
کتاب زمان لرزه
معرفی کتاب زمان لرزه
کتاب الکترونیکی «زمانلرزه» نوشتهٔ «کورت ونهگات» و با ترجمهٔ «مهرآیین اخوت» اثری از نشر هیرمند است که در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است. این کتاب در دستهٔ رمانهای معاصر آمریکایی قرار میگیرد و با نگاهی طنزآمیز و تلخ به مفاهیم زمان، اختیار و تکرار در زندگی انسان میپردازد. «زمانلرزه» اثری است که مرز میان داستان و زندگینامه را محو میکند و با روایتهایی از شخصیتهای خیالی و واقعی، دغدغههای نویسنده را دربارهٔ معنای زندگی و نقش انسان در جهان به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب زمان لرزه
«زمانلرزه» از «کورت ونهگات» رمانی است که در مرز میان داستان و زندگینامه حرکت میکند و با ساختاری غیرخطی و تکهتکه، تجربهای متفاوت از روایت را ارائه میدهد. این کتاب در قالب داستانی علمی-تخیلی و طنزآمیز، به بررسی مفهوم اختیار، تکرار و بیمعنایی زندگی میپردازد. نویسنده با استفاده از شخصیتهایی مانند «کیلگور تروت» که در آثار دیگرش نیز حضور دارند، دنیایی خلق کرده که در آن یک «زمانلرزه» باعث میشود همهٔ انسانها مجبور شوند ده سال از زندگیشان را دوباره، دقیقاً همانطور که قبلاً رخ داده، تکرار کنند. این ایدهٔ مرکزی، بستری برای تأملات فلسفی و اجتماعی ونهگات دربارهٔ سرنوشت، آزادی اراده و نقش هنر و ادبیات در زندگی انسانها فراهم میکند. کتاب با لحنی تلخ و طنزآمیز، خاطرات، داستانهای کوتاه، ارجاعات ادبی و تاریخی و حتی تأملات شخصی نویسنده را در هم میآمیزد و تصویری چندلایه از جامعهٔ معاصر آمریکا و دغدغههای انسانی ارائه میدهد. ساختار کتاب بهگونهای است که گاه به نظر میرسد نویسنده در حال گفتوگو با خواننده است و مرز میان واقعیت و خیال را به چالش میکشد.
خلاصه داستان زمان لرزه
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «زمانلرزه» با وقوع یک پدیدهٔ عجیب آغاز میشود: یک «زمانلرزه» در پیوستار فضا-زمان رخ میدهد و همهٔ انسانها و موجودات را مجبور میکند ده سال از زندگیشان را دقیقاً همانطور که قبلاً اتفاق افتاده، دوباره زندگی کنند. در این دوره، هیچکس اختیار تغییر تصمیمات یا اعمالش را ندارد و همه صرفاً تماشاگر تکرار گذشتهٔ خود هستند. شخصیت اصلی داستان، «کیلگور تروت» نویسندهای علمی-تخیلی و پیر است که در آثار دیگر ونهگات نیز حضور داشته و این بار نقش محوری در روایت دارد. او و دیگر شخصیتها، پس از پایان این ده سال و بازگشت اختیار، با بحران معنا و سردرگمی مواجه میشوند: حالا که دوباره میتوانند انتخاب کنند، چه باید بکنند؟ در کنار روایت اصلی، ونهگات با لحنی طنزآمیز و گاه تلخ، خاطرات شخصی، داستانهای کوتاه، ارجاعات ادبی و تاریخی و تأملات فلسفی خود را به متن میافزاید. او از تجربهٔ نویسندگی، پیری، مرگ عزیزان، جنگ، هنر و حتی بحرانهای اجتماعی و اخلاقی سخن میگوید. روایت کتاب مدام میان گذشته و حال، واقعیت و خیال، داستان و زندگینامه در نوسان است و خواننده را به تأمل دربارهٔ اختیار، تکرار، معنای زندگی و نقش هنر در مواجهه با پوچی دعوت میکند. پایان داستان، بهجای ارائهٔ راهحل یا نتیجهگیری قطعی، بیشتر بر سردرگمی و تلاش انسان برای معنا بخشیدن به زندگی تأکید دارد.
چرا باید کتاب زمان لرزه را بخوانیم؟
«زمانلرزه» اثری است که با ترکیب طنز تلخ، روایت غیرخطی و تأملات فلسفی، تجربهای متفاوت از خواندن یک رمان معاصر را رقم میزند. این کتاب نهتنها داستانی علمی-تخیلی دربارهٔ تکرار و بیاختیاری انسانها ارائه میدهد، بلکه با روایتهای شخصی و ارجاعات تاریخی، خواننده را به سفری درونی به سوی پرسشهای بنیادین دربارهٔ معنا، اختیار و نقش هنر در زندگی میبرد. مواجهه با شخصیتهایی که در تکرار گذشته گرفتار شدهاند، فرصتی برای بازاندیشی دربارهٔ انتخابها و مسئولیت فردی فراهم میکند. همچنین، لحن طنزآمیز و نگاه انتقادی ونهگات به جامعه و فرهنگ معاصر، کتاب را به اثری خواندنی برای علاقهمندان به ادبیات متفاوت و اندیشهورز تبدیل کرده است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معاصر، علمی-تخیلی و آثار طنزآمیز فلسفی مناسب است. کسانی که دغدغهٔ معنا، اختیار، تکرار و نقش هنر در زندگی دارند یا به دنبال اثری متفاوت و چندلایه هستند، از خواندن «زمانلرزه» لذت خواهند برد. همچنین، دوستداران آثار «کورت ونهگات» و مخاطبان ادبیات انتقادی و اجتماعی، این کتاب را جذاب خواهند یافت.
بخشی از کتاب زمان لرزه
«سال ۱۹۵۲ ارنست همینگوی مان کوتاهی توی مجلهی لابف چاپ کرد به اسم پیرمرد و دریا. داستان راجع به یک یاروی ماهیگیر کوبایی بود که هشتاد و چهار روزی میشد چیزی دستش را نگرفته بود و صیدی به تور نینداخته بود. بالأخره جوری میشسود که مردک کوبایی نیزهماهي گندهای به قلابش میافتد. ماهی را میکشد و بغل قایق کوچکش طنابپیچ میکند. ولی قبل از اينکه برسد ساحل، کوسهها گوشت را تا پیپارهی آخرش نوش جان میکنند. آن موقع که داستان چاپ شد و سروصدایی به پا کرد، من توی دهکدهی بارنستابل توی کیپ کاد زندگی میکردم. از یکی از همسایههای صیادمان که دستی توی کار داشت، پرسیدم نظرش راجع به داستان چیست. برگشت گفت که عقل قهرمان داستان پارهسنگ برمیداشته. باید بهترین پُوشهای گوشت را برای خودش میپُریده و میگذاشته ته قایق. الباقی لاشهی ماهی را هم دودستی، ارزانی کوسهها مین گرده.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه