دانلود و خرید کتاب امروز به کارهایم نرسیدم مدلین دور ترجمه امیرحسین فتوحی
تصویر جلد کتاب امروز به کارهایم نرسیدم

کتاب امروز به کارهایم نرسیدم

معرفی کتاب امروز به کارهایم نرسیدم

کتاب الکترونیکی «امروز به کارهایم نرسیدم» نوشتهٔ مدلین دور با ترجمهٔ امیرحسین فتوحی در نشر هورمزد به چاپ رسیده است. این کتاب دربارهٔ این موضوع صحبت می‌کند که رهایی از اضطراب شلوغی؛ در دنیایی که هرروز شلوغ‌تر می‌شود، چقدر می‌تواند دشوار باشد. شاید وقت آن است که از انجام یک برنامهٔ مشخص و مرتب دست بردارید و با آمدن روزهای جدید به ذهنتان اجازه تغییر بدهید.

درباره کتاب امروز به کارهایم نرسیدم

کتاب امروز به کارهایم نرسیدم از نگرانی شما در مورد انجام‌شدن همهٔ کارها می‌کاهد و بیشتر به کارهایی می‌پردازد که ارزش انجام‌شدن را دارند. امروز به کارهایم نرسیدم شما را تشویق می‌کند تا ببینید چه چیزی برای شما خوب است و چه چیزی خیلی مؤثر نیست، چه تناقضات، خواسته‌ها، اشتباهات و محدودیت‌هایی دارید و در زمان مناسب توصیه‌های لازم را به خود داشته باشید. این اثر علیه فرهنگ آشفتگی و شلوغی قیام می‌کند و آرامش را به روزهای پرهرج‌ومرج شما هدیه می‌دهد. به‌نظر می‌آید مدلین دور توانسته راز واقعی بهره‌وری را کشف کند و در این اثر پرده از این راز برمی‌دارد. او در کتاب امروز به کارهایم نرسیدم یکی از بهترین دستورالعمل‌های بهره‌وری و راهنمایی‌های بسیاری را برای رسیدگی به امور مهم‌تر در اختیار شما می‌گذارد.

کتاب امروز به کارهایم نرسیدم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به دوستداران کتاب‌هایی با موضوع رشد و توسعهٔ فردی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب امروز به کارهایم نرسیدم

«بسیاری از چیزهایی که می‌خواهیم در طول روز به آن‌ها برسیم، به این ایده مرتبط بوده که می‌توانیم همه‌چیز را تا سر حد کمال پیش ببریم. همیشه به خودمان می‌گوییم که ای‌کاش فلان کار را انجام دهم یا از فلان روتین صبحگاهی پیروی کنم و به آن‌ها به‌عنوان راه‌حل مشکلات خود نگاه می‌کنید. پیگیری جدیدترین روش‌ها و بهبودهای همراه آن قطعاً لذت‌بخش است. از این روند یک سرگرمی ساختم: قورباغه را می‌خورم، در قهوه صبحم کره می‌ریزم، برای عادات خوب پاداش تعیین می‌کنم. این سیستم‌های محبوب شاید مفید باشد و حتی زندگی‌تان را تغییر دهد، اما از سویی دیگر می‌توانند موانعی بر سر راه ما ایجاد کنند.

وقتی فردا می‌آید و می‌فهمیم این سیستم جدید کار نمی‌کند و یا به‌طور کامل از سیستم تبعیت نکرده‌ایم، دوباره وارد چرخه باطل ای‌کاش‌ها می‌شویم. این احساس که فقط ما درست‌کار نمی‌کنیم، خرابکاری می‌کنیم، باعث می‌شود همیشه بخواهیم به نسخه بهتری از خود برسیم. برای بهینه کردن روزهایمان به دنبال راه‌حل هستیم و دوباره به مانع برخورد می‌کنیم و خود را مقصر می‌دانیم.

می‌دویم درحالی‌که فقط درجا می‌زنیم و هدف را گم می‌کنیم. همه این کارها را برای بهبود خود انجام می‌دهیم و خود را به خاطر ناقص بودن سرزنش و قضاوت می‌کنیم. این کار یک انسان بی‌خرد است. کلمه «کامل۲۵» در زبان انگلیسی از کلمه لاتین perficere به معنای «به پایان رساندن، کامل کردن، انجام دادن یا به هدف رسیدن» گرفته شده است. وقتی در روزهایمان و در خودمان دنبال کمالیم، یک استاندارد غیرممکن را می‌سازیم. طوری به این نواقص نگاه می‌کنیم انگار مشکل داریم، درحالی‌که ناقص بودن بخشی جدایی‌ناپذیر از ماست. خود را برای نرسیدن به ایدئال‌هایمان سرزنش می‌کنیم. از انفعال خود بیزاریم. خود را با دیگران مقایسه می‌کنیم. در تصمیمات خود به شک می‌افتیم. فشار بهره‌وری این‌قدر زیاد است که گاهی اوقات عملاً هیچ کاری انجام نمی‌دهیم.

این «وسواس» به‌جای بهتر کردن ما، احساس آشفتگی، نارضایتی، بی‌کفایتی و تنهایی را به همراه دارد. وقتی دیگران از کارهایی که انجام داده‌اند به‌عنوان مایه افتخار خود یاد می‌کنند و از موفقیت‌ها و تلاش‌های خود می‌گویند، دست به مقایسه می‌زنیم و فکر می‌کنیم بی‌کفایتیم. کار، کار، کار، همیشه می‌خواهیم ارزشمند بودنمان را اثبات کنیم و البته هیچ‌وقت به هدف خود نمی‌رسیم.»

محبوبه اسماعیلی
۱۴۰۳/۰۵/۱۰

مدت ها دنبال جواب این سوال بودم که چرا وقتی برنامه‌هام حتی برای یه اتفاق خوب بهم میریزه اذیت و ناراحت میشم؟ با این کتاب فهمیدم تقریبا اکثر کسایی ک اهل برنامه ریزی و تلاش هستن این مشکل رو دارند

- بیشتر
به پادکست این زندگی یونگی گوش می‌کردم و در آن فرایند انطباق با کره گرفتن از خامه غلیظ مقایسه شده بود: تکان می‌دهید و باز هم تکان می‌دهید اما هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد، پس باز هم به تکان دادن ادامه می‌دهیم و ناگهان کره گرفته می‌شود. بیرون رفتن از کارهای یکنواخت هم مثل همین است: باید برای طولانی‌مدت درگیر آن شویم و گاهی اوقات یک کار را تکرار کنیم و هیچ تغییری ندهیم و احساس کنیم گیر افتاده‌ایم و در نهایت به چیز جدیدی خواهیم رسید. این تحول شاید خسته‌کننده یا ناراحت‌کننده باشد، اما روزهایمان را دستخوش تغییر خواهد کرد. گاهی اوقات درگیر کارهای یکنواخت شدن ما را می‌سازد.
me
اما بهترین ایده‌ها از فعالیت‌های دیوانه‌وار نمی‌آیند؛ بلکه از آرامش نشئت می‌گیرند
آتنا
وقتی در تعطیلات هستیم، انگار زمان زودتر می‌گذرد، اما بعد از بازگشت، انگار سال‌ها از خانه دور بوده‌ایم. به‌عبارت‌دیگر، هرچه خاطرات بیشتری بسازیم، در نظر ما تجربه طولانی‌تر خواهد شد. با همین توجیه می‌توان توضیح داد که چرا هرچه پیرتر می‌شویم، زمان زودتر می‌گذرد، علت این است که تجارب جدید کمتری داریم و مهارت‌های جدید کمتری را یاد می‌گیریم
me
اغلب وقتی نگران از دست رفتن زمان هستیم، خود را با دیگران مقایسه می‌کنیم. اما من معتقدم اکثر افراد زمان خود را هدر می‌دهند اما چیزی به بقیه نمی‌گویند.
me
کار یکنواخت می‌تواند محرک خوبی برای تغییر روزهای ما باشد، اما گاهی اوقات تلنگر نمی‌آید و ما گیر می‌افتیم. ممکن است بیشتر غرق شده و درگیر چرخهٔ باطل ای‌کاش‌ها شویم. ممکن است کارهای کمتری انجام داده تا بتوانیم استراحت کنیم، اما با گذشت زمان انجام کارها برایمان سخت‌تر می‌شود. کناره‌گیری از جهان بازگشت به آن را سخت می‌کند.
me
اما خود را به خاطر هدر رفت زمان قضاوت می‌کنیم، درحالی‌که شاید در آن زمان‌ها هم ارزشی نهفته باشد. آنتوان دو سنت‌اگزوپری در کتاب شازده کوچولو می‌نویسد: «مدت‌زمانی که برای پرورش گل رز هدر داده‌اید است که گل رز را این‌قدر مهم می‌کند».
me
تکنیک‌های مدیریت زمان تا حدی احساس تسلط داشتن روی زندگی را به ارمغان می‌آورند، اما این حقیقت را نادیده می‌گیرند که قرار نیست از تک‌تک دقایق زندگی استفاده کنیم؛ ما انسانیم و ریتم‌های گوناگونی در زندگی داریم.
me
نباید لحظاتی که نتوانسته‌ایم از آن استفاده کنیم را هدردادن وقت بنامیم و باید آن را بخشی از زندگی خود تلقی کنیم. در جامعه‌ای که تأکید بر بهره‌وری و استفاده مفید از زمان است، حتی اگر از زمانمان هم لذت ببریم باز هم ممکن است آن را هدر رفته بدانیم.
me
همان‌طور که واشنگتن ایروینگ در کتاب قصه‌های مسافر می‌گوید: «تغییر احساس رهایی را در پی دارد، حتی اگر از بد به بدتر باشد؛ در مسافرت با دلیجان فهمیدم که تغییر موقعیت و قرار گرفتن در موقعیت جدید احساس راحتی را به ارمغان می‌آورد». تغییر کوچک یا تلنگر ممکن است ناراحت‌کننده باشد چرا که همیشه نمی‌دانیم در حال تجربه تغییر هستیم، مدام خودمان را اصلاح می‌کنیم تا در موقعیت جدید قرار بگیریم و نمی‌دانیم چرا هرکاری انجام می‌دهیم درد و رنج ما را بیشتر می‌کند. همیشه نمی‌توان متوجه شد که در پرتگاه قرار داریم، مثل این است که جهان بدون ما در حال حرکت است. اما میل به تغییر، هرچند ناخوشایند، به ما کمک می‌کند رسیدن به قله را متصور شویم. طبقه تجربهٔ من و از گفتگوهایی که با دیگران داشته‌ام، وقتی از تغییر و تطبیق یافتن استقبال کنیم در نهایت یک بار دیگر به ریتم خودمان دست می‌یابیم.
me

حجم

۲۹۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۲۹۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۷۰%
تومان