کتاب داستان خرس های پاندا
معرفی کتاب داستان خرس های پاندا
کتاب الکترونیکی «داستان خرسهای پاندا؛ به روایت ساکسیفونیست که دوستدختری در فرانکفورت دارد» نوشتهٔ مائتی ویسنی یک با ترجمهٔ مرجان کشانی در انتشارات دایرهٔ سفید پویا چاپ شده است.
درباره کتاب داستان خرس های پاندا
ماجرای نمایشنامهٔ داستان خرسهای پاندا از جایی شروع میشود که مرد و زنی ناشناس در یک تختخواب از خواب بیدار میشوند، اما مرد از این واقعه تعجبی نمیکند. انگار که سالهاست این زن را میشناسد. داستان خرسهای پاندا نمایشنامهای دیالوگمحور است و همهٔ اتفاقات در قالب گفتوگوی زن و مردی پیش میرود که تازه با هم آشنا شدهاند و حال مشغول تجربهکردن احساسات مختلفی هستند. این احساسات و سایر وقایع تنها بهکمک واژگان بازگو میشود و از عناصر دیگر در روایت این اثر استفادهای نمیشود. این نمایشنامه از یک پیشدرآمد، ۹ شب متفاوت و یک پایانبندی تشکیل میشود.
کتاب داستان خرس های پاندا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به هنر نمایش و مطالعهٔ نمایشنامه پیشنهاد میشود.
درباره ماتئی ویسنییک
ماتئی ویسنییک (ماتی ویشنیک) ۲۹ ژانویه ۱۹۵۶ در رادیوتس رومانی به دنیا آمد. او نمایشنامهنویس، شاعر و روزنامهنگار فرانسوی رومانیایی تبار است. او در رشتههای تاریخ و فلسفه تحصیل کرده است و از سال ۱۹۷۷ به نوشتن نمایشنامه مشغول شد. ده سال بعد به فرانسه مهاجرت کرد چراکه بسیاری از آثارش شامل نمایشنامهها، رمان و فیلمنامههایش در کشور خودش ممنوع شده بودند. جالب است بدانید که با این حال در سال ۱۹۸۴، جایزه بهترین کتاب شعر اتحادیه نویسندگان رومانیایی را از آن خودش کرد. او پس از مهاجرتش، آثارش را به فرانسوی مینویسد.
بعد از سقوط حکومت کمونیستی رومانی، ماتئی ویسنییک در دسامبر ۱۹۸۹ به کشورش بازگشت و افزون بر انتشار آثارش در رومانی، فعالیتهای ادبی و هنری را از سر گرفت. مشهورترین اثرش، نمایشنامه «داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد» است که در سال ۱۹۹۶ نوشته شده است. این اثر تا به حال به زبانهای بسیاری ترجمه شده و در کشورهای بسیاری به روی صحنه رفته است.
از میان کتابهای دیگر او میتوان به نان در جیب (۱۹۸۴)، سه شب با مادوکس (۱۹۹۵)، دستنویسهای قلابی (۱۹۹۵)، اسبهای پشت پنجره (۱۹۹۶)، آخرین گودو (۱۹۹۶)، تئاتر تیکه شده یا مرد زبالهای (۱۹۹۶)، نامهای به درختها و پرندهها (۱۹۹۷)، من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟ (۱۹۹۷)، پیکر زن، یک میدان مبارزه در جنگ بوسنی (۱۹۹۷)، حواستون به پیرزنهایی که از تنهایی پوسیدن باشه (۲۰۰۴)، تماشاچی محکوم به اعدام (۲۰۰۶)، ریچارد سوّم اجرا نمیشود و مهاجرااااان!: تو این قایق لعنتی دیگه جا نیست (۲۰۱۸) اشاره کرد.
بخشی از کتاب داستان خرس های پاندا
«پیغامهایش را روی پیغامگیر گوش میکند.
صدای زن:(روی پیغامگیر.)کجا بودی؟ اومدم نبودی. میخوای از من فرار کنی؟ قول داده بودی خونه منتظرم بمونی. رفته بودی دنبال نامه هات؟ امیدوارم هنوز بازشون نکرده باشی. برگرد و بذارشون تو صندوق. باشه؟ ولی مواظب باش که هیچ کس نبیندت. خیلی متأسفم ولی امشب نمی تونم بیام. اما فردا شب حتماً همدیگه رو میبینیم. صبح دستکشهام رو یه جایی جا گذاشتم. فکر کنم روی بالش گذاشتم... می بینی شون؟ می تونی بذاری باشن. دوست دارم فکر کنم روی انگشت های من می خوابی. خب. ببین» پسر خوبی باش و سعی کن امشب زود بخوابی و به خصوص سعی نکن برای بار دوم این پیغام رو گوش کنی. باشه؟ قول می دی؟ بهم بگو که قول می دی. بلندتر که صدات رو بشنوم...
مرد: بله...
صدای زن: بلندتر. هیچی نمیشنوم.
مرد: بله... بله... بله...
صدای زن: مرسی... من بهت اعتماد می کنم... محکم می وسمت... تا فردا. یادت نره بری نامه ها رو توی صندوق بذاری؛ باشه؟ من مال توام با توام حتا همین الان. باشه؟ پس, تا فردا.
توام با توام حتا همین الان. باشه؟ پس, تا فردا.
پیغام تمام می شود.
سکوت طولانی.
مرد دکمهی تکرار را دوباره فشار می دهد و دوباره پیغام را گوش میکند و همزمان وارد آشپزخانه میشود.
یک کنسرو هویج باز می کند و میخورد.»
حجم
۲۹۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه
حجم
۲۹۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه