کتاب سیذارتا
معرفی کتاب سیذارتا
کتاب سیذارتا نوشتۀ هرمان هسه با ترجمۀ محمدرضا ایزدی در انتشارات ناهید به چاپ رسیده است. این کتاب دربارۀ سلوک و سفر پسری برهمن به نام سیذارتا است که روحش را در آرامش نمییابد، از خانواده و آموزش رسمی بیرون میرود و مسیر خودشناسی را بهتنهایی پی میگیرد.
درباره کتاب سیذارتا
سیذارتا نوشتۀ هرمان هسه به تحول معنوی یک مرد هندی برهمن میپردازد. هسه این کتاب را در ۱۹۲۲ نوشت. وی پیش از آن، مدتی را در هند به سر برده بود.
سیذارتا پسر برهمنی است که از درسهای پدر و رضایت او از خودش و دیگر متولیان دینی آرامش روحی نمیگیرد و در جستوجوی یافتن حقیقتی از جنس دیگر است. او میفهمد که آموزش کافی نیست و باید خودش بهتنهایی راه را طی کند تا بتواند بر روح ناآرامش چیره شود؛ این روح ناآرام ناشی ار فقدان احساس رضایت و نیز وجود خلاء در زندگیاش بود. او باید خویشتن خویش را مییافت و بر آن چیره میشد؛ بنابراین با دوستش تصمیم گرفتند که از خانه پدری بروند و ریاضت بکشند.
سیذارتا داستان خودشناسی و قدرت درونی انسان است. قهرمان قصه یک سفر طولانی را آغاز میکند تا به عمق چیستی زندگی برسد. در این سفر، او به خودشناسی میرسد و تحولی عمیق در وی شکل میگیرد. مضمون اصلی کتاب نیز همین است: خودشناسی در سایۀ فهمیدن تعادل و وحدت جهان مادی و معنوی.
خواندن کتاب سیذارتا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به ذوستداران ادبیات داستانی بهویژه موضوع عرفان شرقی پیشنهاد میکنیم.
درباره هرمان هسه
هرمان هسه، نویسنده، فیلسوف، شاعر و نقاش آلمانی-سوئیسی در ۲ ژوئیه ۱۸۷۷ میلادی در شهر کالو در آلمان متولد شد. خانوادۀ وی از اصالتی فرهنگی برخوردار بودند، بهنحوی که هسه در نوجوانی و جوانی بهسرعت با هنر و ادبیات آشنا شد و آنها را با یکدیگر در هم آمیخت.
نکتۀ جالب دربارۀ هسه این است که او کار خود را با شعر آغاز کرد و آخرین کاری که نیمهتمام در بستر مرگ از او کشف گردید، شعر بوده است. او تا ۱۹۶۲ میلادی که در سوئیس درگذشت، زندگی پرتلاطمی را سپری کرد. در برههای از زندگی، دچار بحرانهای روحی و بیماریهای روانی متعددی گشت. او برای کسب آرامش روحی شروع به خواندن کتابهای فروید کرد و چون روزبهروز حالش رو به وخامت میرفت، زیر نظر یونگ در آسایشگاه بستری شد. این مسائل تأثیر زیادی روی زندگی وی گذاشت.
میراثی که از هسه برجای مانده، میراثی غنی در حوزهی ادبیات است. از او بیش از ۸۰ رمان، مجموعهشعر یا داستان کوتاه برجای مانده است. از ۱۹۲۰ میلادی به بعد توجه او به شرق معطوف گردید و به عرفان شرق علاقهمند شد تا حدی که شیفتۀ معتقدات و تفکرات هندی شد. همین مسئله باعث نوشتن کتاب سیذارتا گردید. این رمان شهرت فراوانی برای هسه در محافل اروپایی رقم زد. هرمان هسه در تاریخ ادبیات معاصر آلمان از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ زیرا از وی بهعنوان پرخوانندهترین نویسندۀ آلمانی قرن بیستم نام برده میشود. او از جمله مفاخر ادبی آلمان نیز به حساب میآید. همین کارنامۀ پربار ادبی، باعث شد که وی با نوشتن اثر اشتپن ولف (گرگ بیابان) برندۀ جایزهی نوبل ادبیات شود. او جوایز پرشمار دیگری را نیز در ویترین افتخارات خود دارد. از جمله مهمترین این جوایز میتوان به جایزۀ جهانی گوته اشاره کرد. او همچنین جایزۀ ویلهلم را در ۱۹۵۰ میلادی به دست آورد. به پاس نگاهی که هسه از آلمان در جهان ایجاد کرد، در ۱۹۵۵ جایزۀ صلح تجارت کتاب در آلمان را به وی اهدا کردند.
بخشی از کتاب سیذارتا
«مهر در دلهای دخترکان برهمن برمیجنبید، آنگاه که سیذارتا بر کوچههای شهر میخرامید، با جبین تابان با دیدگان شهوار، با اندام نازک. لیک بیش از همگان، یارش گویندا، آن برهمنزاده، دوستش میداشت. دیدگان سیذارتا و آوای رسایش را، دوست میداشت، خرامش او را، ظرافت تام حرکاتش را دوست میداشت، هرآنچه سیذارتا میکرد و میگفت، دوست میداشت، و بیش از همه، جان او را دوست میداشت، اندیشههای والای آتشینش را، عزم راسخ او را، پیشه والای او را. گویندا میدانست: این برهمنی ساده نخواهد شد، خادم تنآسای مراسم قربانی، معاملهگری طماع در اوراد جادویی، خطیب ریاپیشهٔ تهی، یا که کاهنی فریبکار شریر یا که گوسفندی سربهراه و نادان در گله بزرگ، و او، گویندا نیز نمیخواست هیچیک از ایندست شود، نه برهمنی، همچون کرورکرور برهمن دیگر ازایندست که هست. میخواست که از پی سیذارتا رود، آن محبوب، آن باشکوه. و گر سیذارتا زمانی الهه شد، اگر زمانی به آن انورالانوار اندر شد، گویندا میخواست کز پیاش روان شود، در مقام یار، در مقام ندیم، در مقام خادمش، نیزهدارش، سایهاش. اینگونه بود که همگان به سیذارتا مهر میورزیدند. همگان را شادمان میکرد، مایه شادی همگان بود.»
حجم
۱۰۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
حجم
۱۰۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه