کتاب از لذت آنی تا ملال فوری
معرفی کتاب از لذت آنی تا ملال فوری
کتاب از لذت آنی تا ملال فوری نوشتهٔ فردین علیخواه است. نشر هنوز این ناداستان را منتشر کرده است. این کتاب حاوی جستارهایی کوتاه دربارهٔ زندگی روزمرهٔ ایرانی است.
درباره کتاب از لذت آنی تا ملال فوری
کتاب از لذت آنی تا ملال فوری دربردارندهٔ جستارهایی کوتاه دربارهٔ زندگی روزمرهٔ ایرانی است. فردین علیخواه، جامعهشناس در کتاب حاضر ۵۶ جستار را به نگاهی جامعهشناختی به زندگی روزمره در ایران معاصر به رشتهٔ تحریر درآورده است. عنوان برخی از جستارهای کتاب حاضر عبارت است از «اتاقی به وسعت جهان، جهانی به وسعت گوشی»، «برای داخل شدن به خارج عجله جایز نیست»، «وقتی دههٔ پنجاه بهتدریج رقیب دههٔ شصت میشود»، «سبک زندگی تحمیل نمیشود، تبلیغ میشود»، «بابا، من خودکار میخوام!»، «میرزاقاسمی فقط میرزاقاسمی است!»، «مهاجرت فقط تغییر مکان نیست»، «چرا نباید بگم که من این غذا رو دوست ندارم؟»، «دقیقاً دلیل شهرت این افراد چیست؟» و «هرزهنگاری فلاکت و فاجعه».
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و بهدلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم همنوعان است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدفهای دیگر ناداستاننویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتواند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها و نقدهای ادبی.
خواندن کتاب از لذت آنی تا ملال فوری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان و علاقهمندان به مطالعهٔ جستارهایی در باب زندگی روزمره در ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب از لذت آنی تا ملال فوری
«برخی معتقدند که وجود سفره بیانگر وجود خانواده است. در واقع خانهای که سفره ندارد خانواده هم ندارد. شاید سایر وسایل خانه کمتر چنین نقشی را دارند. البته منظور از سفره جمع شدن اعضا به دور آن و خوردن غذا در کنار یکدیگر است. این همان دلیلی است که خوردن غذا را تبدیل به امری اجتماعی و نه صرفاً زیستی میکند. بیدلیل نیست اگر گفته شود غذا نخوردن با همدیگر یکی از نشانههای اولیهٔ بروز بحران در روابط است. معمولاً در خانههای مجردیِ چندنفره که ساکنان با همدیگر پیوند اجتماعی گذرایی دارند، شاید خوردن غذا مهم باشد، ولی خودِ سفره اهمیت چندانی ندارد و گاهی از روزنامه استفاده میشود.
آماری در دست نیست، ولی امروزه کم نیستند خانوادههایی که از میز ناهارخوری استفاده میکنند. ورود میز ناهارخوری به خانهها در دورهای نشانهٔ ارادت خانواده به مدرنیسم و کسب پرستیژ اجتماعی بود. برخی از خانوادهها همچنان روی میز ناهارخوریشان سفره پهن میکنند. ولی در سالهای اخیر اتفاق دیگری هم افتاده و آن اینکه غذا روی میز چیده میشود و هر مهمان غذایش را میکشد و، ایستاده یا نشسته، در گوشهای از خانه غذایش را صرف میکند. شاید بتوان این وضعیت را دموکراتیزه شدن/ فردی شدن مناسک مهمانی دانست. هر مهمان از هر غذایی هر چقدر دوست دارد برمیدارد. ولی پرسش آن است که چنین وضعیتی تا چه اندازه به ارزش غذا خوردن به عنوان یک فعالیت اجتماعی کمک میکند؟
در سالهای اخیر، شتاب زندگی افزایش چشمگیری یافته است. این شتاب در وجوه مختلف اجتماعی به شکلی خودش را نشان میدهد. اگر پهن کردن سفره روی میز ناهارخوری را وصلت سنت و مدرنیسم بدانیم، پهن کردن سفرهٔ یکبارمصرف روی این میز بیانگر شتاب زندگی است. در کسری از ثانیه سفرهٔ یکبارمصرف مچاله میشود و، با پسماندهای غذا در درون آن، در سطل زباله قرار میگیرد. البته باید توجه داشت که سفرههای یکبارمصرف مناسک غذا خوردن را از اصالت دور میکنند. در واقع ما با تصویری از سفره، نه با اصل آن، مواجهیم! سفرهٔ یکبارمصرف مدام پیغام تعجیل در خوردن غذا را به دیگران مخابره میکند.
امروزه، با کاهش تعداد اعضای خانواده، انتقال بخشی از وظیفهٔ تربیت کودکان به نهادهای اجتماعی، بزرگ شدن فرزند یا فرزندان، حضور زنان در محیطهای شغلی و همچنین سپری شدن اوقات فراغتِ اعضای خانواده با دوستان همسلیقه و همفکر، خوردن غذا با همدیگر بیش از پیش دشوار شده است. در گذشتههای نهچندان دور، اگر غذا خوردن با یکدیگر دشوار میشد، بهانهای به نام تماشای سریالهای تلویزیونی وجود داشت تا اعضا را دور هم جمع کند. امروزه این امر هم رنگ باخته است، چراکه دستگاه تلویزیون ارزش قبلی خود را از دست داده است.»
حجم
۲۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۲۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه