دانلود و خرید کتاب نمایش روسی و شرق برلین هانا مسکویچ ترجمه آرمین یاری
تصویر جلد کتاب نمایش روسی و شرق برلین

کتاب نمایش روسی و شرق برلین

نویسنده:هانا مسکویچ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نمایش روسی و شرق برلین

کتاب نمایش روسی و شرق برلین نوشتهٔ هانا مسکویچ و ترجمهٔ آرمین یاری و پوریا عنایی است و انتشارات دیدار آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب نمایش روسی و شرق برلین

این کتاب شامل دو نمایشنامه از هانا مسکویچ می‌شود با نام‌های نمایش روسی و شرق برلین.

در نمایش روسی، دختر گل‌فروشی داستان عشق خود را برای یک گورکن بازگو می‌کند و در داستان شرق برلین، در اتحاد جماهیر شوروی، زن جوانی سفر خود را از روسیه به کانادا تعریف می‌کند. 

نمایش روسی در سال ۲۰۰۶ برندهٔ جایزهٔ هیئت داوران فستیوال تئاتر کارهای تابستانی، به‌عنوان یک نمایش نو، شد. نمایش روسی همچنین در سال ۲۰۰۸ در تئاتر فکتوری در تورنتو، به‌عنوان بخشی از یک دوگانه، با نمایشنامهٔ جستار به روی صحنه رفت.

برای نمایشنامهٔ شرق برلین نیز این توضیح لازم است که نیروهای نازی از واژهٔ شرق برای اشاره به قتل عام غیرمسیحی‌ها استفاده می‌کردند. هدف اصلی حزب رسمی اسکان‌دادن این جامعهٔ انسانی در شرق بود. این شدت از خشونت در طول جنگ جهانی دوم به شکلی وارد زبان و ادبیات قربانیان نیز شد. واژهٔ شرق اشاره‌ای مستقیم به اردوگاه‌های مرگ داشت و عبارت «رفتن به شرق» در تفسیر به‌معنای سفر به‌سوی مرگ بود.

و برای داستان نمایش روسی این شرح لازم است که «سونیا»، قهرمان آن، در ابتدای نمایش به گروه کاگ‌ب اشاره می‌کند. گروه کاگ‌ب در سال‌های ۱۹۵۴ تا ۱۹۹۱ به‌عنوان آژانس اطلاعاتی اتحاد جماهیر شوروی فعالیت می‌کرد، اما نمایش در دههٔ ۱۹۲۰، در خلال نخستین سال‌های حکومت دیکتاتوری استالین اتفاق می‌افتد.

خواندن کتاب نمایش روسی و شرق برلین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران نمایشنامه‌های پیشرو پیشنهاد می‌کنیم.

درباره هانا مُسکویچ

هانا مُسکویچ، نمایشنامه‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس تحسین‌شدهٔ کانادایی، متولد ۱۹۷۸ است، که آثارش به‌طور گسترده در کانادا، ایالات متحد، بریتانیا، اروپا، استرالیا و ژاپن به صحنه رفته است. از برجسته‌ترین آثار او می‌توان نمایشنامه‌های نمایش روسی (۲۰۰۸)، شرق برلین (۲۰۰۹)، کوچولو۱ (۲۰۱۱)، جنگ این است۲ (۲۰۱۳) و ابدیت۳ (۲۰۱۴) را نام برد.

مُسکویچ بارها مفتخر به کسب جوایز بی‌شماری شده است، از جمله جایزهٔ کتاب تریلیوم و جایزهٔ معتبر وایندام کمبل. او در حال حاضر، به‌عنوان نمایشنامه‌نویس، در تئاتر تاراگون کانادا فعالیت دارد.

ریچارد اوزونیان در مصاحبه‌ای با مُسکویچ از دوران نوجوانی و جوانی او چنین نقل می‌کند:

او در لونا کافه، که به‌خاطر قهوه‌هایش در تورنتو شناخته شده است، می‌نشیند و چای می‌نوشد. و می‌گوید: «من خیلی خوش‌شانس هستم.» بعد شانه‌اش را بالا می‌اندازد. «چه چیز دیگری می‌توانم بگویم؟ من جوانم و به‌خاطر همهٔ فرصت‌ها شکرگزارم. من ایده‌های بسیاری دارم، فقط زمانی اندک دارم.»

او می‌گوید که در دوران نوجوانی در سالن پذیرایی خانه‌شان نمایش بازی می‌کرده و به پدر و مادرش بلیت می‌فروخته تا آن‌ها به دیدن نمایش‌اش بیایند. همچنین می‌گوید که با اجبار به برادر و گربه‌شان لباس می‌پوشانده تا نقش‌های دلخواهش را بازی کنند.

و ادامه می‌دهد: «دورهٔ جوانی زمان خوشی برای من نبود. نمی‌دانستم چگونه دبیرستان را بگذرانم.» سپس خشمگینانه می‌گوید: «آن دوره را متوجه نشدم. برای من قابل فهم نبود. انگار هیچ‌کس مشتاق یادگیری نبود.»

هانا مُسکویچ، پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان، در مدرسهٔ ملی تئاتر مونترال آزمون هنرپیشگی داد اما پذیرفته نشد. او خود در این باره می‌گوید: «به‌شدت از این اتفاق عصبانی شدم و به سفر رفتم.» بعد از چهار ماه به کانادا بازگشت و دوباره در آزمون مدرسهٔ ملی تئاتر شرکت کرد و این بار پذیرفته شد ــ فقط به‌خاطر اینکه کشف کند برای نمایشنامه‌نویسی مناسب‌تر است تا بازیگری. او می‌گوید: «فکر نمی‌کنم بازیگر خوبی بودم. زمان‌هایی بود که از عهدهٔ کار برمی‌آمدم، اما در واقع بسیار کم‌رو و خجالتی‌ام، که این برای یک بازیگر ویژگی خوبی نیست.»

بعد از فارغ‌التحصیلی به تورنتو نقل مکان کرد و به مدت پنج سال به شکل پراکنده پیش‌خدمت رستوران‌ها بود و هم‌زمان نمایشنامه‌نویسی را تمرین می‌کرد.

پیشرفت غیرمنتظرهٔ او زمانی رخ داد که نمایش جستار مورد نقد قرار گرفت و در سال ۲۰۰۵ جنجالی در فستیوال کارهای تابستانی به راه انداخت. در سال ۲۰۰۶، چنین اتفاقی برای نمایشنامهٔ نمایش روسی هم افتاد.

نمایشنامه‌هایی که هانا مُسکویچ به نگارش درآورده است از این قرارند: جستار، مکزیکوسیتی، نمایش روسی، شرق برلین، در این دنیا، عروس هارون، جمهوریِ بچه‌ها، کوچولو، بچه‌های دیگران، جنگ این است، هیچ داستانی برای گفتن به تو ندارم، ابدیت، آن‌چه هر همسر جوانی باید بداند، بانی، کاباره کافمن، دارایی قدیمی: داستان عاشقانهٔ یک پناهنده، زندگیِ پنهان یک مادر، آسمان هنگام تاب‌سواری، سوء رفتار جنسی طبقات متوسط و پسادموکراسی.

بخشی از کتاب نمایش روسی و شرق برلین

«سونیا: یه‌کم خیسه اما بد نیست. دوست داشتم با کمی نوشیدنی از شما پذیرایی می‌کردم، ولی فقط همین نون رو دارم.

سونیا تماشاگران را از نظر می‌گذراند.

آهان... من الان می‌دونم که دارین به چی فکر می‌کنین. شما فکر می‌کنین که این یه نمایش روسیه، مثل آثار چخوف و تولستوی... و این خیلی خسته‌کننده است... یا حتا خود روسیه... یه مزخرف... استالین، کرملین و کاگ‌ب همین‌طور که شما به این چیزها فکر می‌کنین، پی‌گیر این هم هستین که وقت تنفسی برای ترک سالن داریم یا نه؟

[مکث]

وقت تنفسی وجود نداره. اما من بهتون اطمینان می‌دم که برای شما لحظات لذت‌بخشی رو می‌سازم و در مورد خیلی از موضوع‌ها شفاف‌سازی می‌کنم... بیشتر در مورد عشق.

[مکث]

آهان... لطفاً به من توجه کنین... خب، من می‌خوام به سؤال مهم همهٔ شما جواب بدم. سؤال خیلی مهم اینه که تیکهٔ نون رو کجا قایم کردی؟ آهان... کجا قایم کردی؟ تو کفش؟... بله؟... تو کفش؟

[مکث]

اولین جایی که به دنبالش می‌گردن.

[سونیا نان را در دست‌هایش نگه می‌دارد.]

تیکهٔ نون رو کجا قایم کردی؟ من از خودم می‌پرسم. من به دنبال جوابم. و همین‌طور که من به دنبال جوابم، به یه دختر فکر می‌کنم. اون معشوقهٔ گورکن در یکی از شهرهای کوچیک روسیه، ولادکستفه.

[نورها سوسو می‌زنند. وقتی نور بالا می‌آید، نان در دست‌هایش نیست.]

آهان... بله... نورهای مزخرف... من از شما عذر می‌خوام.»

HD
۱۴۰۳/۰۶/۲۹

من به‌خصوص نمایش‌نامه‌ی دوم، شرق برلین، رو دوست داشتم.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۷۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۲۷۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۷۰%
تومان