دانلود و خرید کتاب سرا پرده اشک مجتبی تاجیک
تصویر جلد کتاب سرا پرده اشک

کتاب سرا پرده اشک

نویسنده:مجتبی تاجیک
انتشارات:انتشارات نظری
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سرا پرده اشک

کتاب سرا پرده اشک نوشتهٔ مجتبی تاجیک است و انتشارات نظری آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعه‌شعر و دل‌نوشته‌هایی در رثای امام حسین (ع) و قیام عاشوراست. 

درباره کتاب سرا پرده اشک

هر بار که محرم فرا می‌رسد، نوای ملک مقرب درگاه باری‌تعالی و آوای حی علی العزای حسینش از بطنان عرش در کائنات می‌پیچد و باعث می‌شود که یک بار دیگر خون خدا از ابرهای چشم عاشقان حسین (ع) در تمامی هستی باریدن بگیرد و با رستاخیز خود حیاتی نو و روحی تازه در کالبد هستی بدمد. کتاب سرا پرده اشک مجموعه‌شعری در رثای امام حسین (ع) و راه و روش سترگ این امام و یارانش است. مجتبی تاجیک (متخلص به ساده) کتاب حاضر را به ساحت نورانی بی‌بی دو عالم عصمت صغری زینب کبری سلام الله علیها و به پیشگاه نوکران و عاشقان و دلدادگان قیام سرخ عاشورا و همچنین تمامی آزادمردان عالم تقدیم کرده است.

خواندن کتاب سرا پرده اشک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر مذهبی و آیینی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سرا پرده اشک

«آب را گل نکنید،

شاید اندر پس این آب بود دشتی خشک شاید اندر پس این این آب بودچشمی تر ،های های گریه، ناله یک مادر، که گرفته است حزین غنچه خود را در بر، روی دستش قرآن، زیر لب‌های حزین آیه استشفاء، تا که آید باران، حیف امّا نشود قطره آبی پیدا، تاکند با آن تر کام خشک گل را، ناامید از سردرد زیر لب می‌گوید: لایی لایی مادر لایی لایی مادر. آب را گل نکنید، شاید آن پائین در کنار این آب، نشسته خسته ، نازنین آقایی، ماه دل آرایی، تشنه لب سقایی، تارساند آبی به لب ثارلله. حیف اما ز جفا، مشک او را به جگر، تیرکین می دوزد، جگرش می سوزد، زیر لب می گوید: آه! ای نامردها، تیر بر چشم تر من بزنید، هستی و دار و ندارم ببرید، دست من را ببُرید، منّتی بر سر من، مشک آبم مزنید، فرصتی می‌خواهم، تا رسانم این آب به بر آل الله

آب را گل نکنید،

شاید آن پائین‌تر باغبانی خسته، در کنار گلزار، دل غمین نشسته، در غم‌انگیزترین لحظه تاریخ بشر، یاس‌ها پژمرده، لاله هایش پرپر، گوش کن می‌شنوی، ناله یک خواهر، ناله‌ای از سردرد، آهی از سوز جگر، چندگامی که روی آهی از دل شنوی، از میان گودال، ای غریب مادر.

آب را گل نکنید،

شاید اندر پس این آب بود، دختری حوری وش، ولی از سوز عطش، کرده باشد او غش، آه، ای آب مرو، موج بر موج مزن، شاید آنجا در تو لحظه‌ای پیدا کرد او رخ بابایش، تا کمی آرامش گیرد از روی عمه محزونش، آب را گل نکنید، آب را گل نکنید...»                                                                                                                                                                             

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۱۰۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۳۱,۵۰۰
تومان