کتاب ایگو محور مداخلات تکنیکی
معرفی کتاب ایگو محور مداخلات تکنیکی
کتاب ایگو محور مداخلات تکنیکی نوشتهٔ فرد بوش و ترجمهٔ سمانه غفوری و سیدابوالقاسم حسام است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب ایگو محور مداخلات تکنیکی
فرد بوش در کار روشنگرانهٔ خود، نظریهٔ ساختاری معاصر را گسترش بیشتری داده و روشهای جدید نگرش و فهم کاربردهای بالینی این نظریه برای روانکاوی بالینی را بهبود میبخشد. این کتاب که با قلم روشن و شیوایی نوشته شده، برای دانشجویان و نیز رواندرمانگران و روانکاوان قابل استفاده است. این کتاب آموزنده بعد از کتابهای فنیکل، گلاور، گرینسون و گِری بهعنوان یکی از کتابهای کلاسیک در تکنیک روانکاوانه، جایگاه خود را پیدا خواهد کرد. نادر است که بتوان چنین یکپارچگی سلیس و مناسب نظریه و درمان را آنطور که دکتر بوش ایجاد کرده است، در کتابهای دیگر مشاهده کرد.
ایگو محور مداخلات تکنیکی کتاب مهمی است. روشنی و اختصار اندیشهها دربارهٔ روند تحلیلی در کنار پیچیدگی نظری و بالینی، حاکی از سرزندگی و خلاقیت روانکاوی معاصر است. این اثر بهصورت چشمگیری مدرن است، نه تکرار ایدههای قدیمی یا تأیید کور آنچه قبلاً شناخته شده بود. دکتر بوش سهم بسزایی در پیشبرد اندیشه فرویدی ایفا میکند که بسیار به موقع بوده و جان تازهای به این اندیشه میبخشد. او بارها و بارها نشان میدهد که توجه دقیق و نزدیک به کاربردهای تکنیکی مدل ساختاری فروید باعث تغییرات عمیقی میشود که در آن تحلیلگر از مدل قدیمیتر بهعنوان فردی مستبد و دور، به سمت مدل جدیدتری برمبنای تلاش تحلیلی مشارکتی پیش میرود. در نگاه فرد بوش، تحلیلگر معاصر بهصورت اجتنابناپذیری در این راستا پیش میرود که در پرداختن به ایگوی خودآگاه، حساسیت بیشتری لحاظ کند. او با تأیید نظر گِری (۱۹۸۲) از وی چنین نقل قول میکند که «نتیجهٔ درمانی تحلیل زمانی ماندگار است که در طول تحلیل، کارکردهای انکارنشدهٔ ایگوی بیمار در همکاری آگاهانه و بهصورت روزافزونی داوطلبانه، با تحلیلگر درگیر شوند». رسالت دکتر بوش این است که بهروشنی تبیین کند این مزیت منحصربهفرد کار روانکاوانه، یعنی تغییر ساختاری بادوام، چگونه حاصل میشود.
کار او ـ همچنین همکارانی که از آنها یاد میکند نشان میدهد که رویکرد ساختاری معاصری به روانکاوی وجود دارد که زمینهٔ آن در نظریهٔ روانشناسی ایگو است.
محور کار دکتر بوش حساسیت محترمانه به اهمیت ایگو و نقشی است که در ایجاد علائم و یا صفات شخصیتی ایفا میکند که اغلب بیماران را به جستجوی کمک وامیدارد. رویکرد دکتر بوش به تکنیک تحلیلی بهصورت سادهانگارانهای راحت بهنظر میرسد زیرا پایهٔ استوار آن در درک او از آسیبشناسی قرار دارد. او با این دید به سراغ بیماران خود میرود که علائم، دفاعها و مقاومتها از مناقشهٔ درونروانی منتج میشوند. نظر دکتر بوش این است که تمام مشکلات روانشناختی یا به همان ترتیب تمام رفتارهای تحلیلی، شامل مصالحهها میان ساختارهای روانی مختلف است.
تحلیل مقاومت مؤلفهٔ محوری رویکرد دکتر بوش است، بنابراین، مقاومت بیمار به استفادهٔ مناسب از روند تحلیلی، نقطهٔ تمرکز اصلی مداخلات است. با این روش است که هدف خودتحلیلی به بهترین شکل محقق میشود.
کتاب دکتر بوش انباشته از نمونههای بالینی جالب و مفصلی است تا دیدگاههای او را به روشی نشان دهد که برای خواننده قابل درک باشد.
خواندن کتاب ایگو محور مداخلات تکنیکی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دانشجویان روانشناسی و نیز رواندرمانگران و روانکاوان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ایگو محور مداخلات تکنیکی
«موضوع اصلی این کتاب این است که باید تأکید بیشتری بر نقش ایگو در درک موقعیت بالینی و مداخله در آن داشته باشیم. بهنظر میرسد در بیشتر موارد پایبندی زیادی به الگوی توپوگرافیک فروید و تأکید ابتدایی آن بر اهمیت خودآگاه کردن ناخودآگاه وجود دارد. با اینکه نمیتوان قدرت ناخودآگاه در زندگی روانی و عاطفی را نادیده گرفت، الگوی توپوگرافیک نمیتواند تبیین صحیحی از نحوهٔ عملکرد ذهن ارائه کند و تنها به درک ناقصی از آنچه بعدها کارکردهای ایگو نامیده شد، بسنده میکند. استفاده از الگوی توپوگرافیک بهعنوان مبنایی برای روند تغییر در روانکاوی، خطاهای بالینی خاصی را به دنبال خواهد داشت. بنابراین، آنچه در الگوی توپوگرافیک بهعنوان یک نمونهٔ رایج بالینی نادیده گرفته میشود، شامل ۱) روشهای پیچیدهای است که ایگو از طریق آنها علیه آگاهی از فانتزیهای ناخودآگاه دفاع میکند، درحالیکه همزمان به دنبال ارضای آنها نیز هست؛ ۲) چگونه دفاعهایی که در ابتدای زندگی بهعنوان ابزاری برای انطباق با موقعیتهای ترسناک به کار میروند؛ هم بر شیوهای که در آن گذشته در [زمان] حال بازنمایی میشود و هم بر شیوه و زمان مناسب مداخلات تحلیلی تأثیر میگذارد؛ ۳) و روشی که از طریق آن تغییرات ساختاری در ایگو ایجاد میشود که بخش ضروری درمان تحلیلی به شمار میرود.
نکتهٔ چشمگیر، شمار فراوان نظریات جدید در روانکاوی است که بخشی از آنها بر اساس رد الگوی اولیهٔ فروید از ذهن و کاربرد آن در روند تحلیل شکل گرفته است. در این نظریهها گویی الگوی ساختاری هیچگاه معرفی نشده است. مثال خوبی از این نظریات را میتوان در کار مالین (۱۹۹۳) دید. مالین با تأکید زیاد بر ارزش نقطهنظر خویشروانشناسی دربارهٔ مقاومت در تقابل با آنچه آن را نقطهنظر سنتی میخواند، اظهار میدارد که دیدگاه خویشروانشناسی به این امر توجه میکند که «چگونه مقاومت، بازنمایی بهترین و در حقیقت تنها ابزار انطباقی در دسترس بیمار برای حمایت از خویش در لحظهای معین است» (ص ۵۰۶). باوجوداینکه نظریهٔ دوم تشویش فروید (۱۹۲۶) بهطور واضح بر چنین موضعی تأکید میکند و شماری از درمانگران این نقطهنظر را تبیین کردهاند.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه