کتاب کوچکترین چیزها را میدیدم
نویسنده:ریموند کارور
مترجم:شادی شریفیان
انتشارات:خانه داستان چوک
دستهبندی:
امتیاز:
از ۵۳ رأیخواندن نظرات
۳٫۲
(۵۳)
خواندن نظراتمعرفی کتاب کوچکترین چیزها را میدیدم
«کوچکترین چیزها را میدیدم» داستان کوتاهی به قلم ریموند کارور(۱۹۸۸-۱۹۳۸)، نویسنده آمریکایی است.
زمان تقریبی مطالعه: ۷ دقیقه
حجم
۸٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۰ صفحه
حجم
۸٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۰ صفحه
قیمت:
رایگان
نظرات کاربران
کاش مترجم عزیز نام کتاب را تغییر نمیداد: من میتوانستم همه ی چیزهای کوچک را ببینم. این "میتوانستم" خیلی تاثیر گذاره. نانسی سالخورده جزئیات زندگیش عذابش میده. با کلیف ازدواج کرده و مشکلاتش راحتش نمیذاره. داستان پر از استعاره س.
دوستانی که بدون هیچ تحلیلی از داستان تند و تند میاید نظر منفی و یک ستاره میدید بهتره بدونید که گاهی داستان در مورد چیزی نیست که داره میگه، در مورد چیزیه که نمیگه و توی مخاطب باید فعالانه کشفش
یاد بچگیام افتادم ؛ مامان بزرگم یهو وسط قصه گفتن خوابش میبرد و قصه ناتمام حرصمو درمیاورد!😂😂🙈
اگر با روان درمانی ACT یکم آشنا باشیم و یا با مولانا، این داستان برامون قابل درک تر میشه. به نظر من داستان جوش خوردن دو نفر با افکار و احساساتشون رو نشون میده که باعث کم شدن رضایتشون از
خیلی باحال بود لازمش داشتم ! شاید مسخره بیاد ..ولی مثلا ببین : کدوم یکی از ما یه شب ماه کامل وقتی از بیرون صدایی میاد ..میریم بیرون و دنبال سام که معلوم نیست چشه میریم کنار بوته گل رز 😐😂😂😂 حلزون ها
ریموند کارور ، نویسنده ای شهیر که داستان هایش برای مدتی از فکرتان بیرون نمی رود ، چرا؟ حتی اون دسته از کسانی که داستان رو خوندن و به نظرشون این رسید که خب حالا که چی ، اصلا این
بسیار خوب محیط و تجربیات چقدر برما تاثیر دارند....
تو این داستان رئالیستی، من حیاط خانه راوی رو در شبی مهتابی میبینم، همه خوابند در کنار نردهای حیاط حلزون بدون صدف عظیم الجثه ای آرام به سمت در نیمه باز خروجی میخزه و رد لزجش زیر نور ماه برق
من شخصی کتاب خوان و با قدرت تحلیل بالا نیستم.داستان در رو خوندم و در نظرم خیلی معمولی و بی مفهوم بود.ولی وقتی نظرات و تحلیل دوستان رو خوندم به نظرم خیلی خوب و زیبا بود.وقتی کتاب میخونیم خیلی مهمه
کتاب خوبی بود دوست داشتم منطق داستان برام جدید و جالب بود کتاب خیلی کوتاه و خوب بود بهش هفت از ده میدم