کتاب راهنمای بالینی بیوفیدبک
معرفی کتاب راهنمای بالینی بیوفیدبک
کتاب راهنمای بالینی بیوفیدبک نوشتهٔ اینا خازان و ترجمهٔ مهدیه رحمانیان و الهام اسبقی است. انتشارات ارجمند این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی راهنمای گامبهگام آموزش و درمان همراه با توجه آگاهی.
درباره کتاب راهنمای بالینی بیوفیدبک
کتاب راهنمای بالینی بیوفیدبک کتابی تخصصی و جامع جهت کاربرد بیوفیدبک و تکنیکهای توجه آگاهی در موارد بالینی و پژوهشی است. اینا خازان در کتاب راهنمای بالینی بیوفیدبک (The Clinical Handbook of Biofeedback) بهطور واضح در مورد روشهای ارزیابی و درمان اختلالات رایج مثل انواع اختلالات اضطرابی، دردهای مزمن، میگرن و... توضیح داده است. ترکیب رویکرد توجه آگاهی همراه با بیوفیدبک میتواند کاربردهای زیادی در انواع رواندرمانی و درمانهای سایکوفیزیولوژی داشته باشد. در این کتاب روش توجه آگاهی با بیوفیدبک ترکیب شده تا مراجعان بتوانند قضاوت و پیشداوریها را کاهش دهند و دست از مبارزه برای کنترل علائم بردارند، بهطوریکه این روش کمک شایانی به پیشرفت درمان میکند. این کتاب با مقدمهای بر توجه آگاهی و پذیرش شروع شده و سپس راههای مؤثر ترکیب این رویکرد با بیوفیدبک توضیح داده میشود. پروتکلهای ارزیابی و درمان توصیف میگردد و درنهایت درمان اختلالات گوناگون موردبحث و بررسی قرار میگیرد. این کتاب راهنما برای متخصصانی در نظر گرفته شده است که حداقل آموزش مقدماتی بیوفیدبک را دیدهاند و علاقهمند هستند که چگونگی استفاده از این اطلاعات را در زمینه بالینی یاد بگیرند و درمان اثربخشتری را داشته باشند.
خواندن کتاب راهنمای بالینی بیوفیدبک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دانشجویان روانشناسی بالینی و رواندرمانگران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب راهنمای بالینی بیوفیدبک
«در مطالعات اولیه، وگنر و همکاران (برای مثال وگنر و همکاران، ۱۹۸۷) نشان دادند که تلاش برای کنترل و سرکوب افکار منجر به افزایش آن فکر میگردد، بهعنوان مثال سعی در این مورد که به یک خرس سفید فکر نکنید به طور معناداری منجر به افزایش این فکر میگردد در مقایسه با افرادی که از آنها خواسته شد به طور فعالانه در مورد خرس سفید فکر کنند. این یافتهها توسط مطالعات زیادی تأیید شده است، شامل مطالعه کاستر و همکاران (۲۰۰۳) که نشان دادند که سرکوب افکار در حین یک واقعهٔ تهدیدکننده منجر به افزایش تجربهٔ اضطراب و افکار مرتبط با اضطراب میگردد که در پی سرکوب آن تجربه حاصل شده است.
به طور مشابه، روی بومیستر و همکارانش یک سری مطالعه انجام دادند که نشان داد تلاش برای کنترل تجربهٔ هیجانی منجر به کاهش گلوکز خون و عملکرد ضعیف در تکالیف شناختی مشکل میگردد. در یکی از این مطالعات (بومیستر و همکاران، ۱۹۹۸) دو گروه از دانش آموزان کالج صحنهای بسیار هیجانی از فیلم دوران مهرورزی را تماشا کردند که در این صحنه مادری در حال مرگ بود و از فرزندش خداحافظی میکرد. به یکی از این گروهها آموزش داده شد که تجربهٔ احساسی خود را در حین تماشای فیلم کنترل و سرکوب کنند. به گروه دیگر آموزش داده شده بود که تجربهٔ احساسی خود را ابراز کنند. گروهی که آموزش دیده بود احساسات خود را سرکوب نماید، نسبت به گروه دیگر در تکالیف حل مسئلهای که بعد از تماشای فیلم اجرا شد؛ عملکرد کاملا ضعیفتری داشتند.
مطالعه کنترل شدهٔ دیگری توسط همان گروه (گیلیوت و همکاران، ۲۰۰۷) نشان داد که فعالیتهای خود کنترلی مانند سرکوب احساسات سطح قند خون آزمودنیها را کاهش میدهد. سطوح پایینتر قند خون با عملکرد بدتر و رها کردن سریعتر تکالیف شناختی چالش برانگیز همراه است.
بنابراین، شکست در کنترل یافتن بر موارد غیرقابل کنترل منجر به تحلیل رفتن منابع ما میگردد. گلوکز یکی از اساسیترین منابع برای بدن، به خصوص مغز است. تلاش برای کنترل چیزی که در کنترل ما نیست، مثل افکار و احساسات، باعث تمرکز منابع در دسترس بر یک نبرد بیفایده شده که باعث هدر رفتن انرژی میشود، در حالی که این انرژی میتواند در سایر فعالیتها به کار گرفته شود.»
حجم
۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۱۷ صفحه
حجم
۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۱۷ صفحه