کتاب جاذبه میان ما
معرفی کتاب جاذبه میان ما
کتاب جاذبه میان ما نوشتهٔ بریتنی سی چری و ترجمهٔ منا اختیاری است و نشر آموت آن را منتشر کرده است. لوسیل، دختری احساساتی، کاملا اتفاقی با گراهام، نویسندهٔ جوان و مشهور، مردی سرد و ترکشده توسط همسرش آشنا میشود.
درباره کتاب جاذبه میان ما
کتاب جاذبه میان ما داستانی دربارهٔ دختری سرخوش و احساساتی به اسم لوسیل (لوسی) است که دو خواهر دارد. با مرگ مادر آنها خواهر بزرگتر از پیش آنها میرود، خواهر دومی، ماری، دچار سرطان میشود. لوسی کنار ماری میماند و از او مراقبت میکند.
داستان از جایی هیجانانگیز میشود که لوسی در محوطهٔ بزرگی پشت در میماند. ترس او را فرا میگیرد اما قرار نیست او تنها بماند. شخصیت دیگر داستان، گراهام هم اینجا وارد میشود. حالا آنها دو نفر هستند که پشت در ماندهاند و نیاز به کمک دارند. چه کسی آن دو را نجات میدهد؟
آشنایی لوسی با گراهام هر دوی آنها را وارد دنیایی جدید میکند.
خواندن کتاب جاذبه میان ما را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهای عاشقانه و هیجانانگیز پیشنهاد میکنیم.
درباره بریتنی سی. چری
بریتنی سی. چری نویسندهای آمریکایی است که در میلواکی، ویسکانسین متولد شده و همچنان در آنجا سکونت دارد. سی. چری فارغالتحصیل رشته تئاتر و خلاقیت در نویسندگی از دانشگاه کارول است و علاوه بر نویسندگی به نوشتن فیلمنامه، بازیگری و رقص هم علاقه دارد.
علاقه بریتنی به ادبیات عاشقانه به دوران نوجوانی او باز میگردد و چنانکه خود میگوید نوشتن داستانهایی که در ذهن دارد همیشه او را به وجد میآورد. سی. چری سعی دارد با ادبیاتی ساده و سرشار از احساسات، علایق و رفتارهای قشر متوسط جامعه آمریکا را به تصویر بکشد.
نوشتههای بریتنی سی. چری تاکنون توجه عده زیادی از طرفداران رمانهای عاشقانه را به خود جلب کرده است؛ به طوری که آثار این نویسنده از پرفروشترینهای وبسایت آمازون هستند. این نویسنده تاکنون بیش از ۲۰ کتاب نوشته و بخش بزرگی از شهرت خود را وامدار رمانهای عاشقانهای است که به رشته تحریر درآورده است. «دوست داشتن آقای دنیلز» و «جاذبه میان ما» دو اثر دیگر سی. چری هستند که به زبان فارسی نیز ترجمه شدهاند.
بخشی از کتاب جاذبه میان ما
«دو روز پیش برای کسی گل خریده بودم که همسرم نبود و از آن زمان دفترم را ترک نکرده بودم. دوروبرم پر از کاغذ بود. کاغذهای یادداشت، چسبی، تکه کاغذهای مچاله با نوشتههای خرچنگقورباغهٔ بهدردنخور و خطخورده همهجا پخشوپلا بود. روی میزم پنج بطری ویسکی و یک بستهٔ باز نشدهٔ سیگار قرار داشت.
چشمهایم از شدت خستگی میسوخت، اما نمیتوانستم ببندمشان. نمیتوانستم نگاه ماتم را از صفحهٔ کامپیوترم بگیرم و انگشتهایم را مهار کنم تا چیزی را تایپ نکنند که مطمئن بودم بعداً حذف میکنم.
من هرگز برای همسرم گل نخریدم.
هیچوقت روز ولنتاین برایش شکلات نخریدم. عروسکهای پولیشی به نظرم مضحک میآمد و روحم هم خبر نداشت رنگ موردعلاقهاش چه رنگی بود.
او هم رنگ محبوب مرا نمیدانست، اما من سیاستمدار محبوبش را میشناختم و از دیدگاهش دربارهٔ «گرمای جهانی» خبر داشتم. او هم نظر مرا دربارهٔ مذهب میدانست و هردو از نظر دیگری درمورد بچهها خبر داشتیم؛ اصلا بچه نمیخواستیم.
این چند مورد از نظر هردویمان بیشترین اهمیت را داشت. آنها نقطهٔ اشتراکمان بودند. اولویت هردوی ما کار بود و زمان بسیار کمی برای همدیگر داشتیم، چه برسد به خانواده.»
حجم
۲۵۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۲۵۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
نظرات کاربران
ای گران فروشها
از اینکه انقدر عاشقانه خالص بود خیلی خوشحالم جدا زندگی با عشق خیلی قشنگ تر میشه 🌝🙃
عاشقانه اشون خیلی قشنگه اشک تو چشم آدم جمع میکنه اگر دنبال یک کتاب عاشقانه خوب هستید حتما پیشنهاد میکنم😍
هر کسی با یه چیزی معنی عشق واقعی رو پیدا میکنه بعضیا مثلا واقا عاشق میشن بعضیا عشق دیگران رو به همدیگه می بینن و اینجوری بهش ایمان میارن واسه من هم این کتاب بود. کتابی که بعد از خوندنش فهمیدم
خیلی خیلی موضوع جذاب و گیرایی داشت واقعا لذت بردیم ممنون از نویسنده و مترجم.