کتاب طولانی ترین آواز نهنگ
معرفی کتاب طولانی ترین آواز نهنگ
کتاب طولانی ترین آواز نهنگ نوشتهٔ ژاکلین ویلسون و ترجمهٔ نسرین وکیلی است. نشر افق این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای نوجوانان نوشته شده است.
درباره کتاب طولانی ترین آواز نهنگ
کتاب طولانی ترین آواز نهنگ (The Longest Whale Song) که رمانی برای نوجوانان است، داستان «الا» را روایت کرده است؛ دختری که در موقعیت دشواری قرار میگیرد. مادر الا موقع بهدنیاآوردن برادرش به کما میرود. حالا الا و ناپدریاش «جک» با هم تنها میمانند و باید با این موضوع کنار بیایند؛ ضمن اینکه مراقبت از نوزاد تازه بهدنیاآمده در غیاب مادر، وظیفهٔ آنها است. داستان «طولانیترین آواز نهنگ» از زبان الا روایت میشود. او باید با جدایی مادر و پدرش، حضور ناپدری و نوزاد و بیماری مادرش کنار بیاید. او که عاشق نقاشی است، سعی میکند با طراحی نهنگها روزهایش را بگذارند. نویسنده، روحیات و افکار الا را به نمایش گذاشته و مخاطب را با او همراه میکند؛ همچنین شخصیتهای دیگر مانند جک، همکلاسیهای الا و.. نیز از دید او بهخوبی توصیف میشوند. نویسنده با پرداختن به مسائلی که کودکان در مرز میان کودکی و نوجوانی با آنها درگیرند (مثل ارتباط با همسالان در مدرسه) باعث میشود مخاطب ایرانی با وجود فضای غربی کتاب، با آن ارتباط برقرار کند و گاه خودش را در آینهٔ الا ببیند. ژاکلین ویلسون نویسندهٔ این داستان است.
خواندن کتاب طولانی ترین آواز نهنگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب طولانی ترین آواز نهنگ
«ميتوانيد حدس بزنيد امروز چي شد؟ نمرهي ديكتهام ده از ده شد. براي اولينبار. جوزف هم ده از ده شد كه البته دور از انتظار هم نبود.
خانم اندرسون ميگويد: «آفرين، الا.» و آهسته كه فقط خودم بشنوم ميگويد: «خيلي خوب است كه ديشب ديكته كار كردي. مثل اينكه ديروز تو كلاس بعد از مدرسه خيلي ماجرا داشتهاي.»
سرم را پايين مياندازم.
ميگويد: «سرت را هم كه پايين بيندازي باز هم كار تو و مارتا خجالتآور است. چرا اين دعواها را تمام نميكنيد و با هم دوست نميشويد؟»
خانم اندرسون لابد ديوانه شده. من از مارتا بدم ميآيد و مارتا هم از من. مارتا امروز بدجوري ساكت است. اخمهايش حسابي تو هم است كه البته بهخاطر دري هم هست. سالي و دُري همهاش پچپچ ميكنند و ميخندند. خيلي سخت است که كنار اينها باشي و احساس تنهايي كني...
جوزف روي شانهام ميزند و يادداشتي بهم ميدهد.
خيلي ممنونم كه براي عصرانه خانهي ما ميآيي. اميدوارم از ماكاروني خوشت بيايد. و سالاد و ژلهي ميوه و شكلات شيري. شكلات شيري را من درست كردم. مزهاش محشر است. جوزف بوس بوس.
يك يادداشت هم من برايش مينويسم.
منتظرم كه مدرسه تمام شود و بيايم خانهتان تا عصرانه بخوريم. بهنظرم همهي اينها خيلي خوشمرهاند؛ الا بوس بوس.
من معمولاً از آن آدمهاي بوسبوسي نيستم اما گفتم شايد بيادبي باشد كه جواب جوزف را اينجوري ندهم. يادداشت را بهش ميدهم. مثل اينكه توبي ناراحت ميشود. يك يادداشت هم به او ميدهم:
بهخاطر شكلات ممنونم. خيلي چسبيد. الا بوسبوس.
توبي جوابم را ميدهد.
خواهش ميكنم! باز هم تو كيفم دارم. هر وقت خواستي بگو. توبي بوسبوس.
سهتايي مثل خلها هي نامه رد و بدل ميكنيم و چهقدر مزه ميدهد. زنگ تفريح توبي از شكلاتش به من و جوزف ميدهد. اما يک مقدارش را هم نگه ميدارد كه وقتي روي پروژه غذاي زمان تئودور كار ميكنيم، بخوريم.
قبل از اينكه زنگ بخورد به دستشويي ميروم. مارتا روي يكي از كاسههاي دستشويي نشسته. پاهايش را تاب ميدهد و به بچههاي كوچكي كه بدوبدو ميآيند و ميروند با عصبانيت نگاه ميكند.
نگاهي به من مياندازد و با دستش رو به من يك حركت زشتي ميكند. من هم با همان كار جوابش را ميدهم و وارد يكي از توالتها ميشوم. وقتي بيرون ميآيم، هنوز همانجا نشسته است.»
حجم
۶۴۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۶۴۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه