دانلود و خرید کتاب شعر هیئت محمدرضا سنگری
تصویر جلد کتاب شعر هیئت

کتاب شعر هیئت

معرفی کتاب شعر هیئت

کتاب شعر هیئت نوشتهٔ محمدرضا سنگری است. نشر خیمه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر به ساختار ادبی و شعری اشعار به‌کاررفته در آیین‌های عزاداری عاشورایی و نوحه‌خوانی‌ها پرداخته است.

درباره کتاب شعر هیئت

کتاب شعر هیئت می‌گوید که از ساحت‌ها و قلمروهای شعر دینی و آیینی، هیچ ساحتی از منظر زایایی و البته حضور در مجامع مردمی، هم‌اندازه و هم‌تراز شعر هیئت نبوده و نیست. در روزگار ما، به‌سبب گسترش هیئت‌های مذهبی، اقبال و استقبال به این‌گونه سروده‌ها افزون‌تر شده و همین بسیاری از شاعران شاخص را به این عرصهٔ فراخ کشانده است.

این کتاب در ۳ فصل به محورهای چیستی، سیر تحول و تطور و ویژگی‌های شعر هیئت می‌پردازد تا با ارائۀ تصویری روشن از این گونۀ شعری، مخاطب را با ابعاد، دقایق و ظرایف آن آشناتر سازد. تردیدی نیست که به‌سبب پویایی، زایایی و وسعت این حوزه و جایگاه و پایگاه مردمی آن، همچنان باب پژوهش در این حوزه باز است و صاحب‌نظران می‌توانند و باید از مناظر و چشم‌اندازهای گونه‌گون به بررسی و تبیین و نقد آن بپردازند تا راهی روشن‌تر و بی‌غبارتر فراروی بهره‌گیرندگان و آفرینندگان این گونۀ شعری باشد. کافی است گسترۀ زمانی شعر هیئت ـ تقریباً عمدۀ ایام سال ـ و گسترۀ موضوعی شعر نیایشی، وعظی تا شعر ستایشی نبوی، علوی، فاطمی، عاشورایی، مهدوی را فرا ذهن و چشم آوریم تا اهمیت کاوش در این زمینه عمیق‌تر و ملموس‌تر باشد. جز این، نمی‌توان انکار کرد که سروده‌های هیئت در طول سال با بیشترین مخاطب (رسانه‌های دیداری و شنیداری) مواجه‌اند و تأثیر ژرفی که بر جان و جهان مخاطب‌ها می‌گذارند هرگز قابل انکار نیست. این‌ها باور محمدرضا سنگری نویسنده و محقق کتاب حاضر است.

خواندن کتاب شعر هیئت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران شعرهایی که با فضای هیئت‌های مذهبی ایران تناسب دارند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب شعر هیئت

«خیال در شعر هیئت

شعر هیئت، به سبب شعر بودن، برخوردار از همۀ عناصر خیال مانند تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه و نماد است. از آنجا که مداح و ذاکر، انتخابگر شعر یا سرایندۀ آن است، حتماً گوشه‌چشمی به مخاطب یا مخاطبانی دارد که شعر بعدها در مجلس و مراسم خاص به گوش و هوش و نظر آن‌ها می‌رسد. سطح متفاوت سلایق مخاطبان و پسند خاص آن‌ها در گزینش و سرایش شعر مؤثر خواهد افتاد. مطالعۀ سروده‌های «خوشدل تهرانی» گواه این نکته است که وقتی شاعر بر اساس تقاضای مداح و ذاکر کم‌سواد شعر گفته است افق خیال، تنزل پیدا کرده است و شاعر زبانی ساده‌تر و مخاطب‌پسند را برگزیده و از تصاویر و ایماژهای اشرافی ـ ویژۀ مخاطب‌های خاص ـ پرهیز کرده است.

مقایسۀ سروده‌های آیینی خوشدل که ویژۀ مراسم و مجالس است با سروده‌هایی که تکیه‌گاه سرودن، شاعرانگی و تقاضای درون است نه بیرون، این ویژگی را روشن می‌سازد. چند بیت از آغاز سروده‌های آیینی وی را با دیگر سروده‌ها مقایسه کنید تا این نکته عینی‌تر و روشن‌تر ادراک و احساس شود.

یادگار علی (وصف حضرت زینب):

عصمت‌الله مظهر و مرآت یزدان زینب است

همچو مادر زهرۀ زهرای رخشان زینب است

آسمان علم و تقوا آسمان قدس و دین

اختر برج حیا ماه درخشان زینب است

میلاد سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین:

صبحگه مژده ز مرغان خوش‌آیین آمد

که گل سرسبد گلشن یاسین آمد

آری آن نوگل گلزار رسالت بدمید

که به جان بندۀ او سوسن و نسرین آمد

می‌بینیم که در این سروده‌های آیینی تصاویر و تشبیهات، ساده، حسی و قابل درک‌اند. تشبیه حضرت زینب به مرآت (آینۀ) یزدان و استعارۀ سادۀ گل سرسبد گلشن یاسین، حسین بن علی و تشبیه برتر این گل (حسین) بر سوسن و نسرین، سروده‌ها را مناسب و متناسب مخاطب عام ساخته است. مقایسه کنیم آن مطلع‌ها را با این مطلع‌ها تا تفاوت افق سروده‌ها بهتر و بیشتر احساس شود:

هنگام مرگ بوسه زد آن سیم‌تن مرا

یعنی گرفت آینه پیش دهن مرا

و این مولودیه که بدون قصد سپردن به مداح و ذاکر، در پی برانگیختگی شاعرانه، سروده شده است:

بعید النبی قم الا یا غوانی

تغزل بلحن الاغانی

به مولد مسعود ختم‌النبیین

چو من بایدت از شعف نغمه‌خوانی

بکن وصف آن که خدا کرده وصفش

به قرآن به حسن‌البیان و المعانی

در شعر هیئت، به‌ویژه در شعر شاعرانی که خود مداح و ذاکرند، تصاویر بدیع و تخیل پویا و زنده متناسب با موضوع و موسیقی شعر دیده می‌شود. استعاره‌های مهتاب (علی ‌اصغر) ، آفتاب (امام حسین) ، لعل خشک و آب داد (زبان کنایی و ایهامی) و تعبیر لطیف سه پهلو با شبکۀ بدیع یک، دو و سه، چه شکوهی به شعر بخشیده است:

مادر، نه طفل تشنۀ خود را به باب داد

مهتاب را، فلک به کف آفتاب داد

چون قحط آب، قحط وفا، قحط رحم دید

چشمش به لعل خشک وی از اشک آب داد

بر باب و طفل او چو جوابی نداد کس

یک تیر، هر دو را، به سه پهلو جواب داد

خون گلوی طفل نه، ایثار را ببین

آن گل نخورد آب و به گلچین گلاب داد

هم عندلیب سوخت و هم باغبان که خصم

آبی به گل نداد، ولی گل به آب داد

پرپر چو مرغ می‌زد و تا پر نشسته تیر

اما به خنده، باز تسلای باب داد...»

sadeghi
۱۳۹۷/۰۶/۲۵

«شعر هیئت ،شعری است که درنوعی تشکل مذهبی بر محور عزاداری بر سیدالشهدا و ائمه علیهم السلام در محلی معین عرضه میشود....» کتاب جالبی بود، در سه فصل به تحلیل وبررسی اشعار هیئتی پرداخته بود . اطلاعات خوب ومفیدی در باره ی

- بیشتر
سیّد جواد
۱۳۹۷/۰۶/۲۲

کتاب صد و هفتاد و سوم برنامه مطالعه از طرح کتابخانه همگانی، کتابی خوب با مطالب مفید و جالب توجه .

ای قوم در این عزا بگریید بر کشتۀ کربلا بگریید از خون جگر سرشک سازید بهر دل مصطفی بگریید... در ماتم او خمش مباشید یا نغره زنید یا بگریید
سیّد جواد
فیاض لاهیجی حدود چهل سال پس از محتشم این سروده را عرضه می‌کند که در محافل خوانده می‌شود: عالم تمام نوحه‌کنان از برای کیست؟ دوران سیاهپوش چنین در عزای کیست؟ نیلی چراست خیمۀ نُه‌توی آسمان؟ جیب افق دریده ز دست جفای کیست؟ سرتاسر سپهر پر از دود و ماتم است آخر خبر کنید که این‌ها برای کیست؟ گویا مصیبت همه‌ دل‌های مبتلاست یعنی عزای شاه شهیدان کربلاست؟
سیّد جواد
هیهات، هیهات منا الذلة
سیّد جواد
امشب شهادت‌نامۀ عشاق امضا می‌شود فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می‌شود
سیّد جواد
بنا بر قرائن تاریخی نخستین گروهی که در ایران برای حادثۀ کربلا، تجمع و اعتراض و سوگواری برپا کردند، مردم سیستان بودند. در تاریخ سیستان آمده است: «چون این خبر[ حادثۀ کربلا ]به سیستان آمد مردمان سیستان گفتند نه نیکو طریقتی برگرفت یزید که با فرزندان رسول چنین کردند. پاره‌ای شورش اندر گرفتند». اندکی پس‌ از این در ری اعتراض‌ها و سوگواری‌ها آغاز شد که طبری در تاریخ خود و ابن اثیر در «کامل» بدان اشاره کرده‌اند.
سیّد جواد
ای دیده! خون ببار که ماه محرم است نزد خدای دیدۀ گریان مکرم است
سیّد جواد
ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل وی دست علی در صف پیکار اباالفضل هم خون حسین بن علی در تن پاکت هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل ریحانۀ دو فاطمه و ماه سه خورشید آرام دل حیدر کرار اباالفضل مانند تو در ارتش اسلام که دیده فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل تو ماه بنی‌هاشمی و ما شب تاریک تو لالۀ عباسی و ما خار، اباالفضل هم کاشف کرب پسر فاطمه هستی هم خیل بنی‌فاطمه را یار اباالفضل بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت هر خسته‌دلی نام تو تکرار اباالفضل
sadeghi
ای سورۀ کوثر به مقام تو گواه! ما غرق در امواج پر آشوب گناه تا ساحل مهرت آمدیم این همه راه یا فاطمه اشفعی لنا عندالله!
سیّد جواد
عمری است که از شراب عشقت مستم بر جملۀ عاشقان تو پیوستم آقا به دو دست قلم عباست من آمده‌ام مگر بگیری دستم
سیّد جواد
لطف قرآن به طرز خواندن توست، والضحی چشم‌های روشن توست «و اذا الشمس کورت» تن توست که در آغوش بوریا ببری
سیّد جواد
خواهی اگر از ظلمت غم، راه نجات یا اینکه رسی به چشمۀ آب حیات بی‌ ذکر و دعا مباش یعنی بفرست بر احمد و بر آل محمد صلوات
سیّد جواد
شکر خدا که نوکری‌ام را قبول کرد احرام حج دلبری‌ام را قبول کرد شکر خدا که هیئتی‌ام کرده باز هم نذر و نیاز مادری‌ام را قبول کرد شکر خدا که نام مرا هم نوشته‌اند یک عمر مشق حیدری‌ام را قبول کرد شکر خدا که عاقبتم را به خیر کرد بی‌دست و پای و بی‌سری‌ام را قبول کرد شکر خدا که با همۀ روسیاهی‌ام این گریه‌های آخری‌ام را قبول کرد بی‌بال و پر به عکس حرم خیره می‌شوم با این‌همه کبوتری‌ام را قبول کرد شکر خدا که اول ماه محرمی ارباب باز نوکری‌ام را قبول کرد
سیّد جواد
نیم‌روزی داغ روی داغ دیدم، صبر کردم بین دشمن از حسینم دل بریدم صبر کردم از هزاران زخم او گل‌بوسه چیدم صبر کردم جسم پاره‌پاره را در بر کشیدم صبر کردم کوه غم بردم، هلال‌آسا خمیدم، صبر کردم صبر هم بی‌تاب شد از صبر ایوب‌آفرینم من گرامی دختر مولا امیرالمؤمنینم
سیّد جواد
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟ این سرزمین غم‌زده در چشمم آشناست این خاک بوی تشنگی و گریه می‌دهد گفتند «غاصریه» و گفتند «نینوا» ست دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح آهسته زیرلب به خودش گفت کربلاست توفان وزید از وسط دشت، ناگهان افتاد پرده، دید سرش روی نیزه‌هاست
سیّد جواد
حال و هوای کوچه غم‌آلود و درهم است پرچم به اهتراز درآمد، محرم است نامت هنوز هم هیجان می‌دهد مرا این بیرق سیاه تکان می‌دهد مرا می‌گوید آسمان و زمین، در محرمت توفانی از حماسه به پا می‌کند غمت
سیّد جواد
منظور از این‌گونه شعر، توصیف صوری شخصیت‌های دینی با تکیه بر ظواهر آنان است؛ ستایش چشم و ابرو و ویژگی‌های جسمانی ممدوح، با لعابی رقیق از عرفان، شعری را رقم زد که بعدها با مخالفت و اعتراض رهبران دینی جامعه مواجه شد و سبب کم‌رنگ شدن آن در هیئت شد. اوج این‌گونه سروده‌ها را در اوایل دهۀ هشتاد باید دید.
sadeghi
گزارش ساموئل گرین نخستین سفیر آمریکا در ایران این است که زنان در ایام محرم در تهران در هیئتی با جمعیت چهار هزار نفر حرکت می‌کردند. این گزارش مربوط به سال‌های ۱۸۸۲-۱۸۸۵ است، یعنی حدود ۱۳۰ سال قبل. وی می‌نویسد: «خیلی تماشا داشت که چهار هزار سر سفید و چادر دیده می‌شد، بدون اینکه صورت یک نفر زن دیده شود... در هیچ مملکتی زن‌ها آنقدر نفوذ و اعتبار ندارند که در ایران؛ ولی از طفولیت آموخته‌اند که اقتضای دینداری این است که زن صورت خود را از مرد پوشیده دارد و تا در زن حس عصمت باقی است، این اعتقاد هم باقی می‌ماند.»
مصطفی ج

حجم

۱۰۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۰۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان