کتاب مدیر یک دقیقه ای
معرفی کتاب مدیر یک دقیقه ای
کتاب مدیر یک دقیقه ای نوشتهٔ کنت بلانچارد و اسپنسر جانسون و ترجمهٔ نیره جودی است و هورمزد آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب مدیر یک دقیقه ای
جهان پس از انتشار مدیر یکدقیقهای تغییر کرده است. امروزه سازمانها باید سریعتر و با منابع کمتری از پسِ فناوری و جهانیسازیِ دائماً در حال تغییر برآیند. کتاب مدیر یک دقیقه ای با ارائهٔ مدیر یکدقیقهای جدید به شما در رهبری، مدیریت و موفقشدن در این جهان در حال تغییر کمک میکند.
چون اصول بنیادی در این داستان جدید و داستان کلاسیک قبلی به میلیونها تن در سراسر جهان کمک کرده، یکسان است، بخش قابلتوجهی از داستان جدید نسبت به داستان قبلی بیتغییر باقی میماند.
اما همانطور که جهان تغییر کرده، مدیر یکدقیقهای نیز تغییر کرده است و برای هدایت و ایجاد انگیزه در افراد رویکردی جدید و مبتنی بر همکاری در پیش گرفته است.
هنگامی که مدیر، آموزش این سه راز مدیریت را آغاز کرد رهبری بالا به پایین نوعی شیوهٔ مدیریت و زندگی بود.
این روزها رهبری مؤثر بیشتر مبتنی بر روابط دوشادوش و درکنار هم است. این شیوهٔ مدیریتی در مدیر یکدقیقهای جدید بازنمایی میشود.
امروزه افراد به دنبال دستاوردهای بیشتر در کار و زندگی خود هستند. آنها میخواهند در کاری که انجام میدهند مشارکت داشته باشند و نقشی معنادار بر عهده بگیرند و کمتر تمایل دارند که صرفاً برای رفع نیاز مالی، وقت خود را روی کاری بگذارند.
مدیر یکدقیقهای جدید این مسئلهٔ مهم را میداند و بر همین اساس با افراد رفتار میکند. در این رویکرد کارکنان و نقش آنها کلید موفقیت سازمان در نظر گرفته میشوند. مدیر یکدقیقهای جدید میداند که جذب و نگهداری استعدادها اولویت دارد.
کلید او در این مسیر، چگونگی بهکارگیری این رویکرد جدید است. همانطور که حکیم کنفسیوس پند میدهد: «جوهر دانش، دانستن دربارهٔ چگونگیِ به کاربردن دانش است».
شما از سه رازی که در کتاب «مدیر یکدقیقهای جدید» خواهید آموخت برای موفقیت در دنیای درحال تغییر استفاده خواهید کرد- نه تنها در رویارویی با همکاران خود در محیط کار بلکه در ارتباطات خانوادگی و دوستان خود نیز این دانش را به کار خواهید گرفت.
خواندن کتاب مدیر یک دقیقه ای را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ مدیران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مدیر یک دقیقه ای
«وقتی مرد جوان وارد دفتر کار ترزا لی شد، او عینک مطالعهاش را برداشت و لبخند زد. «من شنیدم که شما مدیر ما را دیدهاید. او نسبتاً عجیب غریب است، نیست؟»
- همینطور به نظر میرسد.
- خودِ مدیر پیشنهاد کرد با ما دربارهٔ شیوهٔ مدیریتش صحبت کنید؟
- بله دقیقاً.
ترزا گفت: «چگونگی کارایی او شگفتآور است. من هنوز از اینکه اکنون مدیر به چه زمان اندکی برای صحبت و هماهنگی با من نیاز دارد متعجبم، چون من دیگر یادگرفتهام چطور خودم کارهایم را انجام دهم».
- واقعا؟
- باور کنید. من به ندرت او را میبینم.
مرد جوان پرسید: «منظورتان این است که شما از او هیچ کمکی نمیگیرید؟»
- نه به اندازهٔ وقتی که کار در این سازمان را تازه آغاز کرده بودم. اگر چه حالا هم در آغاز هر تکلیف یا مسئولیت جدیدی، او برای من وقت میگذارد؛ یعنی زمانهایی که من و او اهداف یکدقیقهای خودمان را تنظیم میکنیم.
ترزا گفت: «این نخسین راز از رموز سهگانهٔ مدیر یکدقیقهای است».
مرد جوان درحالیکه میخواست بیشتر بداند پرسید: «سه راز؟»
ترزا گفت: «بله، اهداف یکدقیقهای، آغاز روش مدیر یکدقیقهای است. در بیشتر سازمانها وقتی از افراد و سپس از رئیس آنها میپرسید چه کاری انجام میدهند در بیشتر موارد دو پاسخ متفاوت به این پرسش داده میشود. در واقع در برخی از سازمانهایی که من در آنها کارکردهام بین چیزهایی که من فکر میکردم مسئولیت شغلی من است و کارهایی که رئیس فکر میکرد وظیفهٔ من است رابطهای کاملاً تصادفی برقرار بود؛ بنابراین انجام ندادن کاری که حتی فکرش را نمیکردم جزو وظایف شغلی من باشد برایم دردسرساز میشد».
- آیا هرگز برای شما در محل کار فعلی این اتفاق افتاده است؟
ترزا گفت: «نه، اینجا چنین اتفاقی روی نداده است. مدیر با ما روی این مسئله کار میکند تا مسئولیتها و مواردی که باید انجام دهیم کاملاً روشن شود».
مرد جوان میخواست بداند: «مدیر این کار را چگونه انجام میدهد؟»
ترزا با لبخندی گفت: «کارآمدتر از همیشه. در واقع این روزها من او را مدیر یکدقیقهای جدید مینامم چون کارها را با شیوهٔ جدیدی انجام میدهد که اکنون کارآمدتر هم هست».
- چطور؟
ترزا توضیح داد: «مثلاً پس از اینکه با هم بر روی مهمترین اهدافی که هر کدام در یک صفحه کاملاً توصیف شدهاند، به توافق رسیدیم بهجای اینکه او اهداف ما را تدوین کند، به حرفهای ما گوش میکند و در کنار ما روی آنها کار میکند تا این اهداف بهینه و دقیق شوند. او فکر میکند که بیان و شرح یک هدف و معیار اجرای آن- کارهایی که نیاز است انجام شود و زمانی که برای انجام این کارها داریم- نباید بیش از یک یا دو پاراگراف طول داشته باشد تا بتوان آن را در یکدقیقه خواند و بازبینی کرد. وقتی اهداف را با دقت نوشتیم، بررسی و تمرکز بر نکات مهم آن آسان و سریع است. در نهایت من اهدافم را برای او ایمیل میکنم و برای خودم نسخههایی از آن نگه میدارم. بنابراین، همه چیز شفاف است و ما میتوانیم مرتباً و هر چند وقت یکبار پیشرفت من را بررسی کنیم».»
حجم
۱۱۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۱۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه