کتاب کلید را بزن
معرفی کتاب کلید را بزن
کتاب کلید را بزن نوشتهٔ چیپ هیث و دن هیث و ترجمهٔ میترا معتضد است و نشر البرز آن را منتشر کرده است. این کتاب به شما میآموزد چگونه با مصلحتاندیشی اوضاع را به سود خود و اطرافیانتان تغییر دهید.
درباره کتاب کلید را بزن
کتاب کلید را بزن در زمینهٔ مدیریت تغییر نوشته شده و میتواند راه و رسم تغییر را به بهترین شکل ممکن به مخاطب خود بیاموزد. پیام اصلی این کتاب آن است که برای تغییر دادن عادتها تنها نباید منطق خود را به کار بگیریم، بلکه باید احساسمان را هم راضی کنیم که با ما در مسیر تغییر همراه شود. ایجاد تغییر واقعی در زندگی مثل حذف یک سری عادات منفی و ایجاد یک سری عادات مثبت واقعاً آسان نیست. این کتاب نوشته شده تا افراد با راه و رسم تغییر آشنا شوند و بتوانند تغییرات مورد نظر خود را خیلی بهتر و راحتتر ایجاد کنند.
چیپ هیث و دن هیث، نویسندگان این کتاب میگویند نیمهٔ منطقی مغز مثل فیلسوار و نیمهٔ احساسی مغز مثل فیل عمل میکند. فیلسوار با آن جثهٔ کوچکی که دارد باید راهبری یک فیل بزرگ و قدرتمند را بر عهده بگیرد و این کار واقعاً آسان نیست. توجه داشته باشید که این فیل تا زمانی از فیلسوار تبعیت میکند که این دو نفر بر سر مسیر با هم توافق داشته باشند.
خواندن کتاب کلید را بزن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران کتابهای موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
درباره چیپ هیث و دن هیث
چیپ هیث (Chip Heath) و دن هیث (Dan Heath) برادرانی هستند که با کمک یکدیگر توانستند کتاب کلید را بزن را بنویسند و به بازار عرضه کنند. چیپ هیث بیشتر در دانشگاه تدریس میکند و در کنار تدریس، به مشاوره و برنامهریزی هم مشغول است. او به مراکز مهمی از جمله گوگل و مرکز قلب آمریکا مشاوره میدهد. دن هیث با مدرسهٔ کسبوکار هاروارد همکاری دارد و در زمینهٔ استراتژی کسبوکارها و سازمانها هم تحقیق و پژوهش میکنند.
بخشی از کتاب کلید را بزن
«در سال ۱۹۹۰، جِری استرنین برای سازمان «بچهها را نجات دهید» کار میکرد، سازمانی بینالمللی که به کودکان محتاج و دردمند کمک میکند. از او خواسته شد دفتری تازه در ویتنام باز کند. دولت از سازمان «بچهها را نجات دهید» دعوت کرده بود نیروهایش را به کشور بیاورد تا با سوءتغذیه مبارزه کنند. هنگامی که استرنین به آنجا رسید، خیرمقدم سردی به او گفته شد. وزیر خارجه به صراحت به او اعلام کرد همه مقامات دولتی از حضور وی در آنجا خرسند نیستند. وزیر به استرنین گفت، «شش ماه وقت داری که تغییری را در شرایط ایجاد کنی.»
استرنین به همراه همسر و پسر ده سالهاش به آنجا سفر کرده بود. هیچکدام آنها زبان ویتنامی بلد نبودند. او به خاطر میآورد: «موقعی که ویتنام رسیدیم مثل یتیمهایی در فرودگاه بودیم. نمیدانستیم چه کار باید کنیم.» استرنین کمترین تعداد کارکنان و امکانات و منابع مختصری در اختیار داشت.
جری درباره مشکل سوءتغذیه مطالعات فراوانی کرده بود. عقیده عمومی این بود که سوءتغذیه نتیجه مجموعهای از مشکلات درهم تنیده است: بهداشت کم و فقر عمومی. آب تمیز و قابل شرب تقریباً در دسترس نبود. مردم روستاها به سوءتغذیه توجهی نداشتند.
بنا به داوری استرنین، این تحلیل درست اما بیفایده بود. او گفت: «میلیونها بچه نمیتوانند صبر کنند تا به همه این مشکلات رسیدگی شود. اگر رفع سوءتغذیه مستلزم پایان دادن به فقر و تصفیه آب و احداث سامانههای بهداشتی بود، پس هرگز محقق نمیشد. بخصوص ظرف شش ماه، بدون آنکه پول زیادی در دست باشد.
استرنین فکر بهتری داشت. او به دهکدهها و نواحی روستایی سفر کرد و با گروهی از مادران در آن مناطق دیدار کرد. مادران به چند گروه شدند و وظیفهشان این بود که در دهکدهشان بچهها را وزن کنند و اندازههای بدنشان مثلا دور سر، دور سینه، دور شکم، و دور مچ را بگیرند. سپس آنها نتایج را با هم مقایسه کردند.
استرنین از آنها پرسید، «آیا شما کودکان خیلی فقیری را دیدید که بزرگتر و سالمتر از یک بچه معمولی باشند؟» زنان اطلاعات را بررسی کردند، سر تکان دادند و گفتند، «کو، کو، کو» (یعنی بله، بله، بله.)
استرنین گفت، «منظورتان این است که امروز در این دهکده ممکن است یک خانواده خیلی فقیر بچهای داشته باشد که خوب تغذیه شده است؟»
«کو، کو، کو.»
«پس برویم ببینیم آنها چه میکنند.»
راهکار استرنین این بود که جامعه را برای نقاط روشن جستوجو کند ــ تلاشهای موفق ارزش تقلید را دارد. اگر بعضی بچهها علیرغم فقر خانوادهشان سالم بودند، به این معنی بود که سوءتغذیه قابل اجتناب است. افزون بر این، حضور بچههای سالم امیدی را برای یافتن راهحلی عملی و کوتاهمدت فراهم میکرد. استرنین میدانست که او نمیتواند «علل ریشهای و مشکلآفرین» را اصلاح کند. اما اگر یک مشت بچه علیرغم همه ناملایمات سالم بودند، پس چرا همه بچهها تندرست نشوند؟»
حجم
۳۲۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۳۲۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
نظرات کاربران
سلام این کتاب مسیر موفقیت را برای شما هموار می کند حتما آنرا بخوانید برای اینکه آنرا بهتر درک کنید آنرا به اتفاقات زندگی خود و دیگران لینک کنید .