دانلود و خرید کتاب چهار باد کریستین هانا ترجمه میثم امامی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب چهار باد اثر کریستین هانا

کتاب چهار باد

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب چهار باد

کتاب چهار باد داستانی نوشتهٔ کریستین هانا و ترجمهٔ میثم امامی است و انتشارات ذهن آویز آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب چهار باد

داستان کتاب چهار باد در سال ۱۹۳۴ و در تگزاس رخ می‌دهد. پس از چهار سال خشکسالی، مزرعهٔ خانوادهٔ مارتینلی در وضعیت خوبی نیست؛ ولی السا به این مزرعه و همچنین به خانواده‌اش دلبستگی شدیدی دارد. همسر او، ریف، به دلیل فشارهای زندگی، به الکل اعتیاد پیدا کرده و در نهایت، خانواده‌اش را ترک می‌کند. السا به‌ناچار همراه با دو فرزندش به امید یافتن کار به کالیفرنیا می‌رود. اما آرزوهای او برای داشتن آینده‌ای بهتر، به دلیل تبعیض‌ها و نابرابری‌های موجود در محل زندگی جدید آن‌ها، محقق نمی‌شوند. آن‌ها در این شهر مجبور می‌شوند که در اردوگاه مهاجران ساکن شوند و برای به‌دست‌آوردن مقدار اندکی پول، به سختی در مزارع پنبه کار کنند. وقتی دستمزد اندک السا باز هم کاهش می‌یابد و او فرصت پیوستن به کارگران در حال اعتصاب را پیدا می‌کند، السا بر سر این دوراهی قرار می‌گیرد که آیا می‌خواهد خطرات را به جان بخرد و برای خودش و سایر کارگران ایستادگی کند یا خیر.

قصه خواندن مثل این است که آدم با تک‌تک افراد توی قصه زندگی کرده باشد؛ با سختی‌ها و خوشی‌هایشان. انگار با خنده‌هایشان خندیده باشی و با گریه‌هایشان گریسته باشی. خواندن داستان زندگی آدم‌ها به ما این امکان را می‌دهد که در زمانی کوتاه به اندازهٔ چند نفر زندگی کنیم.

و چهار باد هم از همان قصه‌هاست. پُر از بالا و پایین‌هایی که همهٔ ما در زندگی خودمان تجربه کرده‌ایم و می‌کنیم؛ اما بخش جذاب این قصه آنجاست که سبک نگارش نویسندهٔ چیره‌دست این داستان هم مثل خود زندگی است. شروع، ادامه و پایان... انگار متن این رمان خودِ خودِ زندگی است.

شخصیت‌ها در گهوارهٔ اتفاقات مختلف در جریان پیشرفت قصه تغییر می‌کنند، رشد می‌کنند و متحول می‌شوند. مثل همیشه، خانم کریستین هانا همهٔ لحظه‌های این رمان بلند را برای خواننده نقاشی می‌کند، با همان وسواس و توجه زنانه به جزئیات. طوری که می‌توانیم چشم‌ها را ببندیم و همهٔ مناظر، موقعیت‌ها و حالت‌ها را در ذهن مجسم کنیم و از این تابلوی کم‌نظیر لذت ببریم و البته دوباره باز هم شاهد مبارزهٔ جذاب و نفس‌گیر یک زن خاص، مستقل و قدرتمند با همهٔ چالش‌های پیرامونش هستیم.

از شما خوانندهٔ محترم تقاضا دارم صبورانه و آرام‌آرام این رمان را بخوانید، مثل زندگی.

چهار باد شما را شگفت‌زده خواهد کرد.

