کتاب خفته در تنگنا
معرفی کتاب خفته در تنگنا
کتاب خفته در تنگنا زندگینامهٔ خوانندهٔ موسیقی ملی ایران، فریدون فروغی است. این زندگینامه را یوسف یزدانی گردآوری و نشر ثالث چاپ کرده است. تورج شعبانخانی مقدمهٔ این کتاب را نوشته است.
درباره کتاب خفته در تنگنا
فریدون فروغی خوانندهٔ صاحب سبک دههٔ پرتلاطم ۵۰ بود که در مدت فعالیت ۹سالهاش، انقلابی در موسیقی این سرزمین برپا کرد و برخلاف جریان آب، در دوران سنتشکنی، از دل فیلمهای موج نوی سینمای ایران، با فریادهای گوشخراشش، توانست پردههای لایه در لایهٔ خواب را از چشمان خفتگان بدراند و در فهرست سیاه خوانندگان پرطرفدار قرار گیرد.
«فروغی» از جنس هنرمندانی است که در طول تاریخ یا تاریکیهای عظیم و وحشتناک زندگی و جهان را به انسانها نشان دادهاند یا روشنایی روشن را. او هرگز خود را مجاب نکرد که شعرهایی کمتر از حد کمال را زمزمه کند. حتی نوع موسیقی بهکاررفته در ترانههایش، انگار یک هشدار تکاندهنده است و هرگز برای کسانی که میخواهند بخوابانند یا بخوابند و دلشان لالایی میخواهد، خوش نمیآید.
فریدون فروغی تکرارناشدنی است. کتاب خفته در تنگنا زندگینامهٔ فروغی بهعلاوهٔ چند گفتوگو از او و مقالاتی دربارهٔ اوست. در انتهای کتاب نیز متن ترانههای این خواننده آمده است.
خواندن کتاب خفته در تنگنا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران خوانندهٔ پرطرفدار، فریدون فروغی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خفته در تنگنا
«فریدون فروغی» خواننده، نوازندهٔ گیتارـ پیانوـ ارگ، آهنگساز و شاعر نوپرداز و یکی از بزرگان عرصهٔ موسیقی، در ۹ بهمن ۱۳۲۹ خورشیدی برابر با ۲۹ فوریه ۱۹۵۱ میلادی، در تهران چشم به جهان گشود.
پدرش «فتحالله» کارمند ادارهٔ دخانیات بود که در تنهایی و خلوت خود شعر میسرود و تار مینواخت. او از مالکان بزرگ روستای «نراق» بود که از اجدادش به وی ارث رسیده بود.
مادرش «فخریه» زنی مهربان و خونگرم و خانهدار بود. فریدون، چهارمین و آخرین و تنها پسر خانواده، بعد از سه خواهر بزرگش «پروانه»، «عفت» و «فروغ» بود که هر سه در قید حیات میباشند.
گریههای بیامان فریدون کوچک، بعدها نالههای جانگدازی میشود در صدای زخمی و غریبانهاش، در ترانههای ماندگاری که با موسیقی تکان دهنده و کوبنده، در متن شعرهای عمیق و تأمل برانگیز به گوش میرسد.
فریدون کوچک زندگی پیرامونش را میبیند و دردهای ملتش را حس میکند و نالهٔ انسانهای رانده شده را ـ که بعدها خود سر دسته آنها میشود ـ میشنود و به خاطر میسپارد. به گفتهٔ «پروانه» خواهر بزرگش، فریدون از همان اوان کودکی، روحی حساس و شکننده داشت و با کوچکترین تلنگری ساعتها در خلوت و تنهایی خود مینالید.
شش ساله که میشود پا به مدرسه میگذارد و الفبای زندگی و چون و چراهایش را یاد میگیرد و هر سال همراه با دانستههای جدیدش بزرگ میشود. تابستانها به همراه خانواده برای تفریح و گردش به روستای نراق ـ مابین قم و کاشان ـ میرود و با طبیعت بیشتر و عمیقتر آشنا میشود. طبیعت را پاک و صمیمی مییابد و به نراق دل میبندد. بعدها «قُرقُرک» را همانند نراق مییابد و این چنین با طبیعت انس میگیرد و با موسیقی ازلی و ابدی آن آشنا میشود. این آشنایی حس موسیقایی اعمال و رفتار و گفتار و احساس او را بالا میبرد و تحتالشعاع قرار میدهد، هر روز تشدید میکند و این آغاز علاقهٔ شدید او به موسیقی میشود. تا جایی که بعدها ترانهٔ «قریهٔ من» را با شعری از خودش در مدح آنجا میخواند.»
حجم
۱۴۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
حجم
۱۴۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
نظرات کاربران
هرکسی در زندگی سختی ای دارد. این آدم به ما نشان میدهد،که کسی هم پیدا میشود که سختی اش زندگی داشته باشد... مردی که اگر قوی نبود زودتر از ۵۱ سالگی میمرد... پیشنهاد میکنم
فرمایشات جناب matin تا حدودی متینه. از نیمه دوم کتاب به بعد، کتاب حالت مقاله پیدا میکنه که آدم رو زده میکنه و به احترام کتاب و انگیزه نوشته شدن کتاب، اون رو تورق میکنه تا تموم بشه. متاسفانه نتونست
خوب نبود. قیاس کنید با بوی تلخ خوش کندر. یکی بسیار مخاطب رو درگیر شخصیت میکنه، این یکی هم اونقدر احساس بیهودگی میده که فقط تورق میکنی تموم بشه.