کتاب ما در باران خواهیم ماند
معرفی کتاب ما در باران خواهیم ماند
کتاب ما در باران خواهیم ماند نوشتهٔ محمدرضا نیستانی است. انتشارات یاروین این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثرِ پژوهشی با یاری نظریهٔ پدیدارشناسی نوشته شده است.
درباره کتاب ما در باران خواهیم ماند
کتاب ما در باران خواهیم ماند با هدف توصیف، تبیین، تحلیل و ارزیابی بازیگران عرصهٔ دانش در بستر تجربهٔ زیستهٔ خویش نوشته شده است. پارادایم غالب در این کتابْ بر مبنای پدیدارشناسی است. در پارادایم پدیدارشناسانه، زندگی بهمعنای عام و تجربهٔ زیستهٔ شخص بهمعنای خاص، پایه و مبنای شناخت و تفسیر پدیدههای اجتماعی قرار میگیرد. این نوع پژوهشها از زمانهای بسیار دور در متون ادبی و تاریخی این سرزمین نیز از جایگاه بلندی برخوردار بوده است. تاریخ بیهقی از نمونههای برجسته در پژوهشهای پدیدارشناسانه به حساب میآید.
کتاب حاضر در ۱۰ بخش نوشته شده است. نویسنده کوشیده است تا با ریشهیابی زندگی و تجربیات خود از گذشته و با بهرهگیری از روایتهای واقعی، افزون بر فراهمکردن زمینهٔ درک حقیقت کنشهای بازیگران عرصهٔ دانش در بستری پدیدارشناسانه، به تبیین مسائل آموزشی و پژوهشی پرداخته و تفکر فلسفی و جنبهٔ نامتناهی پدیدههای آموزشی را تشریح کند.
خواندن کتاب ما در باران خواهیم ماند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران پژوهشهای پدیدارشناسانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ما در باران خواهیم ماند
«در دوران تحصیل در فرانسه برخلاف برخی از دانشجویان ایرانی، موضوع رسالهام را دربارهٔ چالشها و فرصتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظامهای آموزش و پرورش هند و ایران انتخاب کردم. بیشتر میخواستم به تحلیل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی این پدیده بپردازم؛ بنابراین سفر به هندوستان را در برنامهٔ خویش گنجاندم.
پیش از سفر با رایزن علمی ایران در دهلینو هماهنگیهای لازم را انجام دادم. دکتر محمّد کافی، رئیس فعلی دانشگاه فردوسی مشهد، رایزن علمی آن وقتِ ایران در دهلی بود. در جواب درخواستم تلویحاً یادآور شده بود که از سفر به هند به دلایلی اجتناب نمایم؛ بهویژه آنکه تأکید کرده بود گمان نبرم هند کشوری مانند فرانسه یا ایران است. کم و بیش در تماسهای مختلف به من فهمانْد که میباید چشمهایم را برای دیدن چیزهای جدید در هند آماده نمایم. احیاناً با خود گفته بود که این دیگر چه دانشجویی است که فرانسه را رها کرده و میخواهد دربارهٔ آموزش و پرورش هند، تحقیق کند.
پس از ششماه دوندگی، همه چیز برای سفر به هند فراهم گردید و در سال ۲۰۰۵ میلادی، عازم کشور هزار فرهنگِ هند شدم. سفری طولانی از لیون به شهر مونیخ و از آنجا به دهلینو.
هواپیما ساعت ۳ پس از نیمهشب به فرودگاه مهاتما گاندی دهلی رسید. پالتویی بلند، سیاه و پشمینه بر تن داشتم و چمدانی کوچک در دست. طرز لباس پوشیدن بهویژه انگلیسی صحبت کردنم، آشکار میکرد که باید فردی خارجی باشم.
اوّلین درسها از شهر دهلی را در فاصلهٔ بین فرودگاه و هتل بهدست آوردم. شهر دهلی در بلندای شب به داستانهای ایرانی سدهٔ گذشته میمانْد. مثل قصهٔ سگ ولگرد صادق هدایت، شهر پُر از سگهای رهاشده و آدمهایی بود که در گوشه و کنار خیابان و پیادهروها خوابیده بودند.
رانندهٔ تاکسی نیز وقتی فهمید که از فرانسه آمدهام، نان یکماههٔ خانوادهاش را طلب نمود. علاوه بر آنکه سی یورو، بابت کرایه گرفت، آخر از همه نیز خیلی آه و ناله کرد و خواست تا بیشتر کمکش کنم. بهویژه آنکه گفت عایلهمند است و هزار درد و رنج علاج ناشده دارد. من نیز ده یوروی دیگر تقدیم کردم.
در اتاق هتل، پیش از جاگیر کردن وسایلم، بهخاطر خستگی زیاد بر روی تخت افتادم. وقتی که از خواب بیدار شدم، ساعت ۸ صبح بود. تند و سریع وسایل مورد نیاز را برداشتم و از هتل با عجله خارج شدم. یک ماه بیشتر وقت نداشتم و میبایست هرچه سریعتر، اطلاعات لازم را برای رسالهٔ دکترایم به دست میآوردم.»
حجم
۱۸۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۸۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه