دانلود و خرید کتاب روزشمار شبیه خوانی به روایت هاشم فیاض داوود فتحعلی‌بیگی
تصویر جلد کتاب روزشمار شبیه خوانی به روایت هاشم فیاض

کتاب روزشمار شبیه خوانی به روایت هاشم فیاض

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب روزشمار شبیه خوانی به روایت هاشم فیاض

«روزشمار شبیه‌خوانی به روایت هاشم فیاض» به گردآوری داود فتحعلی‌بیگی(-۱۳۲۹)، با همکاری سمانه کاظمی و مهدی صفاری‌نژاد است. این کتاب دربردارنده مجموعه‌ای از گفت و گوها و روزنگاری‌ها در طول فعالیت کاری هاشم فیاض، از هنرمندان سنتی نمایش‌های آیینی تعزیه و تقلید و شبیه‌خوانی است. در بریده‌ای از کتاب از زبان هاشم فیاض در یکی از این گفت و گوها می‌خوانیم: سال ۱۳۰۳ که ۸ سالم بود در تکیه‌ی سنگلج چهار راه حسن‌آباد محرم‌ها تعزیه‌خونی بود و من وقتی از مدرسه می‌اومدم، مادرم چهل بسم الله به گردنم مینداخت و از این کشکول‌های حلبی به دستم می‌داد و من توی تکیه آب می‌دادم. از اون زمان شیخ حسن یا حاجی باریکلا، سهراب خان یا یل یل... به یادم میاد که تعزیه می‌خوندن. منم قاطی برو بچه‌ها می‌شدم و رو تخت تعزیه دنبال بچه‌ها می‌دویدم. وقتی تعزیه‌خونای محرم کارشون تموم می‌شد و می‌رفتن، من بچه‌ها رو جمع می‌کردم تو تکیه و می‌گفتم بیاین تعزیه بازی کنیم، یکی شمر می‌شد و یکی امام حسین و جنگ می‌کردن. یه پوست هندونه می‌گرفتیم و دو تا پر مرغ هم بهش می‌زدیم می‌کردیم کلاخود (کلاه‌خود) . از همونجا عشق و علاقه‌ی من به تعزیه شروع شد. قدیم توی قهوه‌خونه‌ها هم تعزیه می‌خوندن، ماه رمضون و محرم و وقت‌های دیگه. جاهای دیگه هم پاتوق درست می‌کردن. تعزیه‌خونای قدیم خیلی بودن، همه مردن، هر کجای تهرون می‌رفتی یه دسته تعزیه‌خون بود. تو سنگلج یه دسته می‌خوندن، عصرها میدون فال فروش‌ها می‌خوندن، سداسمال (سیداسماعیل) می‌خوندن، تو امامزاده‌ها می‌خوندن. همه جای تهرون بعد از ظهرها تعزیه بود و منم می‌رفتم قاطیشون می‌شدم. کم کم چنان علاقه‌ای به تعزیه پیدا کردم که حتی مدرسه رو ول می‌کردم می‌رفتم تعزیه‌خونی. هی پدرم می‌گفت که تو بابات تعزیه‌خونه؟ ننه‌ات تعزیه‌خونه؟ ول کن این کار به درد تو نمی‌خوره، ماها از طایفه‌ی بزرگون تهرونیم.
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۱۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۵۳,۰۰۰
تومان