
کتاب آن لکه لعنتی
معرفی کتاب آن لکه لعنتی
معرفی کتاب آن لکه لعنتی
کتاب الکترونیکی «آن لکهٔ لعنتی» (مجموعه داستان) نوشتهٔ بکتاش منوچهری و با مقدمهای از دییکید روستایی، توسط نشر خزه منتشر شده است. این مجموعه شامل داستانهایی کوتاه با محوریت تجربههای یک وکیل دادگستری است که در بستر جامعهٔ معاصر ایران روایت میشوند. نویسنده با بهرهگیری از تجربیات حرفهای خود، به مسائل اجتماعی، خانوادگی و انسانی میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آن لکه لعنتی
«آن لکهٔ لعنتی» مجموعهای از داستانهای کوتاه است که در فضای ایران معاصر شکل گرفتهاند و اغلب از زاویهٔ دید یک وکیل روایت میشوند. این کتاب در دورهای منتشر شده که دغدغههای حقوقی و اجتماعی در جامعه پررنگتر شدهاند و نویسنده با تکیه بر سالها تجربه در حرفهٔ وکالت، داستانهایی را خلق کرده که مرز میان واقعیت و خیال را به چالش میکشد. مقدمهٔ کتاب توسط دییکید روستایی نوشته شده و به نقش وکیل به عنوان راوی و ناظر جامعه اشاره دارد. داستانها با الهام از پروندهها و ماجراهای واقعی، اما با چاشنی تخیل، به مسائل انسانی، روابط خانوادگی، مهاجرت، فقر، خیانت، و پیچیدگیهای زندگی شهری میپردازند. نویسنده تلاش کرده است تا بدون قضاوت، شخصیتها و موقعیتهای متنوعی را به تصویر بکشد و از خلال روایتهای روزمره، لایههای پنهان جامعه را آشکار کند. این مجموعه در قالب داستانهایی مستقل اما با دغدغههای مشترک، تصویری از زندگی و روابط انسانی در بستر جامعهٔ امروز ایران ارائه میدهد.
خلاصه کتاب آن لکه لعنتی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستانهای «آن لکهٔ لعنتی» هرکدام روایتی مستقل دارند اما اغلب از زاویهٔ دید یک وکیل دادگستری روایت میشوند که درگیر پروندهها و ماجراهای گوناگون است. داستانها با روایتهایی از زندگی موکلان، خانوادهها و آدمهای عادی آغاز میشوند؛ از پیرمردی که سهمش از خانه را به خاطر شهادت فرزندانش از دست میدهد تا مردی که درگیر شراکت و کلاهبرداری میشود و سرانجام همهچیزش را میبازد. در داستانی دیگر، مهاجرت و رؤیای رفتن به خارج از کشور به ماجرایی پیچیده و تلخ بدل میشود و شخصیت اصلی با عواقب یک ازدواج صوری و کلاهبرداری مواجه میشود. موضوعات دیگری مانند اختلافات خانوادگی، جدایی، خیانت، فقر، اعتیاد، و حتی قتل، در قالب روایتهایی کوتاه و گاه طنزآمیز یا تلخ، به تصویر کشیده شدهاند. نویسنده با نگاهی بیطرفانه، آدمهایی را نشان میدهد که درگیر مشکلات حقوقی و اجتماعیاند و گاه قربانی تصمیمات خود یا دیگران میشوند. در برخی داستانها، مرز میان واقعیت و خیال محو میشود و خواننده با موقعیتهایی روبهرو میشود که هم آشنا و هم غریباند. مجموعه، تصویری چندلایه از جامعهٔ امروز ایران ارائه میدهد و نشان میدهد که چگونه مسائل حقوقی و انسانی در هم تنیدهاند.
چرا باید کتاب آن لکه لعنتی را خواند؟
این کتاب با روایت داستانهایی از دل پروندههای حقوقی و زندگی روزمره، به مسائل اجتماعی و انسانی جامعهٔ معاصر ایران میپردازد. خواننده با موقعیتهایی روبهرو میشود که هم ملموس و هم تأملبرانگیز هستند؛ از روابط خانوادگی و اختلافات مالی تا مهاجرت و فقر. زاویهٔ دید یک وکیل به عنوان راوی، امکان مشاهدهٔ لایههای پنهان جامعه و پیچیدگیهای روابط انسانی را فراهم میکند. این مجموعه برای کسانی که به داستانهای کوتاه با مضامین اجتماعی علاقه دارند، تجربهای متفاوت و نزدیک به واقعیت فراهم میکند.
خواندن کتاب آن لکه لعنتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه اجتماعی، کسانی که دغدغههای حقوقی، خانوادگی یا مسائل روزمرهٔ جامعه را دنبال میکنند، و افرادی که به روایتهای واقعگرایانه از زندگی شهری علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای دانشجویان حقوق و کسانی که به شناخت جامعه از زاویهٔ دید یک وکیل علاقهمندند، خواندنی خواهد بود.
فهرست کتاب آن لکه لعنتی
- مقدمه: معرفی نویسنده و انگیزهٔ نگارش مجموعه با محوریت وکالت و تجربههای حرفهای.- سقف بالای سر: روایت زندگی پیرمردی که درگیر اختلافات خانوادگی و مسائل مالی میشود.- آقای مالباخته: داستان مردی که در شراکت مالی فریب میخورد و همهچیزش را از دست میدهد.- دایی غلام: ماجرای وکیل جوانی که با پروندهای عجیب و باورهای خرافی موکلش روبهرو میشود.- لکهٔ لعنتی: داستان زنی که پس از سالها تلاش برای خانهدار شدن، با حادثهای تلخ روبهرو میشود.- مادر: روایت پیچیدهٔ روابط خانوادگی، اعتماد و خیانت در بستر یک پروندهٔ حقوقی.- مهاجرت پرماجرای ناصر: ماجرای تلخ و طنزآمیز تلاش برای مهاجرت و گرفتار شدن در دام کلاهبرداران.- خان عمو: داستان اختلافات خانوادگی بر سر یک خانهٔ قدیمی و رازهای پنهان گذشته.- یا تو یا من: روایت اختلافات زناشویی و پیامدهای تصمیمات عجولانه.- غمگینترین مرد دنیا: داستانی دربارهٔ قتل، بیماری روانی و تأثیر آن بر خانواده.- دست بالای دست: ماجرای مردی قویهیکل که با مشکلات حقوقی و توهمات شخصی دستوپنجه نرم میکند.هر فصل به یکی از مسائل اجتماعی یا انسانی میپردازد و از خلال روایتهای کوتاه، تصویری از جامعه و روابط آدمها ارائه میدهد.
بخشی از کتاب آن لکه لعنتی
«پیرمرد از جیب کت مندرس و قدیمیاش یک بسته سیگار بهمن کوچک بیرون آورد و مثل همیشه پرسید: «میتوانم در ماشینت سیگار بکشم؟»من هم همان پاسخ همیشگی را تکرار کردم و گفتم: «بله.»طبق معمول یک سیگار بر لب گذاشت. با دستانی لرزان. کبریتی از جیبش بیرون آورد و سیگارش را روشن کرد و بعد مثل همیشه چوب کبریت سوخته را داخل یک تکه کاغذ پیچید تا موقع پیاده شدن آن را در سطل بیندازد و به قول خودش باری بر دوش رفتگران اضافه نکند.پیرمرد همیشه آراسته و مرتب بود و با اینکه لباسهایش فریاد میزدند که سالهاست استفاده میشوند، همیشه تمیز و اتو شده بودند. علاوه بر این او بسیار خوشصحبت و خوشمشرب بود و همین موضوع باعث شده بود که از صحبت کردن با او لذت ببرم و ترجیح بدهم بیشتر وقتهایی که به دادسرا و دادگاه میرفتیم خودم به دنبالش بروم. در همان روزها بود که او زندگیاش را با جزئیات برایم تعریف کرد.پیرمرد دیر ازدواج کرده بود. شاید در چهل و پنج سالگی. شاید هم دیرتر. طبق گفتهی پیرمرد همسر سابقش حدود بیست و پنج سال از او کوچکتر بود و او این اختلاف سنی را اولین دلیل تمام مشکلات زندگیاش میدانست. او باور داشت که همسرش هیچ وقت به او علاقه نداشته و فقط به خاطر پول با او ازدواج کرده است. جمعیت خانوادهی آنها خیلی زود افزایش یافته و از دو نفر به چهار نفر رسیده بود.»
حجم
۷۲۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه
حجم
۷۲۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه