دانلود و خرید کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم بک سهی ترجمه الهه علوی
تصویر جلد کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم

کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم

نویسنده:بک سهی
امتیاز:
۲.۹از ۱۰۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم

کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم به‌قلم بک سهی و ترجمهٔ الهه علوی را انتشارات دانش‌آفرین منتشر کرده است. این کتاب شرح روند حضور نویسنده در اتاق مشاورهٔ روان‌درمانی و اشتراک تجربیات او از دست‌وپنچه نرم‌کردن با افسردگی است.

درباره کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم

افسردگی شایع‌ترین بیماری روحی قرن حاضر دانسته شده است؛ به‌قدری که از آن به «سرماخوردگی روح» تعبیر می‌شود. افسردگی واقعاً چیست و چطور می‌توان از دستش رهایی یافت؟ بک سهی، نویسندهٔ کره‌ای که خود مدتی دچار افسرد‌ه‌خویی یا همان اختلال افسردگی مداوم (حالتی از افسردگی مدام و سبک) بوده، در کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم (I want to die but I want to eat tteokbokki) به شرح سیر جلسات روان‌درمانی و تحولاتی که حضور در اتاق مشاوره برای او رقم زده، پرداخته است؛ تا از این طریق به کسانی که مانند او به افسردگی دچارند، آگاهی دهد و همدلانه به‌کمک آنان برای مهربانی با خود و شهامت یاری‌خواستن از دیگران بپردازد.

نویسندهٔ کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم پرسیده است که چرا در بیان احساساتمان صادق نیستیم؟ آیا دلیلش این است که از زندگی‌کردن بسیار خسته هستیم و وقت نداریم احساساتمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم؟ بک سهی گفته است که همیشه دلش می‌خواسته افرادی را که احساسی شبیه به او دارند، پیدا کند؛ بنابراین تصمیم گرفته به‌جای اینکه بیهوده دنبالشان بگردد، کاری کند آن‌ها بتوانند دنبالش بگردند. حالا او دستش را بالا گرفته و فریاد زده است که اینجاست و امیدوار است که یک نفر او را ببیند، برایش دست تکان دهد، خودش را در او پیدا کند، به او نزدیک شود و بتواند در کنار این کتاب و این نویسنده به آرامش برسد.

خواندن کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کسانی که به خواندن روایت‌های خودنوشت افراد از مواجهه با یک بیماری روانی علاقه دارند، دوستداران کتاب‌های توسعهٔ فردی و افرادی که نشانه‌هایی از افسردگی را در خود می‌بینند، از خواندن این کتاب سود خواهند برد.

درباره بک سهی

بک سهی متولد سال ۱۹۹۰ و دانش‌آموختهٔ رشتهٔ نویسندگی خلاق است که سابقهٔ کار در شرکت‌های انتشاراتی و مدیریت شبکه‌های اجتماعی آن‌ها را بر عهده داشته است. او ده سال به‌صورت مرتب برای درمان افسردگی به روان‌پزشک مراجعه کرد.

بخشی از کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم

«کمی افسرده

نشانه های اصولی مانند شنیدن یک سری صدا افکار مزاحم و ناخوانده و خودزنی تنها نشانه‌های افسردگی نیستند همان‌طور که یک آنفولانزای ساده می‌تواند کاری کند تمام بدنمان درد بکشد یک افسردگی سطحی هم می‌تواند کل ذهن ما را به درد مبتلا کند. از بچگی درون‌گرا و حساس بودم. خاطراتم درست یادم نمی‌آید اما طبق نوشته‌های دفترچهٔ خاطراتم از همان کودکی مثبت‌اندیش نبودم و هرازگاهی دمغ می‌شدم. دوران دبیرستان بودم که افسردگی به‌طور جدی در من رخنه کرد، روی درس خواندنم اثر گذاشت، اجازه نداد به دانشگاه بروم و در نتیجه آینده‌ام را مختل کرد. اما حتی وقتی تمام جنبه‌های زندگی‌ام را که می‌خواستم تغییر دهم تغییر دادم - وزنم، تحصیلاتم، معشوقم، دوستانم - باز هم احساس افسردگی می‌کردم البته همیشه افسرده نبودم اما این حالت حزن و اندوه می‌آمد و می‌رفت. درست مثل هوای بد که از آن گریزی نیست مثلاً ممکن بود خوشحال به رخت‌خواب بروم اما عبوس و غمگین از خواب بیدار شوم وقتی استرس داشتم نمی‌توانستم جلوی پرخوری‌ام را بگیرم و هر زمان مریض می‌شدم، بی‌وقفه گریه می‌کردم. تسلیم این واقعیت شده بودم که افسرده به دنیا آمده‌ام و اجازه داده بودم دنیایم تاریک و تاریک‌تر شود. بدگمانی‌ام به دیگران شدت گرفته بود و اضطرابم در حضور دیگران بیشتر و بیشتر شده بود اما طوری رفتار می‌کردم انگار که همه چیز خوب است و در این امر استاد شده بودم مدت زیادی مدام تلاش می‌کردم تا خودم را درمان کنم چون بر این باور بودم که خودم می‌توانم به افسردگی‌ام خاتمه دهم اما دیگر به جایی رسیدم که نتوانستم تحمل کنم و در نتیجه تصمیم گرفتم کمک بگیرم وقتی برای اولین‌بار قدم به اتاق مشاوره می‌گذاشتم مضطرب بودم و واهمه داشتم اما سعی کردم ذهنم را از هر انتظاری خالی کنم.

روان پزشک: «خب چه کمکی از دستم بر میاد؟»

من: «راستش فکر می‌کنم کمی افسرده‌ام.»

روان پزشک: «می‌فهمم.»

من موبایلم را بیرون می‌آورم و از روی یادداشت گوشی شروع به خواندن می‌کنم: «مدام خودم رو با دیگران مقایسه میکنم بعد خودم رو سرزنش می‌کنم که چرا این کار رو کردم و اینکه عزت‌نفسم خیلی پائینه.»

روان پزشک: «تا حالا فکر کردی دلیل این رفتار و کمبود عزت‌نفست در چه چیزی ریشه داره؟»

من فکر می‌کنم بخش عزت‌نفسم مربوط به دوران کودکی‌م می‌شه. مادرم همیشه از وضعیت بد اقتصادی‌مون می‌نالید. ما در یک آپارتمان تک‌خوابه زندگی می‌کردیم که برای پنج نفر خیلی کوچیک بود. یک مجتمع آپارتمانی دیگه هم در همسایگی ما بود که هم‌اسم مجتمع ما بود اما واحدهای بزرگ‌تری داشت. یک بار یکی از دوستان مادرم از من پرسید که کدوم مجتمع زندگی می‌کنیم مجتمع بزرگه یا کوچیکه. همین سوال باعث شد خجالت بکشم و روم نشه به بقیه بگم کجا زندگی می‌کنم.»

کاربر 8575803
۱۴۰۳/۰۲/۲۷

کتاب نه داستانه نه کتاب روانشناسیه اسم کتاب بهت آگاهی میده که انگار قراره با کسی هم مسیر بشی ولی وقتی چند صفحه میخونی میبینی وسط یه گفت و گو گیر افتادی بله حر ف های خوبی میزنه ولی نه به

- بیشتر
کاربر ۶۶۷۳۶۷۷
۱۴۰۳/۰۲/۱۴

تا حالا بهترین کتابی هست که خوندم عالیه پیشنهاد میکنم حتما بخونید انگار رفتی پیش تراپیست مشکلاتتو میگی و مشاوره میگیری

Mina bahrami
۱۴۰۳/۰۳/۱۸

“مطالعه نسخه چاپی” به شخصه دوستش نداشتم ، نمیگم حتما باید حرفای انگیزاننده داشته باشه اما باید هدف کتاب یه چیزی باشه دیگه! بنظر من با اینکه میشد جمله های خوبی تو کتاب پیدا کرد اما فوق العاده بی سر و

- بیشتر
ELNAZ
۱۴۰۳/۰۳/۱۶

#چالش_کتابخوانی_۱۴۰۳ یکی از نکاتی که از ابتدا تا پایان کتاب نظرمو جلب کرد صحبت‌های بی تعارف و غیر کلیشه‌ای نویسنده بود. در واقع سعی داشت خیلی بی پرده راجع به احساسات خودش حرف بزنه و به نظرم این موضوع توی کتاب

- بیشتر
تانی
۱۴۰۳/۰۳/۱۱

این کتاب را به همه افراد توصیه میکنم؛در این کتاب مطالبی اومده که نشان می‌دهد مشکلاتی که با آنها درگیر هستیم،تنها مشکلات ما نیستند و در کنارش راه حل های بسیار خوبی بیان می‌کند.ویژگی های مثبت کتاب: ۱_در انتهای هر بخش،نویسنده

- بیشتر
🌸Fateme🌸
۱۴۰۳/۰۲/۳۱

توی زمینه‌ی کتابای خودیاری این سبک و قلم رو خیلی دوست داشتم👌🏻

♡..Fatemeh..♡
۱۴۰۳/۰۵/۰۲

به شناخت آدم از خودش کمک میکنه شاهد جلسات تراپی یه نفر دیگه هستید چیزهای زیادی از کتاب آموختم و بهم کمک کرد متن کتاب ساده، روان و صمیمی بود

کام‌دخت
۱۴۰۳/۰۵/۰۶

از نظر من این کتاب چیز خاصی نبود و هیچ چیز قابل توجهی به من اضافه نکرد...

nastaran
۱۴۰۳/۰۴/۲۵

نسخه فیزیکی این کتاب رو خوندم. کمک کننده نبود. فقط داستان یه بیمار با پزشک رو میخونید که تجربه کمک کننده ای نداشت و جالب نبود. به جاش کتاب تصمیم گرفتم خودم باشم عالی بود

میسُن
۱۴۰۳/۰۴/۱۳

کتاب خیلی قشنگی بود و واقعا نظراتی که درباره‌اش هست درسته واقعا مثل جلسه روانشناسی میمونه و خیلی از بخش‌هاش رو میشه عملی کرد و در اخر نشون میده باید قوی باشیم و‌ ناامید نباشیم و به دنبال درمان باشیم

خیلی دربارهٔ دلیل افسردگیم فکر کردم و فهمیدم دلیلش اینه که پست‌های اینستاگرام رو نگاه می‌کنم و به افراد دیگه غبطه می‌خورم. فکر می‌کنم این باعث تشدید افسردگیم می‌شه.
فرزانه رضایی
"دوستم علاقهٔ چندانی به دیگران نداره و من هم عاشق کسانی‌ام که علاقهٔ چندانی به دیگران ندارن.
Z...
من تنهایی رو خیلی دوست دارم، اما فقط تحت یک شرط: حتماً باید شخصی وجود داشته باشه که دوستم داشته باشه.
فرزانه رضایی
اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس پایینم باعث می‌شود نسبت به دیگران ظالمانه رفتار کنم. از آنجا که خودم را دوست ندارم، نمی‌توانم عشق کسانی که واقعاً عاشقم هستند را درک کنم.
فرزانه رضایی
میگن اگر خودت رو دوست نداشته باشی یعنی دیدگاه بسته‌ای نسبت به عشق داری." من: "دیدگاه بسته؟" روان‌پزشک: "آره، چون کم‌کم به عشقی که دریافت می‌کنی بدگمان می‌شی. مثلاً اگر از ظاهر خودت خوشت نیاد اما یک نفر از ظاهرت تعریف کنه، ممکنه پیش خودت فکر کنی چرا داره این کار رو با من می‌کنه؟ قصد و نیت بدی داره؟ اگر از ظاهرت راضی باشی خیلی راحت می‌تونی تعریف و تمجید طرف مقابل رو بپذیری. نکتهٔ مهم این نیست که کسی دوستت داره یا نه، مهم اینه عشقی که سر راهت قرار می‌گیره رو چجوری می‌پذیری."
فرزانه رضایی
معتقدم هرچه بیشتر مراقب خودم باشم، مسیرهای بیشتری به سمت خوشبختی پیدا می‌کنم.
ثنا
کتاب‌ها هرگز از من خسته نمی‌شوند و لحظه‌ای که یک راه‌حل به من ارائه می‌دهند، با آرامش منتظر می‌مانند تا کاملاً بهبود یابم. این یکی از بهترین ویژگی‌های یک کتاب است.
فرزانه رضایی
سخن آخر: اشکالی ندارد، آن‌ها که با تاریکی مواجه نمی‌شوند هرگز قدر روشنایی را نمی‌دانند
Maria
دوست جدیدم کاملاً داره روی من تأثیر میذاره. وقتی به کسی نزدیک می‌شی، می‌خوای علایق اون رو در زندگی خودت جا بدی. من دارم کتاب‌هایی که اون دوست داره رو می‌خونم و به موزیک موردعلاقهٔ اون گوش میدم
فائزه عطائی‌پور
"تو فقط نظرت رو به اونا گفتی. هیچ درست و غلطی این وسط وجود نداره. البته که بقیه انتظارات خودشون رو دارن، یا شاید به خاطر شغل یا مدرکت تحت فشار باشی و حس کنی باید نقدهات رو طوری بیان کنی که دیگران خوششون بیاد و تحت‌تأثیر قرار بگیرن. اما لحظه‌ای که به خودت فکر کنی و بگی، خب من اینجوری‌ام، می‌خواین چیکار کنین؟ همون لحظه احساس رهایی و آزادی بیشتری پیدا می‌کنی.
F.Amini

حجم

۱۵۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۵۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان