دانلود و خرید کتاب چکیده رمان طوفان جوزف کونراد ترجمه مریم قنبری
تصویر جلد کتاب چکیده رمان طوفان

کتاب چکیده رمان طوفان

معرفی کتاب چکیده رمان طوفان

کتاب چکیده رمان طوفان نوشتهٔ جوزف کونراد با ترجمهٔ مریم قنبری در انتشارات نوژین منتشر شده است. این کتاب یکی از آثار مجموعهٔ «چکیدهٔ پنجاه رمان کلاسیک» است.

«چکیده پنجاه رمان کلاسیک»، مجموعه‌ای برای معرفی شاهکارهای ادبی کلاسیک است. چکیدهٔ رمان‌ها معمولاً در کتابخانه‌ها به‌صورت مجموعه‌های چندجلدی در دسترس هستند، در دنیای مجازی نیز نسخه‌های گیج‌کننده‌ای از چکیدهٔ رمان‌ها وجود دارد. در دانشگاه‌ها و دیگر مؤسسه‌ها مقالاتی به قلم کارشناسان دربارهٔ نقد و بررسی رمان‌ها در قالب «راهنمای آموزشی» نوشته می‌شود، اما این مجموعه کاملاً متفاوت است. خواننده در اینجا، با ارائه‌ای منظم از چکیده رمان‌های برگزیده روبه‌رو می‌شود. این چکیده‌ها به‌صورت جامع و با نگارشی متناسب برای همهٔ خوانندگان نوشته شده‌اند.

درباره کتاب چکیده رمان طوفان

کتاب چکیده رمان طوفان حاصل ۲۰ سال زندگی کنراد است. داستان طوفان، درباره‌ٔ ناخدا مَک‌ ویر است که در طوفان دریا گیر می‌افتد. کنراد در این کتاب می‌خواهد تفکرات و تحولات درونی ناخدا مک‌ ویر در گذر از این حوادث و طوفان هولناک دریا را به تصویر بکشد.

خواندن کتاب چکیده رمان طوفان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی که فرصت مطالعهٔ کامل کتاب طوفان را ندارند، پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جوزف کنراد

جوزف کنراد در سال ۱۸۵۷ در سرزمینی که این روزها بخشی از اوکراین است، به دنیا آمد. او داستان‌نویسی لهستانی‌الاصل بود. او بر نویسندگان آمریکایی تأثیر گذاشت: همینگوی، فیتزجرالد و فاکنر. کُنراد را چهرهٔ برجستهٔ انتقال از ادبیات دورهٔ ویکتوریایی به فرم‌ها و ارزش‌های پیچیده‌تر ادبیات قرن بیستم دانسته‌اند.

پدر کنراد، مترجم آثار شکسپیر، دیکنز و هوگو و یک چهرهٔ سیاسی، ملی و فعال در جنبش‌های ملی‌گرایانهٔ ضداستعمار لهستان به‌دست روسیه بود. تبعید این خانوده موجب پدیدآمدن آثاری ویژه در روحیه، اندیشه و سپس زبان و نگارش کنراد شد. داستان‌های کُنراد داستان‌هایی هستند که در دل شب و کنار آتش گفته می‌شوند و به گوش‌ها می‌رسند؛ همان تصویر جهان‌شمول داستان‌گویی. او پیچیده و از رویدادهای سرزمین‌های دور می‌نویسد و بر غم‌آلودترینِ حوادث پرده‌ای از کلمات باشکوه کشیده تا وصف تناقض‌های زندگی با کنایات درهم تنیده شوند.

کنراد استاد کنایه بود. حال‌وهواهایی همچون وضعیت تردید، مرددبودن، ضدونقیض‌گویی، عدم‌قطعیت، پادرهوایی و تشکیک از ویژگی‌های آثار این نویسندهٔ امریکایی است. او در داستان‌هایش اصول اخلاقی و مدنی‌ای که انسان بر پایهٔ آن‌ها زندگی می‌کند را در لحظات بحران و دشواری در معرض آزمایش قرار می‌دهد. شخصیت‌های او در دام مشکلات گرفتار هستند و فضای داستان‌هایش تیره و بدبینانه است، اما او این بدبینی را با شیوه‌های زیباشناسانه و پر از ظرافت در کنار نثری شاعرانه نمایش می‌دهد.

نخستین رمان کنراد «حماقت آلمایر» نام داشت که در ۱۹۸۵ چاپ شد؛ ماجرای تاجری هلندی که کنراد با او در بورنئو آشنا شده بود. او کتاب «مطرود جزایر» را در ۱۸۹۶ منتشر کرد. کتاب‌های بعدی او «کاکاسیاهِ کشتی نارسیس» و «قصه‌های آشوب» نام داشتند. رمان‌ها و کتاب‌هایی همچون «پیکان خدا» و «دزد دریایی» و مقالات زندگی‌نامه‌وار خود مثل «آینهٔ دریا» (۱۹۰۶) و «گزارش شخصی» (۱۹۱۲) حاصل دوران نوجوانی کنراد هستند؛ زمانی که در ۱۵‌سالگی با اعلام اینکه می‌خواهد یک دریانورد شود، خانه را ترک کرد و به شهری دیگر رفت و سال‌ها در آنجا با وقایع خوب و بدِ گوناگون دست‌وپنجه نرم کرد. او بعدها تمرکزش را از دریا برداشت و معطوف زمین و سیاست کرد که کتاب‌های «نوسترمو» (۱۹۰۴)، «مأمور مخفی» (۱۹۰۷) و «زیر نگاه غربی‌ها» (۱۹۱۱) حاصل این دوران هستند. شاهکار او رمان «لرد جیم» (۱۹۰۰) نام دارد که بر اساس یک داستان واقعی هم نوشته شده: داستان ترک‌کردن کشتی‌ای درحال غرق‌شدن و مصیبت‌های مردی که خود را قهرمان می‌پنداشت، اما به‌وقت آزمون بزرگِ موقعیت‌های دشوار سرشکسته از آن بیرون آمد. وجوه مدرنیستی این رمان بسیار برجسته است. کنراد با نگارش رمان «بخت» (۱۹۱۳) نیز بیش از هر نویسندهٔ هم‌عصر خود موردتوجه و نقد قرار گرفت.

جوزف کنراد، در آخر عمر، نشان شوالیه‌ای را که پیشنهاد نخست‌وزیر انگلستان بود نپذیرفت. او کمی بعد در سال ۱۹۲۴ میلادی از دنیا رفت.

بخشی از کتاب چکیده رمان طوفان

«شهرت مک‌ویر در این بود که همه کشتی‌هایی که او هدایتشان را بر عهده داشت، مکانی سرشار از آرامش و هماهنگی بودند. او در ساحل و در کشتی همیشه تنها بود، فردی درون‌گرا بود و خیلی کم‌حرف بود، البته به جز مسائل مربوط به وظایفش مثل دستوراتی که برای تغییر جهت کشتی می‌داد، (او هرگز افرادی که ساعت‌ها پشت سر هم حرف می‌زدند را درک نمی‌کرد و نمی‌دانست که آن‌ها زمان زیادی را صرف صحبت درباره چه چیزی می‌کنند.) او ناخدای کشتی نانشان شد که سه سال پیش در دومبارتن به دستور شرکتی متشکل از چند تاجر سیامی ساخته شده بود. کشتی نانشان با یک محموله و دویست باربر چینی، که بعد از سال‌ها کار کردن برای شرکت بون هین در مستعمرات مناطق گرمسیر به خانه بازمی‌گشتند، راهی بندر فاوچائو شدند.

تحت سرپرستی و نظارت معاون اول کشتی آقای جوکس، همه خدمه کشتی مثل برادر بودند و آقای جوکس و مهندس ارشد کشتی آقای سولومون روت هم بهترین دوستان یکدیگر بودند. آقای جوکس علاقه بسیاری به ناخدا مک‌ویر داشت به این دلیل که ناخدا بسیار آرام بود اما فکر می‌کرد که مک‌ویر به اندازه کافی عاقل نیست که متوجه اشتباهاتش شود. البته چند سالی که ناخدا و فرمانده ارشد کشتی بود، هیچ کار احمقانه‌ای انجام نداده بود و بدون اینکه کسی را نگران کند کشتی را به مقصد می‌رساند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳ صفحه

حجم

۳۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳ صفحه

قیمت:
۱۱,۹۰۰
تومان