دانلود و خرید کتاب گروگان گرفتگی نوید ظریف کریمی
تصویر جلد کتاب گروگان گرفتگی

کتاب گروگان گرفتگی

انتشارات:نشر معارف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب گروگان گرفتگی

کتاب گروگان گرفتگی نوشتهٔ نوید ظریف کریمی است و نشر معارف آن را منتشر کرده است. این کتاب روایت واقعهٔ تسخیر لانهٔ جاسوسی آمریکا توسط جوانان و دانشجویان ایرانی است.

درباره کتاب گروگان گرفتگی

تیمی از جاسوسان امریکایی موسوم به «عقاب گاما» برای انجام «عملیات اوربیتال» به ایران آمده‌اند. آنها طبق این عملیات باید شخصی به نام جلیل شاپوریان (مامور خرید تجهیزات نظامی ارتش پهلوی) را یافته و از طریق او به محمولۀ تجهیزات و دستگاه­‌های نیروگاه اتمی بوشهر برسند. انجام این عملیات با گروگان‌گیری سفارت آمریکا در تهران هم‌زمان می‌شود که این خود مانع بزرگی برای انجام عملیات است.

رمان گروگان گرفتگی با مرور بخشی از حوادث مربوط به اشغال سفارت امریکا به بازخوانی بخشی از رویدادها در قالب داستانی معمایی می‌پردازد.

در کتاب گروگانگرفتگی می‌توان با بعضی از چهره‌های سرشناس انقلاب نیز آشنا شد.

کتاب نه می‌تواند و نه قصد دارد همهٔ وقایع مربوط را بازگو کند اما می‌خواهد تا حدی که امکانات درام و داستان اجازه می‌دهد مخاطب را دربارهٔ حوادث و شخصیت‌های انقلاب کنجکاو کند. پس از این مسیر کشف حقیقت بر عهدهٔ خود مخاطب آگاه است.

خواندن کتاب گروگان گرفتگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌های ایرانی با حال و هوای انقلاب پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب گروگان گرفتگی

«- من خودم قاپّ قمارخونه‌ام!

این جمله را زمزمه کرد تا به خودش دلگرمی داده باشد. حالا چند دقیقه‌ای بود که سروصداها را می‌شنید. از کوچه که وارد خیابان تخت‌جمشید شد، اول کمی با دیدن جمعیت هراسید. معرکه‌ای بود. باز هم پیش خود تکرار کرد: «من خودم قاپ قمارخونه‌ام!». این جملهٔ همیشگی‌اش بود در قهوه‌خانه و پرنده‌فروشی و ولگردی‌های بام‌به‌بامش، حتی روزهایی که برای وقت تلف کردن به مسافرخانه‌های میدان راه‌آهن می‌رفت تا با دوستانش حرف بزند؛ دوستان اتفاقی‌اش، دوستان سلام‌علیکی معمولی‌اش یا به قول خودش داداشی‌هایش؛ با همسایه‌های خیلی دور و پسرهایی که مال محله‌های دیگر بودند. مُراد از بس به هوای کبوترهایش به این محله و آن محله رفته و سر و تهشان را گز کرده بود، با آدم‌های مثل خودش و بدتر از خودش و گاهی حتی بهتر از خودش آشنا شده بود. پس باید برای دلگرم کردن خودش پیش رفقا و هم‌کلام شدن با این‌همه آدم، چیزی برای گفتن می‌داشت، چیزی که باعث شود رویش حساب کنند.

بار اول نبود که خود را وسط معرکه می‌انداخت. این بار نه جمعیت بیشتر از بهمن و اسفند پنجاه و هفت بود و نه شعارها تندتر. فقط احساس کرد خشم مردم بیشتر است و با حرص بیشتری شعار می‌دهند. نه این‌که بی‌تجربه باشد، اما هنوز تجربه‌اش آن‌چنان نبود که بتواند نسبت‌به خشم این معرکه، خونسرد و بی‌تفاوت رفتار کند. یعنی ممکن بود هر جایی از کارش منصرف شود و جا بزند. مراد غالباً تحت تأثیر شرایط قرار می‌گرفت و نمی‌توانست مانند یک کارمند کاربلد، به‌موقع سر کارش حاضر شود و کار را بی‌سروصدا انجام دهد و به‌موقع هم به خانه برگردد. مناسبت و تاریخ هم بلد نبود.

گردن کشید. نه‌تنها خیابان، که پیاده‌روهای دو طرف خیابان هم پر از آدم بود. دست برد در ریش‌هایش و کمی پوش داد. هم‌سن‌وسال‌ها و هم‌محلی‌هاش چند ماه بود بی‌رحمانه متلک‌بارانش می‌کردند، اما مراد با انواع دروغ‌ها قسر درمی‌رفت. خیال می‌کرد قسر دررفته. آخرین دروغش این بود که ریش‌هایش را در عزای طالقانی گذاشته و برای احترام به او. در مقابل از خواربارفروشی و نانوایی گرفته تا پرنده‌بازها و نفتیِ محله، به او خندیده بودند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۴۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۴۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰
۵۰%
تومان