کتاب خواب ابدی
معرفی کتاب خواب ابدی
کتاب خواب ابدی نوشتهٔ ریموند چندلر و ترجمهٔ فتح الله جعفری جوزانی است. نشر آناپنا این رمان آمریکایی را منتشر کرده است.
درباره کتاب خواب ابدی
کتاب خواب ابدی حاوی یک رمان آمریکایی است که به قلم یکی از پایهگذاران رمان پلیسی واقعگرایانه نوشته شده است. در این رمان که ۳۲ فصل دارد، با اشارهٔ راوی به زمان آغاز شده است. راوی اولشخص رمان حاضر میگوید که حدود ساعت ۱۱ صبحِ یک روز در میانهٔ ماه اکتبر بود که با کت و شلوار آبیِ کمرنگش، با پیراهن، کراوات و دستمال جیبیِ نمایشیِ آبیِ تیره و کفشِ هشت تَرکِ مشکی و جورابهای پشمیِ مشکی که عکس ساعتهای آبیِ تیره روی آنها بود، بیرون از خانه آمده بود. او مرتب، تمیز، اصلاحشده و هوشیار بود و تمام عناصر یک کارآگاه خوشپوش را همراه داشت. او کجا میرفت؟ به ملاقات چهار میلیون دلار. این رمان را بخوانید تا داستان را بدانید.
خواندن کتاب خواب ابدی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره ریموند چندلر
ریموند تورنتون چندلر، زادهٔ ۲۳ جولای ۱۸۸۸ بود. او ۲۶ مارس ۱۹۵۹ درگذشت. او فیلمنامهنویس و رماننویسی آمریکایی بود که در شیکاگو به دنیا آمد و سالهای ابتدایی زندگیاش را بههمراه والدین، خاله و داییاش در نبراسکا گذراند. چندلر بهخاطر شرایط سخت مالی در دورهٔ رکود بزرگ اقتصادی، برای امرارمعاش به نویسندگی روی آورد و رماننویسی را بهصورت خودآموز فرا گرفت. ریموند چندلر در طول عمر خود ۲۳ داستان کوتاه منتشر کرد؛ بااینحال کتابخوانها از میان این آثار نسبتاً اندک تنها ۱۵ داستان را میشناسند. هشت داستان دیگر که از جمله بهترین آثار او هستند نزدیک به یک ربع قرن در میان صفحات کاهی مجلههای پالپ (عامهپسند) مدفون بودند (این هشت داستان عبارتند از «قاتل در باران»، «مردی که سگها را دوست داشت»، «پرده»، «دختر را محاکمه کن»، «سنگ یشم ماندارین»، «بیسیتی بلوز»، «بانوی دریاچه» و «جنایتی در کوهستان رخ نداده»). ریموند چندلر در سال ۱۹۵۰ مجموعهٔ داستانهای کوتاه خود را با عنوان «هنر بیدردسر قتل» منتشر ساخت، اما این کتاب هیچیک از هشت داستان منتشرنشدهاش را شامل نمیشود.
بخشی از کتاب خواب ابدی
«گاراژ کنارِ اونجا تاریک بود. از راهِ سنگریزهٔ ماشین رو و یه تیکه چمن داغون رد شدم. جوبهای کوچیک آب روی جاده راه افتاده بود. اونورِ جاده میریختن توی یه چاله. کلاه نداشتم. لابد توی گاراژ افتاده بود. کانینو زحمت پس دادنش را نکشیده بود. فکر نکرده بود دوباره لازمش داشته باشم. اون را جلوی چشمهام مجسم کردم که آرتِ بداخلاقِ غرغرو و اون ماشین احتمالاً دزدی را گذاشته بود یه جای امن و با خیال راحت داشت توی بارون با ماشین برمیگشت. اون زن عاشق ادی مارس بود و مخفی شده بود که از اون محافظت کنه. در نتیجه کانینو وقتی برمیگشت اون زن را اونجا میدید که آروم کنارِ چراغ و اون مشروب دست نخورده نشسته بود و من را میدید که کَت بسته روی کاناپه بودم. وسایلِ خانوم را میبرد توی ماشین و با دقت خونه را میگشت که مطمئن بشه هیچ سرِ نخی باقی نذاشته. به خانوم میگفت بره بیرون و منتظر بشه. خانوم صدای تیر نمیشنید. یه باتوم لاستیکی از فاصلهٔ نزدیک همونقدر کارسازه. کانینو بهش میگفت من را کَتبسته ول کرده و من بعد از یه مدت دست و پام را واز میکنم. فکر میکرد خانوم اونقدر خِنگه. آفرین آقای کانینو.
جلوی بارونی واز بود و با دستبند نمیتونستم دکمههاش را ببندم. دامنِ بارونیه مثلِ بالهای یه پرندهٔ گنده و خسته میکوبید به پاهام. ماشینها موقع رد شدن موجهای بزرگی از آب میپاشیدن که نورِ چراغ ماشینها میافتاد توشون. صدای تایرهاشون که خیلی تند رد میشدن به سرعت محو میشد. ماشین روبازم را همون جایی که گذاشته بودم پیداش کردم، هر دوتا لاستیکش درست شده بودن و سرِ جاشون گذاشته شده بودن، در نتیجه، در صورت لزوم، میشد باهاش رانندگی کرد. اونها فکر همهچیز را کرده بودن. رفتم توش و یه وری خم شدم زیرِ فرمون و اون روکش چرمی که محفظه را میپوشوند را زدم کنار. اون یکی اسلحه را ورداشتم، چپوندمش زیرِ کتم و برگشتم سمتِ اون خونه. دنیا کوچیک، بسته و سیاه بود. یه دنیای خصوصی واسهٔ کانینو و من.
وسطِ راه نزدیک بود نورِ چراغهای جلوی ماشین بیفته روم. با سرعت از بزرگراه پیچید و من خودم را سُروندم کنار، توی اون چالهٔ خیس و درحالیکه آب تنفس میکردم موندم همونجا. اون ماشین بدون این که کُند کنه غرشکنان رد شد. سرم را آوردم بالا، صدای تایرش را شنیدم که از جاده رفت بیرون و وارد راه ماشین روی فرش شده با سنگریزه شد. صدای موتور خاموش شد، چراغهاش خاموش شدن، صدای به هم خوردن یه در شنیدم. صدای بسته شدن درِ خونه را نشنیدم، اما یه شعاع نور از لای درختها دیدم، انگار که پرده از جلوی پنجره کنار زده شده بود، یا چراغ راهرو روشن شده بود.»
حجم
۲۳۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
حجم
۲۳۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه