مسئله اسپینوزا ترجمه بهاره نوبهار از نشر قطره
تصویر جلد کتاب مسئله اسپینوزا

کتاب مسئله اسپینوزا

انتشارات:نشر قطره
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۳۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مسئله اسپینوزا

کتاب مسئله اسپینوزا نوشته‌ٔ اروین دی یالوم و ترجمهٔ بهاره نوبهار است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. بعد از وقتی نیچه گریست و درمان شوپنهاور، یالوم سراغ فیلسوف بزرگ دیگری رفت که البته با نیچه و شوپنهاور تفاوت‌های زیادی داشت. او از دین آبا و اجدادی‌اش خارج شد و خدای خود را یافت.

درباره کتاب مسئله اسپینوزا

اسپینوزا متفکری بزرگ و دلیر در قرن هفدهم است. او در جهان بسیار تنها بود؛ بدون خانواده، بدون عضویت در جامعهٔ دینی، کسی که کتاب‌هایش حقیقتاً جهان را تغییر داد. او طرف‌دار جدایی دین و دنیا، جانب‌دار حکومت لیبرال دموکرات و پیشرفت علوم طبیعی بود و بدین ترتیب زمینه را برای عصر روشنگری هموار کرد. حقیقت طرد شدنش توسط یهودیان در بیست و چهارسالگی و سانسور شدن در بقیهٔ عمر توسط مسیحیان مسحورکننده است. اینشتین هم اسپینوزایی بوده است. وقتی اینشتین از خدا حرف می‌زد، از خدای اسپینوزا حرف می‌زد؛ خدایی که کاملاً با طبیعت برابر است، خدایی که شامل همه‌چیز می‌شود و خدایی که «با کائنات نرد بازی نمی‌کند»؛ بدین ترتیب منظور او این است که هر اتفاقی، بدون استثنا، قوانین و نظم طبیعت را دنبال می‌کند.

نوشته‌های اسپینوزا همانند نیچه و شوپنهاور که زندگی و فلسفه‌شان را یالوم اساس دو رمان دیگر خود کرد، بسیار به رشتهٔ روان‌پزشکی و روان‌درمانی او مربوط است. عقاید، افکار و احساسات بر اساس تجارب پیشین شکل می‌گیرند. گرایش‌ها ممکن است بی‌طرفانه بررسی شوند، اما ادراکِ یک مسئله باعث تعالی می‌شود. یالوم با نوشتن رمانی حاوی ایده‌های اسپینوزا، از کمکش به این ادراک قدردانی می‌کند.

ولی چطور می‌شود دربارهٔ مردی نوشت که چنان زندگی متفکرانه‌ای داشت و زندگی‌اش شامل رخدادهای بیرونی چندانی نبود؟ او فوق‌العاده گوشه‌گیر بود و شخص خودش را در نوشته‌هایش نامرئی کرده است. نه ماجرایی خانوادگی، نه رابطه‌ای عشقی، نه حسادتی، نه حکایت هیجان‌انگیزی، نه عداوتی و نه جروبحثی یا تجدید دیداری. او مکاتبات بسیاری داشت، ولی بعد از مرگش همکارانش توصیهٔ او را به کار بردند و تقریباً تمام نظرات شخصی او را از نامه‌هایش پاک کردند. نه، ماجرای خارجی چندانی در زندگی‌اش نبود: اکثر اندیشمندان اسپینوزا را فردی آرام و ملایم می‌دانند؛ برخی زندگی‌اش را با قدیسان مسیحی مقایسه می‌کنند و برخی حتی با عیسی مسیح.

بنابراین یالوم تصمیم می‌گیرد داستانی درمورد زندگی درونی‌ اسپینوزا بنویسد. به این ترتیب مهارت شخصی‌اش در گفتن داستان اسپینوزا کمکش می‌کرد. به‌هرحال او یک انسان بود، بنابراین باید با همان تعارضات ابتدایی بشر سروکار داشته باشد که ما سروکار داریم. باید عکس‌العمل عاطفی شدیدی به طرد شدنش در بیست و چهار سالگی توسط جامعهٔ یهود در آمستردام داشته باشد، فتوایی برگشت‌ناپذیر که به تمام یهودیان و خانواده‌اش دستور می‌دهد برای همیشه از او دوری کنند. هیچ فردی از دین یهود دیگر با او صحبت یا دادوستد نمی‌کرد، آثارش را نمی‌خواند یا کمتر از پنج متر به او نزدیک نمی‌شد. و البته هیچ‌کس نیست که در زندگی درونیْ تخیل، رؤیا، امیال و اشتیاق عشق ورزیدن نداشته باشد. حدود یک‌چهارم کتاب اصلی اسپینوزا، تحت عنوان اخلاق، به «غلبه بر بندگی امیال» اختصاص یافته است. اگر او به صورتی آگاهانه با امیال خود دست به گریبان نبود، نمی‌توانست این بخش را بنویسد.

 کتاب مسئله اسپینوزا روایت درونِ این فیلسوف بزرگ به قلم یالوم است.

خواندن کتاب مسئله اسپینوزا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر وقتی نیچه گریست و درمان شوپنهاور را خواندید و دوست داشتید حتما این کتاب را هم بخوانید.

درباره اروین یالوم

اروین یالوم در نیویورک به دنیا آمده است. او در سال ۱۹۵۶در دانشگاه بوستون در رشته‌ٔ پزشکی و در سال ۱۹۶۰ در رشته‌ٔ روان‌شناسی فارغ‌التحصیل شد و او در سال ۱۹۶۳ مشغول به تدریس در دانشگاه استنفورد شد. او در همین دانشگاه توانست روان‌شناسی هستی‌گرا یا اگزیستانسیال را ابداع کند. اروین یالوم با نبوغی که در روان‌شناسی دارد از بقیه روان‌شناسان جلوتر است، او تابه‌‌حال چندین کتاب نوشته و با داستان‌هایی ساده از تجربیات زندگی خودش صحبت کرده است. او اولین روان‌شناسی است که توانسته با دانش زیاد و مطالعه فلسفه‌ٔ فیلسوفانی مانند ارسطو و سقراط به نحوه‌ٔ متفاوت و جدید به روان‌شناسی نگاه کند و موفق شود در سال ۲۰۰۲ برنده‌ٔ جایزه‌ٔ انجمن روان‌شناسی آمریکا شود.

اروین یالوم با سبک منحصربه‌فرد خود توانسته مردم عادی را با خود همراه کند و هم‌چنین از بین دیگر روان‌شناسان نیز طرفداران زیادی دارد. او عقیده دارد در دنیای فعلی با این همه امکانات اکتفا کردن به آموزه‌های فقط شخص به‌خصوصی اشتباه است و باور دارد روح و روان آدمی آنقدر پیچیده شده است که باید به ‌دنبال راه جدیدی برای حل و روبه‌رو شدن با مسائل خود پیدا کند. مخاطبان اصلی این نویسنده‌ٔ بزرگ معمولا روان‌کاوان، روان‌شناسان حوزه‌‌ٔ نوجوانان و نوپایان در سراسر دنیا هستند.

از رمان های روان‌شناسانه‌ٔ او می‌توان به «مامان و معنی زندگی»، «دروغ‌گویی روی مبل»، «وقتی نیچه گریست»، «هر روز نزدیک‌تر از پیش»، «جلاد عشق و دیگر داستان‌های روان‌شناسی»، «درمان شوپنهاور»، «پلیس را خبر می‌کنم»، «مسئله اسپینوزا» و «خلق‌ شدگان در یک روز و داستان‌های روان‌ درمانی دیگر» اشاره کرد. از آثار روان‌شناسانه غیر‌ داستانی او نیز می‌توان «موهبت درمان»، «تئوری و عمل در روان‌ درمانی گروهی» و «روان درمانی اگزیستانسیال» را نام برد.

بخشی از کتاب مسئله اسپینوزا

«مغازه‌های آمستردام هم‌زمان با برخورد آخرین بارقه‌های نور به سطح آب‌های رود اِزواننبورخوال رو به تعطیلی می‌رود. رنگرزها منسوجات اناری و زرشکی‌رنگ را که در کرانهٔ سنگی نهر در حال خشک شدن هستند جمع می‌کنند. مغازه‌داران سایه‌بان‌ها را جمع می‌کنند و کرکره‌ها را پایین می‌آورند. چند کارگر که با خستگی در حال رفتن به خانه هستند، برای خوردن عصرانه و جین هلندی، جلو دکه‌های ساردین‌فروشی کنار شهر توقف می‌کنند و سپس به راه خود ادامه می‌دهند. جنبش و فعالیت در آمستردام کند است: شهر در عزاست، هنوز در حال بهبود از طاعونی است که چند ماه قبل، از هر نه نفر جان یک نفر را گرفته بود.

چند متر دورتر از نهر در خیابان بریسترات، شمارهٔ چهار، رامبرانت ون رین، ورشکسته و اندکی مست، آخرین ضربهٔ قلم‌مو را به نقاشی خود، یعقوب در حال تبرک پسران یوسف، می‌زند و گوشهٔ سمت راست آن را امضا می‌کند، پالت را به زمین می‌اندازد و برمی‌گردد تا از پلکان پیچان پایین بیاید. خانه‌ای که قرار است سه قرن بعد موزه و یادبود او باشد در این روز شاهد شرمندگی‌اش است. خانه مملو از خریدارانی است که در حراج مایملک هنرمند شرکت کرده‌اند. او با خشونت کسانی را که روی پله‌ها ماتشان برده کنار می‌زند و از در جلوی بیرون می‌رود. هوای نمکین را استنشاق می‌کند و به سمت میخانه می‌رود.

در دلفت، هفتاد کیلومتر به سمت جنوب، هنرمندی دیگر ترقی خود را آغاز می‌کند. یوهانس ورمیر بیست و پنج ساله برای آخرین بار به نقاشی خود، دلال محبت، نگاه می‌کند. از راست به چپ به آن می‌نگرد. در سمت راست، تصویر یک فاحشه در ژاکت زرد بی‌نظیر دیده می‌شود. «خوبه، خوبه.» رنگ زرد همچون نور خورشید می‌درخشد. و بعد تصویر گروه مردانی که او را احاطه کرده‌اند دیده می‌شود. «عالیه.» هر کدام می‌توانند از بوم بیرون بیایند و شروع به حرف زدن کنند. او خم می‌شود تا نگاه نافذ مرد جوان هیزی را که کلاه ژیگولی سرش گذاشته ببیند. آن مرد کاملاً شبیه به خودش است. ورمیر خود مینیاتوری‌اش را با سر تأیید می‌کند. بسیار خرسند است، نامش را با خوشحالی و چند حرکت نمایشی در پایین، سمت راست، امضا می‌کند.

برگردیم به آمستردام، خیابان شمارهٔ پنجاه و هفت، تنها دو بلوک دورتر از مراسم حراج خانهٔ رامبرانت. یک مغازه‌دار بیست و سه ساله (که تنها چند روز زودتر از ورمیر به دنیا آمده بود، کسی که تحسینش می‌کرد، ولی هیچ‌وقت ملاقاتش نکرد) آماده می‌شود تا مغازهٔ واردات و صادرات خود را ببندد. او بسیار زیباتر و ظریف‌تر از آن است که مغازه‌دار باشد. خصوصیات ظاهری‌اش عالی است، پوستی صاف و زیتونی‌رنگ، چشمانی درشت و تیره و محزون دارد.»

ملیکا بشیری خوشرفتار
۱۴۰۳/۰۱/۲۲

لطفا در طاقچه بی نهایت قرارش دهید. سپاس

من
۱۴۰۳/۰۷/۱۹

کتاب به صورت دو تا داستانه که موازی هم پیش میرن و فصل های زوج به یه داستان و فصل‌های فرد به داستان دیگه می‌پردازن. داستان اول در قرن هفدهم اتفاق میفته و مربوط به زندگی بنتو اسپینوزاست که یک فیلسوف

- بیشتر
behnaz bejestani
۱۴۰۳/۰۳/۳۱

عالی بود به فلسفه علاقه مند شدم

nastaran
۱۴۰۳/۰۹/۲۷

عالیه ترجمه هم خوبه،به شدت پیشنهاد می کنم.

کاربر 6176745
۱۴۰۳/۰۷/۲۰

عالی

کاربرm-jamali
۱۴۰۳/۰۵/۲۳

عالی بود

حالا تلاش می‌کنم فقط نگران مسائلی باشم که درموردش کنترل دارم.»
کاربرm-jamali
«اینکه خدا ما رو شکل خودش نساخت  ما او رو شبیه خود ساختیم. ما تصور می‌کنیم که او موجودی چون ماست، نجوای عبادت ما رو می‌شنوه و خواسته‌هامون براش اهمیت داره...»
کاربر ۵۹۷۹۹۱۱
هیچ‌چیز در خود و از خود خوب یا بد، خوشایند یا ترسناک نیست. تنها ذهنته که اون رو این‌طوری می‌سازه.
Elina Asg
شما سعی داشتید تودهٔ مردم رو از طریق قدرت ترس و امید در کنترل داشته باشید، چماق سنتی رهبران مذهبی در طول تاریخ
کاربرm-jamali
«گوته و اسپینوزا هردو بر این موضوع تأکید دارن که ما نباید سرنوشت خود رو منوط به چیزی فسادپذیر و ناپایدار کنیم. در عوض، اسپینوزا اصرار داره که به چیزی فسادناپذیر و ابدی عشق بورزیم.»
کاربرm-jamali
افسوس! اگر تمام انسان‌ها خردمند بودند، مهربان و رئوف بودند، آنگاه دنیا بهشت می‌بود، ولی اکنون اغلب جهنم است!
Elina Asg
شخصیت، سرنوشت را می‌سازد.
پریسا همانی
ولی معنای لغت "بردبار" رو به یاد داشته باش ـ یعنی ما عقاید دیگران رو تحمل می‌کنیم، حتی اگه اون‌ها رو غیرمنطقی بدونیم.»
nastaran
«ترس باعث پرورش خرافه می‌شود.»
nastaran
«مردم ضعیف و طماع در ناملایمات از دعا استفاده می‌کنند و مثل زنان اشک می‌ریزند و از خدا کمک می‌خواهند.»
Elina Asg

حجم

۴۱۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۴۸۰ صفحه

حجم

۴۱۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۴۸۰ صفحه

قیمت:
۱۱۶,۰۰۰
۳۴,۸۰۰
۷۰%
تومان