کتاب آبی ها

کتاب «آبی ها» نوشتۀ سعید تشکری است که انتشارات به نشر آن را منتشر کرده است. 

درباره کتاب آبی ها

زکریا، پزشک مسیحی و شیفتۀ آموختن و تفکر که امام رئوف و خاندانش را از راه مطالعه شناخته بود، زندگی و آزادی را رها کرده و در مسیر رسیدن به علی بن موسی بود. او در این خانواده آگاهی را یافت و می‌خواست پیرو آنان باشد. زکریا انطاکیه (از جمله قلمروهای هارون) را ترک کرد؛ ولی سواران هارون به دنبال او می‌گشتند البته برای طبابت نه اسارت. هارون با‌خبر بود که زکریا برای دیدن علی بن موسی به مدینه رفته است؛ بنابراین تمام مسیرها را از سواران خودش پرکرده بود. اما او ابتدا به زادگاهش حران رفته بود تا در امان باشد

هم‌زمان با این اتفاقات، وفا و علی وارد داستان می‌شوند. وفا مأموریت برادر را به او می‌گوید. علی بن موسی می‌داند که پزشک حاذقی می‌خواهد خود را به او برساند حالا از علی خواسته که به دنبال او بگردد. اما آیا زکریا، این دلدادهٔ مولا به مقصدش می‌رسد؟

کتاب آبی‌ها رمانی کوتاه است که سعید تشکری با قلمی ساده، روان و شیوا آن را نگاشته است.

خواندن کتاب آبی ها را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم

خواندن کتاب آبی‌ها را به علاقه‌مندان به ادبیات داستانی، کتاب‌های دینی، مذهبی و عرفانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره سعید تشکری

سعید تشکری، نویسنده، رمان‌نویس، منتقد، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر، سینما و منتقد است، تشکری در سال ۱۳۴۱ در شهرستان قوچان متولد شد. انتشارات تربیت اولین کتاب او به نام «بار باران» را منتشر کرد. او بیش از ۲۰ رمان و داستان نوشت. آثار او در حوزهٔ سینما و تلوزیون عبارت‌اند از: «زمانه»، «واقعه»، «شکر تلخ» و «بهشت منتظر می‌ماند». کتاب‌های «هندوی شیدا»، «من سقراط مجروح را دوست دارم: مجموعه نمایشنامه»، «سینما مایاک» از آثار شاخص او به‌شمار می‌روند.

بخشی از کتاب آبی‌ها 

«انطاکیه شهری با قدمت بسیار در غربی‌ترین قلمرو هارون، خلیفهٔ عباسی و دیر انطاکیه یکی از بزرگ‌ترین مراکز تربیت رومیان که سال‌ها بود با دادن خراج به خلیفهٔ مسلمانان، علی‌رغم درآمدن از قلمرو حکومت رومیان و تصاحب آن توسط قوای هارون، بر آیین مسیحی باقی مانده بود. خاطرات بسیاری از نوجوانی در آنجا داشتی. به یاد آوردی که از همان زمان ورودت به دیر انطاکیه، چقدر این شهر جنگ میان رومیان و عباسیان را به خود دیده و هنوز هم این ماجراها ادامه دارد. هرازگاه پادشاهی رومی به خیال پس گرفتن سرزمین‌هایشان یا نپرداختن خراج، به سرزمین‌های مسلمانان حمله می‌کرد، اما در مقابل قدرت هارون عباسی شکست می‌خورد و با دادن خراج بیشتر پایِ پیشنهاد صلح او را امضا و مهر می‌کرد.»

«روزهای زیادی گذشته بود و علی‌بن‌شعیب همچنان برای یافتن همو که مولایش فرمان داده بود، اطراف مدینه را می‌گشت. حتی تا شهرهای دورتر نیز رفته بود و پیِ‌جویِ یافتن زکریا شده بود. زکریا اما سعی کرده بود هر جایی که می‌رسد، نشانی از خود به جای نگذارد. ناشناخته به هر شهری و محله‌ای قدم گذاشته بود، اما خیلی‌ها می‌توانستند فرق میان زکریای رومی را با یک عرب به‌خوبی تشخیص دهند، هرچند لباس اعراب را پوشیده باشد و سعی کرده باشد به لهجهٔ آن‌ها صحبت کند.»