دانلود و خرید کتاب بادی آرتیست دان دلیلو ترجمه منصوره وفایی
تصویر جلد کتاب بادی آرتیست

کتاب بادی آرتیست

نویسنده:دان دلیلو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بادی آرتیست

کتاب بادی آرتیست نوشتهٔ دان دلیلو و ترجمهٔ منصوره وفایی است. انتشارات ناهید این رمان آمریکایی را منتشر کرده است.

درباره کتاب بادی آرتیست

کتاب بادی آرتیست حاوی یک رمان آمریکایی است که اولین‌بار در سال ۲۰۰۱ میلادی منتشر شد. دان دلیلو در این رمان که دوازدهمین رمانش به حساب می‌آید، به جهان خاموش شخصیتی به نام «لورن هارتکه» می‌پردازد، هنرمندی که شغلش، محدودیت‌های بدن انسان را به چالش می‌کشد. لورن در یک منطقهٔ ساحلی کم‌جمعیت و در خانه‌ای اجاره‌ای زندگی می‌کند. پس از مدتی با مردی اسرارآمیز آشنا می‌شود که اطلاعات عجیب و غیرقابل‌توضیحی دربارهٔ زندگی او دارد. آن‌ها با هم سفری را به درون حیات وحش زمان، عشق و ادراک انسان آغاز می‌کنند. کتاب «بادی آرتیست» را رمانی به یادماندنی، زیبا و عمیقاً تکان‌دهنده دانسته‌اند؛‌ از یکی از موفق‌ترین نویسندگان معاصر جهان. رمان حاضر هفت فصل دارد.

خواندن کتاب بادی آرتیست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بادی آرتیست

«تو ایستاده‌ای سر میز کاغذها را زیر و رو می‌کنی و چیزی را می‌اندازی. اما نمی‌دانی چی را. یکی دو ثانیه طول می‌کشد تا بفهمی چی بود و حتا آن‌وقت هم فقط اعوجاج بی‌شکلی را در فضای پر ازدحام دور تنت حس می‌کنی. اما تا می‌فهمی چیزی را انداخته‌ای، صدایش را می‌شنوی، با تأخیر، که به زمین می‌خورد. صدا با سرعت راهش را از میان شبکه عظیمی از فاصله‌ها طی می‌کند. تو صدای افتادن آن چیز را می‌شنوی و کم وبیش فوراً می‌فهمی چیست، و گیره کاغذ است. تو این را از صدای زمین خوردنش می‌فهمی و از خاطره بازیافته خودِ افتادن، چیزی که از دست تو می‌افتد یا از لبه کاغذی که به آن وصل شده بود سر می‌خورد. از لبه کاغذ سر می‌خورد. حالا که می‌فهمی آن را انداخته‌ای، یادت می‌افتد چطور شد که افتاد، یا نصفه و نیمه یادت می‌آید، یا شاید یکجورهایی ببینی‌اش، یا یک چیز دیگر. گیره کاغذ از ته به زمین می‌خورد و بالا می‌پرد، بی‌حال و بی‌وزن، صدایی که کلمه‌ای برایش متصور نیست، صدای افتادن گیره کاغذ، اما وقتی خم می‌شوی برش داری، آن‌جا نیست.

آن شب زن ایستاد دمِ در اتاق مرد و به ناله‌اش گوش داد. یک رشته ناله‌های ضعیف بود، ناله نصفه و نیمه، دلگیر و یکنواخت، که پژواک ضعیفی داشت، بازخوردی ضعیف، و حزنی با خود داشت که کلمه‌ها را کنار می‌زد، کلمه زن یا هرکس دیگر.

زن معنایش را نمی‌دانست. البته که می‌دانست. مرد پوسته محافظی نداشت. تنها بود و نمی‌توانست بداهه‌گویی کند، از خودش چیز ببافد. زن به طرف تخت رفت و آن‌جا نشست، مرد را نوازش کرد و صداهای آرام‌بخش در گوشش خواند، لطف شبانه.

مرد ترسیده بود. چقدر ساده وحقیقی. زن می‌خواست از او مراقبت کند، در مقابل ترس بی‌حسش کند. مرد میان زوزه‌های جهان بود. این چهره زوزه‌کش، خشن، مثل هیچ‌چیز نبود.

اما زن این را از کجا بفهمد؟ نمی‌فهمد.

شاید مرد فقط آشفته بود، این‌جور خل‌بازی‌هایش تازگی داشت. مثل همیشه نبود. آدم خل و چلی که می‌خواهد در صدای دیگران زندگی کند.

مرد مچاله زیر پتوی نازکی خوابید. زن روی مرد را پس زد و بالای سرش دراز کشید. تو قرار است تسلا بدهی. این کاری‌ست که وقتی می‌ترسند می‌کنی.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۷۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
تومان