دانلود و خرید کتاب بانو آمالیا السا مورانته ترجمه صنم غیاثی
تصویر جلد کتاب بانو آمالیا

کتاب بانو آمالیا

معرفی کتاب بانو آمالیا

کتاب بانو آمالیا نوشتهٔ السا مورانته و ترجمهٔ صنم غیاثی است. گروه انتشاراتی ققنوس این سه داستان را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب بانو آمالیا

کتاب بانو آمالیا حاوی مجموعه‌ای از سه داستان به قلم السا مورانته است به نام «بازی پنهانی»، «مادریزرگ» و «بانو آمالیا‌». گفته شده است که این سه اثر تمام خصیصه‌ها و ویژگی‌های داستان‌گویی و شخصیت‌پردازی السا مورانته را در خود دارد. شخصیت‌های زنانه‌ای که السا مورانته در داستان‌هایش می‌پروراند، کاملاً از صافی ذهن زنانهٔ نویسنده گذر کرده و با قبول صفات و وجوه دراماتیک خود در طول داستان برای مخاطبان به مرز باورپذیری و شکل‌گیری یک شخصیت کامل با تمام عادات و ویژگی‌های خاص زنانه رسیده است. شخصیت‌ها در مسیر داستان از خالقشان جدا شده و خود در کانال‌هایی که در طول روایت سیر می‌کنند، آزادانه و آگاهانه واکنش‌های منحصربه‌فرد انجام داده و دست به انجام مجموعه‌ای از فرایندهای خلاقانهٔ خارج از مسیر روایت داستان می‌زنند.

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب بانو آمالیا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره السا مورانته

السا مورانته در سال ۱۹۱۲ در رم به دنیا آمد و دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشت. از سیزده‌سالگی برای مجلات و روزنامه‌‌ها شروع به نوشتن کرد. در هجده‌سالگی خانواده و تحصیل را رها کرد و زندگی خود را وقف نوشتن کرد. در سال ۱۹۴۱ با «آلبرتو موراویا»، یکی از رمان‌نویسان برجستهٔ ایتالیا ازدواج کرد و در سال ۱۹۴۳ با او در اردوگاه فاشیست همراه شد. اولین رمان السا مورانته در سال ۱۹۴۸ منتشر شد و جایزهٔ ویارجیو را دریافت کرد. نه سال بعد رمان «جزیرهٔ آرتورو» را منتشر کرد و جایزهٔ استرگا را به خود اختصاص داد. السا مورانته پس از یک دهه سکوت، پرفروش‌ترین رمان خود را به نام «تاریخ» منتشر کرد. در سال ۱۹۸۳ در پی بیماری شکستگی استخوان ران دست به خودکشی زد که ناموفق بود و در سال ۱۹۸۵ میلادی درگذشت. کتاب «بانو آمالیا» حاوی سه داستان از او است.

بخشی از کتاب بانو آمالیا

«خانوادۀ مارکی‌ها، صاحبان عمارت، تقریباً همۀ اتاق‌ها را متروکه گذاشته و خود را محدود به بخشی کوچک در طبقۀ دوم عمارت کرده بودند. مبل‌هایی فرسوده در آن چیده بودند که در سکوت شبانه صدای ضعیف موریانه‌ها از آن به گوش می‌رسید. خطوط چهرۀ مارکیز۷ و مارکی،۸ با آن ظاهر بی‌روح و رقت‌آورشان، شباهتی غم‌انگیز به یکدیگر پیدا کرده بود: شباهتی که گاهی بعد از سال‌ها زندگی مشترک و تقلید از یکدیگر بر جا می‌ماند. هر دو لاغر و پژمرده، با لب‌های رنگ‌پریده و گونه‌های فرورفته، با حرکات یکسان مثل عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی در حرکت بودند. شاید جای خون، مایعی زردرنگ به‌کندی در رگ‌هایشان جریان داشت و تنها نیرویی که نخ‌ها را به حرکت درمی‌آورد، قدرت یکی و ترس آن دیگری بود. در واقع، مارکی نجیب‌زاده‌ای از ایالت‌های اطراف بود؛ مردی بی‌خیال و عیاش که تنها کارش خرج کردن همۀ داروندارش به هر طریقی بود. اما مارکیز او را تربیت کرد. انسان کامل در قاموس مارکیز باید مراقب خندیدن و حرف زدنش با صدای بلند باشد و، از همه مهم‌تر، باید کاستی‌هایش را با وسواس از دیگران مخفی کند.‌ مطابق اصول او، کج‌وکوله کردن لب‌ها، تکان خوردن و فین کردن با صدای بلند جرم محسوب می‌شد و مارکی از ترس این‌که مبادا با حرکاتش یا سروصدایش قوانین را زیر پا بگذارد، مدت‌ها بود از هر گونه حرکت و سروصدا دوری می‌کرد و با چشمانی مطیع و سری خموده به مومیایی می‌مانست؛ با وجود این، از دشنام و سرزنش در امان نبود. مارکیز، با آن رفتار بسیار مؤدبانه و آزاردهنده‌اش، دایماً با سرزنش‌های مستقیم یا با اشاره به شخصیت‌های بی‌نام‌ونشان، که رسوایی به بار آورده بودند، به او حمله می‌کرد. او دربارۀ ازهمه‌جا بی‌خبرانی حرف می‌زد که حتی قادر نبودند فرزندان خود را تربیت کنند و اگر لطف خداوند نبود، که همسران لایقی به آن‌ها بدهد، خانه‌شان هم ویران شده بود؛ مرد همۀ این سرزنش‌ها را تا زمانی که چند سکۀ مرحمتی مدیرۀ خانه در جیبش بود، بدون این‌که حتی پلک بزند، تحمل می‌کرد و برای گردش از خانه خارج می‌شد. شاید در خلوت کوچه‌های باریک روستا همۀ آن کارهایی را که از انجام دادنشان منع شده بود به‌سرعت انجام می‌داد و به شکلی رعدآسا با صدای بلند فین می‌کرد؛ قطعاً همین‌طور بود. وقتی به خانه بازمی‌گشت، برق عجیبی در چشمانش بود. دنیای مفرح و دور از نزاکت درونی‌اش بی‌اختیار در رفتارش تأثیر می‌گذاشت و همین شک مارکیز را برمی‌انگیخت و او تمام شب با سؤال‌های خسته‌کننده و ظریف, با هدف کشف علت بروز این رفتارها, مارکی را کلافه می‌کرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

حجم

۶۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان