کتاب آگهی روز پنجشنبه ساعت ۱۷:۵۶ دقیقه
معرفی کتاب آگهی روز پنجشنبه ساعت ۱۷:۵۶ دقیقه
چاپ دوم کتاب آگهی روز پنجشنبه ساعت ۱۷:۵۶ دقیقه نوشتهٔ معجزه شرقی است. انتشارات آئی سا این رمان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب آگهی روز پنجشنبه ساعت ۱۷:۵۶ دقیقه
کتاب آگهی روز پنجشنبه ساعت ۱۷:۵۶ دقیقه (چاپ دوم) حاوی یک رمان معاصر ایرانی است. این رمان در حالی آغاز میشود که راوی میگوید «پروانه» دیر کرده بود. وقتی به او پروانه میگوید، دیوانه میشود. راوی به او میگوید مادر جوانی دارد که همه او را با خواهرش اشتباه میگیرند. این راوی جرعهای از چایش را نوشید و به حیاط کوچک خانه خیره شد. او میگوید که این حیاط یک باغچه کم داشت؛ باغچهای که بتواند مثل دشت رؤیاهایش دلانگیز باشد. او پنجره را بست، چای را سر کشید و لیوان را روی میز گذاشت و روی کاناپه لم داد. او کیست؟ ماجرا چیست؟ این رمان را بخوانید تا بدانید.
خواندن کتاب آگهی روز پنجشنبه ساعت ۱۷:۵۶ دقیقه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آگهی روز پنجشنبه ساعت ۱۷:۵۶ دقیقه
«حتی منتظر نشدم پروانه جواب حرفهایم را بدهد در را محکم بستم و روی تختم دراز کشیدم؛ پتو را محکم روی سرم کشیدم. عجیب بود؛ پروانه سکوت کرده بود. یادم نمیاد چهطور به خواب رفتم ولی وقتی صبح از خواب بیدار شدم ساعت هفت و چهل و پنج دقیقه بود. مثل همیشه صبحانه روی میز بود. کمی خیالم راحت شد که حرفهای دیشبم روی پروانه تاثیر گذاشته است. کاغذی که روی یخچال چسبانده شده بود، نگاهم را جلب کرد. توقعش را داشتم اینطور بگوید. پروانه را خوب میشناختم، نوشته بود:
"کاری که دوست داری رو انجام بده، اما احتیاط یادت نره. ضمنا من هیچوقت یادم نمیره که تو بزرگ شدی، شمارهی کفشت سی و نه شده!"»
حجم
۷۴۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۷۴۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
نظرات کاربران
واآاااا چرا اینجوری بود کتابش یکی از بیخودترین کتابهایی که خوندم اصلا آخر داستان معلوم نشد چی شد
زیبا