
کتاب زنی در آینه
معرفی کتاب زنی در آینه
کتاب زنی در آینه نوشتهٔ ربکا جیمز با ترجمهٔ نسترن ظهیری توسط گروه انتشاراتی ققنوس منتشر شده است. این کتاب داستان سه زن از سه نسل مختلف را روایت میکند که هر یک با عشق، ترس و جنون مواجه میشوند؛ زنانی که به نفرینی موروثی محکوم شدهاند.
درباره کتاب زنی در آینه
زنی در آینه داستان عشق، راز و ترس است؛ داستان نفرینی که با خشت خانه و سلول ساکنانش در طی نسلها آمیخته شده است. نفرینی از سر عشقی نافرجام که هر بار و در هر نسل یکی از اعضای خانواده اسیر آن میشود. این رمان با روایتهای موازی در گذشته و حال، زندگی سه زن را به تصویر میکشد که هر کدام به روش خود با ترس، عشق و رازهایشان روبهرو میشوند. این کتاب در ژانر وحشت و هیجانانگیز قرار دارد و بهخاطر سبک نگارش و داستانپردازیاش مورد توجه قرار گرفته است.
ربکا جیمز نویسندهٔ استرالیایی است که در سال ۱۹۷۰ در سیدنی متولد شد. او در برههای از زندگیاش بهعنوان خدمتکار، مدرس زبان انگلیسی در ژاپن و اندونزی و حتی طراح آشپزخانه کار کرده است. جیمز با همسرش پنج فرزند دارد و در حال حاضر در استرالیا زندگی میکند.
کتاب زنی در آینه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معمایی، ترسناک و داستانهایی با روایتهای چندلایه مناسب است.
بخشی از کتاب زنی در آینه
«خانم ویلسون، مدیر بداخلاق شرکت، چند لحظهای چنان به سیگارش پک میزند که لُپهایش فرومیروند. قبل از خاموش کردن سیگار در زیرسیگاری ابری از دود از دهانش بیرون میدهد. عینکش را تا روی برآمدگی بینیاش عقب میبرد.
صدای تقتق انگشتهایش روی صفحه کلید ماشین تحریر بالا میگیرد که میگوید: «خانم میلر، بهت قول میدهم که چشمهایت حتی لحظهای هم نمیدیدند. گول چشمهای بازت را نمیخورم و میدانم که هزار فرسنگ آن ور آب سیر میکردی، عین همیشه.»
اگر میتوانستم سر این تهمتهایش جنگی حسابی راه بیندازم حتماً این کار را میکردم. اما حق با اوست. مشاوره حقوقی برایم چندان جذابیتی ندارد و اکثرا خاطرات گذشتهام مرا با خود میبرند. این زندگی نیست، یعنی آن جور که من زندگی را شناختهام. مگر همه ما با زندگی ــ و مرگ ــ طوری رو در رو نشدهایم که نتوانیم توصیفش کنیم؟ اما حالا تنها دو سال پس از جنگ وقتی توی چشمهای جین ویلسون نگاه میکنم، که عین خیابانهای شهر بیروح و خاکستریاند، طوری به نظر میرسند که انگار آن دنیا هرگز وجود نداشته؛ انگار جنگ هم یکی از خیالپردازیهای من بوده و بس. در این فکرم که خانم ویلسون در آن سالها چه چیزهایی را از دست داده. خیلی آسان است که آدم فکر کند مصیبتهایی که متحمل شده از مصیبت دیگران بسیار سنگینتر بوده ــ اما همان موقع به یاد میآورد: داستان مصیبتهای من با همه فرق دارد، نُتی جداافتاده در قطعهای موسیقی، که اگر سالها بعد اجرا شود، شاید اصلاً گروه نوازندگانش آن را از قلم بیندازند.»
حجم
۳۵۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۵۵ صفحه
حجم
۳۵۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۵۵ صفحه