کتاب عقل سرخ و سه رساله دیگر
معرفی کتاب عقل سرخ و سه رساله دیگر
کتاب عقل سرخ و سه رساله دیگر نوشتهٔ شهابالدین سهروردی در نشر سیزده چاپ شده است. در این اثر علاوهبر رسالهٔ عقل سرخ، رسالهٔ صفیر سیمرغ، فی حقیقهالعشق و آواز پر جبرئیل را نیز دربر دارد.
درباره کتاب عقل سرخ و سه رساله دیگر
عقل سرخ، داستانی فلسفی پیرامون مسائل عرفانی است که با قلمی داستانی و رمزگونه از زبان پرندگان روایت میشود. قصه با این پرسش آغاز میشود که آیا مرغان زبان یکدیگر را میفهمند یا خیر. راوی به این پرسش پاسخ مثبت میدهد. در این کتاب نظریه سهروردی درباره علم به زبانی نمادین شبیه زبان آواز پر جبرئیل بیان شده است. وی ضمن استفاده از نمادهای جدید، پاره ای از موضوعات دیرین فلسفه و عرفان اسلامی، از قبیل تمایز میان قوه عقلانی، که او آن را عقل جزئی مینامد، و عقلی که او آن را عقل کلی میخواند، مطرح میکند. سهروردی در این اثر نمادهای زرتشتی کوه قاف، داستان زال، رستم و دیگر قهرمانان حماسی را که در شاهنامه به تصویر کشیده شدهاند را به کار میبرد. در ادامهٔ کتاب عقل سرخ و سه رساله دیگر، رسالههای صفیر سیمرغ، فی حقیقهالعشق و آواز پر جبرئیل را میبینیم.
آواز پر جبرئیل که از رسالههاى پر رمز و راز سهروردى است و چهار مسئلهٔ عمده حکمت اشراق را در بر دارد: خیاطت و هجا و ابجد و کلمه.
رسالهٔ «فی حقیقه العشق» نام رسالهای است از شهابالدین سهروردی که از ۱۲ فصل نسبتاً کوتاه تشکیل شده است. در این رساله سه گانهٔ حسن, عشق و حزن وجود دارد که منشأ مابعدالطبیعی دارند و از عقل کل ناشی شدهاند. رسالهٔ عشق سهروردی مانند بسیاری دیگر از آثار او محل تلاقی ۳ سنت بزرگ ایرانی، اسلامی و یونانی است. سهروردی، در رسالهٔ فی حقیقه العشق، در مراحل و مراتب مختلف از عشق حکایت می کند.
صفیر سیمرغ یکی از پنج رساله عرفانی شهابالدین سهروردی است. این رساله در احوال اخوان عزلت و تجرد است که در یک مقدمه و دو قسم سامان یافته است. در این رساله از آیات قرآنى بسیار و سخنان بزرگان تصوف، بهویژه حلاج، بهره گرفته شده است و گزیدهاى است استادانه از اصول تصوف و مراتب وصول به حق. شیخ اشراق، در رسالهٔ صفیر سیمرغ به سیر و سلوک عرفانی معنا بخشیده و حالات روحی سالک الی اللّه ، موقعیتهای پیش آمده و خطرات و موانع موجود در راه را بیان می کند.
درباره شهابالدین سهروردی
شهابالدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید، فیلسوف نامدار ایرانی و اهل شهر سهرورد شهرستان خدابندهٔ استان زنجان است. وی از بزرگترین فلاسفهٔ تاریخ ایران بود که حکمت خسروانی ایران باستان را احیا کرد.
از سهروردی حدود ۵۰ اثر باقیمانده که بخشهایی از آن به فلسفهٔ اشراق میپردازد. فلسفهٔ اشراق کلیتی پیچیده است و توضیح آن به اصطلاحات فلسفی و عرفانی نیاز دارد و البته به لغاتی که از نظر معنایی برای درک دشوار هستند.
همچنین، سهروردی چند رسالهٔ رمزی به زبان فارسی و عربی نوشت. زبان نمادین این رسالهها موجب تلفیق رموز زرتشتی، هرمسی و اسلامی میشود. درحقیقت هدف این رسالهها این بوده که شوق فطری انسان برای کسب معرفت و سفر روح به سوی اتحاد با کائنات را نشان دهد. متن حاضر در این کتــاب، چهار رسالهٔ عقـل سـرخ، صفیـر سیـمرغ، فـی حقیقـهالعشق و آواز پر جبرئیل، از برجستــهترین آثــار شیخ اشراق را شامل میشود که حاوی اسرار و رموز بسیار برای فهم حقیقت بوده و آنطور که سهروردی نام برد: «مستعدشدن» در این مسیر است.
کتاب عقل سرخ و سه رساله دیگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به فلسفه پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب عقل سرخ و سه رساله دیگر
«گفت: «چون زال از مادر در وجود آمد، رنگ موی و رنگ روی سپید داشت. پدرش سام بفرمود که وی را به صحرا اندازند و مادرش نیز عظیم از وضع حمل وی رنجیده بود. چون بدید که پسر کریهلقاست هم بدان رضا داد، زال را به صحرا انداخت. فصل زمستان بود و سرما، کس را گمان نبود که یک زمان زنده ماند، چون روزی چند بر این برآمد مادرش از آسیب فارغ گشت. شفقت فرزندش در دل آمد، گفت یک باری به صحرا شوم و حال فرزند ببینم. چون به صحرا شد فرزند را دید زنده و سیمرغ وی را زیر پر گرفته، چون نظرش بر مادر افتاد تبسّمی بکرد، مادر وی را دربر گرفت و شیر داد، خواست که سوی خانه آرد، باز گفت تا معلوم نشود که حال زال چگونه بوده است که این چند روز زنده ماند سوی خانه نشوم. زال را به همان مقام زیر پر سیمرغ فرو هشت و او بدان نزدیکی خود را پنهان کرد.
چون شب در آمد و سیمرغ از آن صحرا منهزم شد، آهویی بر سر زال آمد و پستان در دهان زال نهاد. چون زال شیر بخورد خود را بر سر زال بخوابانید، چنان که زال را هیچ آسیب نرسید. مادرش برخاست و آهو را از سر پسر دور کرد و پسر را سوی خانه آورد.»
پیر را گفتم: «آن چه سرّ بوده است؟»
پیر گفت: «من این حال از سیمرغ پرسیدم. سیمرغ گفت زال در نظر طوبی به دنیا آمد، ما نگذاشتیم که هلاک شود، آهوبَره را به دست صیاد باز دادیم و شفقت زال در دل او نهادیم، تا شب وی را پرورش میکرد و شیر میداد و به روز خودْ مَنَش زیر پر میداشتم. گفتم حال رستم و اسفندیار؟ گفت: چنان بود که رستم از اسفندیار عاجز ماند و از خستگی سوی خانه رفت. پدرش زال پیش سیمرغ تضرعها کرد، و در سیمرغ آن خاصیت است که اگر آیینه یا مثل آن برابر سیمرغ بدارند، هر دیده که در آن آیینه نگرد خیره شود. زال جوشنی از آهن بساخت، چنانکه جمله مصقول بود و در رستم پوشانید و خودی مصقول بر سرش نهاد و آیینهای مصقول بر اسبش بست. آنگه رستم را از برابر سیمرغ در میدان فرستاد. اسفندیار را عزم بود در پیش رستم آمدن. چون نزدیک رسید پرتو سیمرغ بر جوشن و آینه افتاد، از جوشن و آینه عکس بر دیدهٔ اسفندیار آمد، چشمش خیره شد، هیچ نمیدید. توهّم کرد و پنداشت که زخمی به هر دو چشم رسید زیرا که دیگران بدیده بود. از اسب در افتاد و به دست رستم هلاک شد. پنداری آن دو پاره گز که حکایت کنند دو پر سیمرغ بود.» »
حجم
۵۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۷ صفحه
حجم
۵۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۷ صفحه
نظرات کاربران
کتاب ۷۰ صفحست ولی توی توضیحاتش نوشته ۹۷ صفحه! الان توضیحات اشتباهه یا نسخه الکترونیکش ناقصه؟! نمره کتاب رو واسه اینکه بتونم نظرمو ثبت کنم مجبور شدم بدم،کتاب رو نخوندم نمی تونم داوری کنم