تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب مهاجر خوشبخت
معرفی کتاب مهاجر خوشبخت
کتاب الکترونیکی «مهاجر خوشبخت» (The Fortunate Pilgrim) نوشتهٔ «ماریو پوزو» و با ترجمهٔ فتحاله جعفری جوزانی، توسط نشر روزنهکار منتشر شده است. این رمان در دستهٔ داستانهای آمریکایی قرن بیستم قرار میگیرد و به زندگی مهاجران ایتالیایی در نیویورک میپردازد. نویسنده با الهام از تجربههای خانوادگی خود، تصویری از تلاش، رنج و امید خانوادهای مهاجر را ترسیم میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مهاجر خوشبخت
«مهاجر خوشبخت» دومین رمان «ماریو پوزو» است که پیش از شهرت جهانی او با «پدرخوانده» نوشته شده. این کتاب در دهه ۱۹۶۰ میلادی منتشر شد و بازتابدهندهٔ زندگی مهاجران ایتالیایی در محلههای فقیرنشین نیویورک است. داستان حول محور خانوادهای به رهبری زنی به نام «لوچیا سانتا» میچرخد که با وجود فقر، تبعیض و دشواریهای مهاجرت، تلاش میکند فرزندانش را به سلامت و موفقیت برساند. فضای کتاب سرشار از جزئیات زندگی روزمره، روابط خانوادگی، کشمکشهای نسلی و دغدغههای مهاجران است. نویسنده با نگاهی واقعگرایانه، تضاد میان سنتهای ایتالیایی و فرهنگ آمریکایی را به تصویر میکشد و نقش زنان را در حفظ خانواده و عبور از بحرانها برجسته میکند. این رمان، علاوه بر روایت داستانی خانوادگی، تصویری از جامعه مهاجران و تحولات اجتماعی آن دوران ارائه میدهد.
خلاصه کتاب مهاجر خوشبخت
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «مهاجر خوشبخت» با تصویری از زندگی خانوادهای ایتالیایی در محلهای فقیرنشین از نیویورک آغاز میشود. محور اصلی روایت، «لوچیا سانتا» است؛ زنی مهاجر که پس از مرگ شوهر اولش، با وجود فقر و تنهایی، مسئولیت بزرگ کردن فرزندانش را بر عهده میگیرد. او با ازدواج مجدد، تلاش میکند امنیت و آیندهای بهتر برای خانوادهاش فراهم کند، اما این تصمیم باعث بروز تنشهایی میان او و فرزندانش، بهویژه دخترش «اوکتاویا»، میشود. روایت کتاب، زندگی روزمره، امیدها، ناکامیها و کشمکشهای اعضای خانواده را در مواجهه با جامعهای جدید و ارزشهای متفاوت دنبال میکند. هر یک از فرزندان با چالشهای خاص خود روبهرو هستند؛ از کار کردن در سنین پایین تا تلاش برای تحصیل و یافتن هویت مستقل. در پسزمینهٔ داستان، تضاد میان سنتهای ایتالیایی و فرهنگ آمریکایی، نقش پررنگی دارد و شخصیتها مدام میان گذشته و آینده، تعلق و بیگانگی، در نوساناند. کتاب با تمرکز بر روابط خانوادگی، فداکاری مادر و تلاش برای حفظ عزت و امید، تصویری ملموس از زندگی مهاجران در اوایل قرن بیستم ارائه میدهد.
چرا باید کتاب مهاجر خوشبخت را خواند؟
این رمان تصویری صادقانه و پرجزئیات از زندگی مهاجران ایتالیایی در آمریکا را ارائه میدهد و به موضوعاتی چون فقر، هویت، خانواده و نقش زنان در جامعه میپردازد. روایت کتاب، خواننده را با چالشهای مهاجرت، تضاد نسلها و تلاش برای حفظ ارزشها و امید در شرایط دشوار آشنا میکند. همچنین، نگاه انسانی و واقعگرایانهٔ نویسنده به شخصیتها و روابط خانوادگی، فرصتی برای درک بهتر تجربههای مهاجران و پیچیدگیهای زندگی آنها فراهم میآورد.
خواندن کتاب مهاجر خوشبخت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای خانوادگی، داستانهای مهاجرت، و کسانی که دغدغه هویت، فرهنگ و روابط نسلی دارند مناسب است. همچنین، برای کسانی که به دنبال شناخت بهتر زندگی مهاجران و نقش زنان در خانواده هستند، مطالعهٔ این اثر توصیه میشود.
فهرست کتاب مهاجر خوشبخت
کتاب «مهاجر خوشبخت» یک رمان داستانی است و ساختار آن بر اساس فصلها و بخشهای روایی شکل گرفته است. بنابراین، فهرست فصلها به صورت سنتی در آن وجود ندارد و این بخش خالی است.
بخشی از کتاب مهاجر خوشبخت
«در آن شب گرم تابستان، دشتی که او در آن میتاخت شهری از سنگ بود. زنها روی جعبههای چوبی غیبت میکردند. مردان سر نبش خیابانها ایستاده به سیگار برگهای دنسوییل پک میزدند. بچهها با ترک کردن جزیرههای سنگفرش آبی خود برای بالا کشیدن از قطار باربری در حال حرکت، جان خود را در این بازی خطرناک به مخاطره میانداختند. همه آنها در نور زرد دودی چراغهای خیابان و لامپهای سفید داغ ویترینهای مغازههای آب نبات فروشی حرکت میکردند. در هر تقاطع نسیم تازهای از خیابان دوازدهم، ساحل بتونی رودخانه هادسن، اسب و سوار را تازه نفس میکرد و موتور داغ و سیاه قطار که برای اعلام خطر پشت سر آنها بوق میزد را خنک میکرد. در تقاطع خیابان بیستوهفتم دیوار سمت راست ری آنجلوتزی تا تقاطع بعدی ناپدید شد. در این فضای باز پارک چلسی قرار گرفته بود با اشکال تیره چمباتمه زده بچههایی که روی زمین نشسته بودند تا فیلمهایی را که توسط خانه اسکان شهرداری هادسن به صورت رایگان در فضای باز نمایش داده میشد تماشا کنند. روی پرده عریض سفید در دوردست، آری آنجلوتزی اسب و سوار غول آسایی را دید که غرق در نور آفتاب مصنوعی، به سرعت برق به سمت او میتاختند. و وقتی سر اسبش که دائم تکان میخورد به سمت پرده چرخید و برای لحظهای آن اشباح عظیم را دید حس خطر را در اسبش احساس کرد و سپس از تقاطع خیابان بیست و هشتم گذشت و دیوار دوباره بالا آمد.»
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۴۸ صفحه
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۴۸ صفحه