کتاب طنزیمات رولت روسی
معرفی کتاب طنزیمات رولت روسی
کتاب طنزیمات رولت روسی نوشتهٔ فریور خراباتی است. نشر کتاب کوچه این قصهها و قطعات طنز درمورد تاریخ روسیه را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب طنزیمات رولت روسی
کتاب طنزیمات رولت روسی حاوی نگاهی گذرا و روایتی کوتاه از تاریخ پر فرازونشیب شوروی سابق و روسیهٔ کنونی است. فریور خراباتی در ابتدای کتابش آورده است که اگر کسی میخواهد تاریخ را جدیتر و عمیقتر مطالعه کند، حتماً باید منابع معتبر دیگری را مطالعه کند، اما چیزی که باعث میشود بهعنوان مؤلف این اثر را تأیید کند، تلاشهایی است که در چند سال گذشته برای صحت ادعاهای مطرحشده در این کتاب انجام داده است تا تاریخ را با کمترین میزان تحریف و تعدیل روایت کند. کتاب حاضر کوشیده است تا بخشهایی از تاریخ را در قالب طنز با مخاطب به اشتراک بگذارد. فریور خراباتی بهعنوان یکی از طرفداران فرهنگ و ادبیات روسیه این اثر را نوشته است. عنوان برخی از بخشهای این کتاب عبارت است از «وارگها گرگوار فُر وار میآیند»، «الکساندر دوم و گاهی مردم گناه هم دارند!»، «تروتسکی، در کوی نیکنامان ما را گذر ندادند داداش!»، «گورباچف؛ بای بای ما رفتیم!» و «برژنف؛ فساد کن! تو فساد کردنت زیباست!».
خواندن کتاب طنزیمات رولت روسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران داستان و قطعات طنز پیشنهاد میکنیم.
درباره فریور خراباتی
فریور خراباتی در سال ۱۳۶۵ به دنیا آمده است. او از طنزپردازان معاصر ایران است که کار خود را از مطبوعات آغاز کرد و بعد قلم او به حوزهٔ کتاب و فیلمنامه و متن سریال هم قدم گذاشت. از این نویسنده که عاشق تاریخ است، کتابهایی مانند «طنزیمات رولت روسی»، «جفتپا وسط تاریخ» و «عجایبالاتفاقات» منتشر شده است. او خواندن آثار عبید زاکانی از نویسندگان ادبیات کهن و کیومرث صابری فومنی (گلآقا) از نویسندگان معاصر را برای نویسندگان طنز امروز ضروری میداند. خراباتی بر این باور است که طنزپرداز با کمدین خیلی فرق دارد؛ چراکه اولین هدف یک کمدین خنداندن مردم است، اما طنزنویس مطبوعاتی، یک نگاه جدی به مسائل جدی دارد که آن را به زبان متفاوتی بیان میکند.
بخشی از کتاب طنزیمات رولت روسی
«روز ۲۲ ژانویه ۱۹۰۵ بود. روبهروی کاخ زمستانی سنپترزبورگ، که در آن موقع توسط ایرانیان سنپطرزبورغ خوانده میشد، گروهی از مردم ناراضی روسیه جمع شده بودند. یکی از آنها که نامش ولادیمیر بود، به دیگران گفت: ما خواستههایی داریم. یکی دیگر از او پرسید: شما کی باشین؟ گفت: من ولادیمیر هستم. یکدفعه ۳۲۸ نفر از ۴۵۸ نفری که آنجا بودند، با هم گفتند: این که چیزی نیست، ما هم ولادیمیر هستیم، یک چیزی بگو که تازگی داشته باشه. مرد گفت: من ولادیمیر ایلیچ هستم، و میخوام حرف مهمی بزنم. یکدفعه ۲۴۳ نفر از آن ۳۲۸ ولادیمیر گفتند: ما هم ولادیمیر ایلیچ هستیم، ما هم میخواهیم حرفمان را بزنیم. ولادیمیر ایلیچ اولی گفت: پس جمعیت قبول دارند که ما ولادیمیر ایلیچها اکثریت داریم. چون ۲۴۳ تقسیم بر ۴۵۸ میشه ۵۳ درصد. بنابراین هر کی ولادیمیر ایلیچ است، اکثریت داره و ما بلشویک هستیم، بقیه هم که اکثریت ندارن منشویک یا اقلیت هستند، و چون اقلیت هستند، پس ضد انقلاب هم هستند.
با گفتن این جمله یکدفعه همه ساکت شدند. کسی به این فکر نکرده بود که هنوز انقلابی انجام نشده و به همین دلیل هم کسانی که اقلیت هستند نمیتوانند ضد انقلاب باشند. در همین موقع یکی از منشویکها گفت: من اسمم لئون هست. یکدفعه ۱۲۹ نفر با هم گفتند: ما هم لئون هستیم، حالا حرف حسابت چیه؟ لئون گفت: من پیشنهاد میکنم قبل از این که با همدیگه سر انقلاب دعوا کنیم، اول یکی انقلاب کنه، تا ما بتونیم علیه انقلاب مبارزه کنیم. ولادیمیر اولی با خودش فکری کرد و گفت: من با وجود این که تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم، ولی به نظرم درست میاد، منتهی ما چون با شما دشمن هستیم، نمیتونیم انقلاب کنیم. لطفا درتون رو بگذارید.»
حجم
۲۶۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
حجم
۲۶۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
نظرات کاربران
من تیکه هایی ازش رو در پیج آقای خراباتی دیدم و خوندم به نظرم جالب اومد انشالله که بی نهایتش کنید
وقتی یه کتاب میخونید یا یه فیلم میبینید یا از هر مدیوم دیگه ای محتوایی مصرف میکنید باید بدونید از اون محتوا چی میخوایید؟ انتظار من از این کتاب آشنایی با تاریخ روسیه بود برای کسی مثل من که آشنایی خیلی
خیلی خوب بود
یک تاریخ نگار سیاسی گذرا با کلمات و جملات طنز است حوصله ات سر نمیرود وقتی بخوانی ولی چیز زیادی هم بهت اضافه نمیکنه