خواندن کتاب چهار باد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب چهار باد

«السا ولکات سال‌های زیادی از عمرش را در تنهایی اجباری گذرانده بود، داستان‌های ماجراجویی را می‌خواند و با دیگر زندگی‌ها خیال‌پردازی می‌کرد؛ در اتاق‌خواب، تنها با خودش و رمان‌هایی که در اطرافش بود و به دوستان او تبدیل شده بودند. او گاهی اوقات جرئت می‌کرد و در رؤیاهایش ماجراجویی‌های خودش را می‌دید، اما این اتفاق زیاد هم رخ نمی‌داد. خانوادهٔ او بارها و بارها به او گفته بودند که یک بیماری، که در کودکی از آن جان سالم به در برده بود، چیزی بود که زندگی او را دگرگون کرده بود و آنچه از آن زندگی باقی مانده بود، یک فرد شکننده و تنها بود. البته السا در روزهای خوب، این را باور می‌کرد. در روزهای بد، مثل امروز، او می‌دانست که همیشه در خانوادهٔ خودش هم یک خارجی به حساب می‌آید. آن‌ها آن نقصان و کمبود را از همان ابتدا در وجود او حس کرده بودند و دیده بودند که او با بقیه جور درنمی‌آید.

دردی بود که به همراه یک عدم تأیید همیشگی از طرف دیگران به سراغ او می‌آمد؛ حسی که انگار چیزی را از دست داده باشی، چیزی بی‌نام، ناشناخته. السا با ساکت بودن، با نخواستن توجه و جست‌وجو نکردن توجه و با پذیرفتن اینکه دوست داشته شود، اما محبوبیتی نداشته باشد، از این وضعیت جان سالم به در برده بود. این درد آن‌قدر عادی شده بود که او به‌ندرت متوجه آن می‌شد. می‌دانست که این وضعیت هیچ ربطی به آن بیماری ندارد، مرضی که معمولاً طرد شدنش از طرف دیگران را به آن نسبت می‌داد.

اما حالا که او در اتاق پذیرایی و روی صندلی مورد علاقه‌اش نشسته بود؛ کتابی را که روی پایش بود بست و به آن کتاب فکر کرد. کتاب عصر معصومیت چیزی را در او بیدار کرده بود و با شدت زیادی او را به یاد گذر زمان می‌انداخت.

فردا روز تولد او بود.

تولد ۲۵ سالگی.

سنی که بیشتر افراد آن را سن جوانی می‌دانند؛ سنی که مردها وقتی به آن می‌رسند نوشیدنی خانگی می‌نوشند و دیوانه‌وار رانندگی می‌کنند و موسیقی ضربی گوش می‌دهند و با زنانی می‌رقصند که هِدبند دارند و لباس‌های حاشیه‌دوزی شده می‌پوشند.

برای زن‌ها این فرق دارد.

برای زنی که ۲۰ ساله می‌شود، امید شروع می‌کند به کم و کمتر شدن. در ۲۲ سالگی، پچ‌پچ‌ها در شهر و کلیسا شروع می‌شود، نگاه‌های خیره و غمگین. ۲۵ ساله که می‌شوی، دیگر کار از کار گذشته است. یک زن مجرد، یک دختر ترشیده و در خانه مانده هستی. به او می‌گویند: «بی‌شوهر مونده.» مردم سر تکان می‌دهند و به‌خاطر تأسف از فرصت‌های ازدست‌رفتهٔ او نُچ‌نُچ می‌کنند. معمولاً آدم‌ها با خودشان فکر می‌کنند که چرا، چه چیزی باعث شده که یک زن کاملاً معمولی از یک خانوادهٔ خوب، یک زن ترشیده خوانده شود. اما دربارهٔ السا، همه می‌دانستند. حتماً فکر می‌کردند او باید ناشنوا باشد، این از شکل حرف زدن آن‌ها دربارهٔ او معلوم بود. بیچاره! لاغرمُردنی مثل دستهٔ جارو! حتی یه ذره هم به خوشگلی خواهرهایش نیست.»

نظرات کاربران

Sirche
۱۴۰۲/۰۳/۱۶

خوندنش رو به همه توصیه میکنم. من اول کتاب بلبل رو خوندم بعد ۴ باد.شاید در مقایسه با بلبل یک پله از نظر داستان پردازی پایین تر باشه اما قلم جذاب این نویسنده با ترجمه بی نظیرش کلمه به کلمه عطشت

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۱۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۵۶۸ صفحه

حجم

۵۱۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۵۶۸ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان