کتاب داستان اکوان دیو و داستان بیژن و منیژه
معرفی کتاب داستان اکوان دیو و داستان بیژن و منیژه
کتاب داستان اکوان دیو و داستان بیژن و منیژه نوشتهٔ ابوالقاسم فردوسی و حاصل تصحیح و کوشش سیدمحمد دبیرسیاقی است. نشر قطره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب داستان اکوان دیو و داستان بیژن و منیژه
در کتاب داستان اکوان دیو و داستان بیژن و منیژه دو بخش از متن کامل شاهنامه را جدا و ارائه کرده است. داستان «بیژن و منیژه» یکی از داستانهای آشنای شاهنامهٔ فرودوسی است. این داستان روایت عشق بیژن (پسر گیو) و منیژه (دختر افراسیاب) به یکدیگر است. شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (بزرگترین حماسهسرای تاریخ ایران و یکی از برجستهترین شاعران جهان) حدودا از ۶۰ هزار بیت تشکیل شده و یکی از بزرگترین و برجستهترین حماسههای جهان است که سرودن آن ۳۰ سال زمان برد. درونمایهٔ این اثر برجستهٔ ادبی از اسطورهها، افسانهها و تاریخ ایران از ابتدا تا فتح کشور بهوسیلهٔ اعراب در قرن ۷ هجری قمری تشکیل شده که در طی ۴ نسل پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان رخ داده است. هنگامی که دانش و ادبیات در ایران به زبان عربی بودند، فردوسی با سرودن شاهنامه منجر به زندهشدن و احیای زبان پارسی شد. یکی از منابع مهمی که فردوسی برای سرودن شاهنامه از آن بهره برد، شاهنامهٔ ابومنصوری بوده است. شاهنامه تأثیر بسیاری بر ادبیات جهان گذاشته است و شاعران بزرگی مانند گوته و ویکتور هوگو آن را تحسین کردهاند. شاهنامه بهعنوان بزرگترین و مهمترین اثر به زبان فارسی شناخته شده و به همه زبانهای زنده ترجمه شده است.
خواندن کتاب داستان اکوان دیو و داستان بیژن و منیژه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات کهن ایران و قالب شعر کلاسیک پیشنهاد میکنیم.
درباره ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم فردوسی را پرچمدار هویت ایرانی دانستهاند. او در روزگاری که زبان فارسی مهجور مانده و آنطور که باید قدر نمیدید، نه با شمشیر و زره پولادین، بلکه با قلم فرهنگ و سرمایهٔ عمر، به جنگ با نادیدهانگاری این زبان برخاسته و آن را از خطر نابودی نجات داد. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ حماسهسرا و سرایندهٔ کتاب ارزشمند شاهنامه، همواره میان مردم ایران و جهان از موقعیتی والا برخوردار بوده است. برخی بر این باورند که فردوسی در سالهای ۳۲۵ یا ۳۲۶ هجری قمری یا در حدود سالهای ۳۲۹ تا ۳۳۰ هجری قمری به دنیا آمده است. شواهد و قرائن موجود حاکی از آن است که در روزگار جوانی فردوسی، فردی به نام «ابومنصور احمد بن محمد دقیقی» که گویا از همشهریان فردوسی بوده، به نظم داستانهای کهن فارسی بر مبنای شاهنامهٔ ابومنصوری همت گماشته، اما قبل از اینکه کار سرایش این داستانها را به سرانجام برساند، توسط غلامش کشته شده و این عاملی شده است تا فردوسی تصمیم بگیرد کار نیمهتمام او را به پایان برساند. دیری نپایید که فردوسی بهواسطهٔ سرودن داستانهای کهن ایرانی در بین مردم آن روزگار شهرت یافت و همه مشتاق بودند تا بخشی از سرودههای او را بشنوند. هر چند فردوسی در طول زندگی خود از اثر ماندگارش قدر ندید، اما با مرگ او روزبهروز بر ارج و قرب این اثر نزد مردم افزوده شد و عدهٔ بسیاری، داستانهای کهن ایرانی را در قالب اشعار شاهنامه برای فرزندان خود نقل کردند و بدینوسیله زبان فارسی نیز در میان مردم جایگاه خود را بازیافت. پس از مرگ فردوسی، مردم جسم بیجانش را به قبرستان مسلمانان بردند تا به خاک بسپارند، اما فرد متعصبی، فردوسی را بیدین و کافر (رافضی) خوانده و اجازهٔ دفن او میان مسلمانان را نداد؛ بنابراین فردوسی را در میانهٔ باغی که به خود او تعلق داشت به خاک سپردند. مزار او در طوس در استان خراسان پایدار است.
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه