وجودش و هر تپش قلبش اقرار می‌کرد ضمیرش بیدار شده، اقرار می‌کرد از وقتی پی به وجود عقلانیت خود برده الویسی را که از دل‌وجان شیفته‌اش شده پیشِ رویش حاضر دیده است.

چند صباحی گذشت و الویس پسر نمپر را به دنیا آورد. فیتزئوستِس آن طفل را با مهری پدرانه عزیز می‌دانست و گاه که به ضرورت از اقامتگاه الویسِ عزیزش خارج می‌شد، مایهٔ خوشی‌اش فقط آن طفل بود و چهرهٔ مادری را که آن‌همه دلباخته‌اش بود در سیمای معصوم آن طفل می‌دید.

زمانه به الویس و فیتزئوستِس دیگر سخت نگرفت. آن‌ها از با هم بودن شادمان بودند و آرزوی چشیدن هیچ لذت دیگری را نداشتند. طبق شریعت الهی با هم وصلت کردند، بنا بر تفاهم و سازگاری مجذوب یکدیگر شدند و فرض را بر آن گذاشتند که ماه آتی نیز قطعاً به همین منوال خواهد بود، قطعاً به همین منوال سرشار از رضایت حاصل از لذت‌های روحی خواهد بود. همچنان که زمان به شادکامی‌های پیاپی می‌گذشت، پاییز فرارسید.

شبی دیرهنگام، الویس و فیتزئوستِس طبق معمول راهی عمارت دل‌انگیز کلاه‌فرنگی خود بودند. فیتزئوستِس برخلاف همیشه افسرده بود و اندیشه‌هایش در مورد آینده با اندوه ذهنی‌اش درآمیخته بود. الویس نیز بیهوده می‌کوشید تسلی‌اش دهد. کشمکش ذهنی فیتزئوستِس کاملاً هویدا بود. الویس تا عمارت همراهی‌اش کرد و پا به آن‌جا گذاشتند. مهتاب پاییزی برآمده بود و گوی کم‌فروغش اکنون در لفافه‌ای از تاریکی کیهان ناپیدا بود؛ همچون روح جسم‌های پاک اثیری که خود را از نگاه نامحرمان دور می‌دارد، در پس ابری سُربی‌رنگ شناور بود. باد با زمزمه‌ای آرام و محزون در میان شاخه‌های درختان سربه‌فلک‌کشیده نفیر می‌کشید. نغمهٔ بلبلان با گام‌هایی میرا تنها آوایی بود که سنگینی فضا را در هم می‌شکست. از میان شما زندگانی که روحتان هیچ مسرتی به خود ندیده، آیا کسی هست که دگرگونی محیط نتواند احساساتش را تغییر دهد؟ آیا کسی هست آوای نسیم شبانه را بشنود و تأثیر اندوه ملکوتی آن را در ذهنش تصدیق نکند؟ اگر چنین است که عمرش به بخس گذشته و مرگش سزاوار ترحم نیست. جاه‌طلبی، زیاده‌خواهی و ده‌هزار تمایل رذیلانه و فرومایه باعث شده کانون احساس شکننده و بی‌بدیلِ مسرت‌های بی‌تابانهٔ درونش خاموش شود، اما روحی که خصیصه‌های مثبتش زیر بار زیاده‌خواهی‌های خودپسندانه هنوز ویران نشده در کنار آن کانونِ احساس شادان به وجد می‌آید و طلبی ندارد مگر پیوند با کسی که احساساتی هماهنگ با هم دارند، تا دوشادوش یکدیگر به نهایت شادکامی نایل شوند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۳۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

حجم

۲۳۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

قیمت:
۸۵,۰۰۰
تومان