کتاب ایمان یا بی ایمانی؟
معرفی کتاب ایمان یا بی ایمانی؟
کتاب ایمان یا بی ایمانی؟ مکاتبات بین اومبرتو اکو و کاردینال مارتینی با ترجمهٔ علی اصغر بهرامی است و نشر نی آن را منتشر کرده است. روزی روزنامهٔ ایتالیایی لا کورهرا دِ لا سرا از اومبرتو اکو، رماننویس و دانشور و کارلو ماریا مارتینی، اسقفـ دانشور دعوت کرد تا در صفحههای آن روزنامه به مبادله دیدگاههای خود بپردازند. نامهنگاری اکوـ مارتینی امکان گفتوگوی هوشمندانه پیرامون دین را در سطح تازهای نوید میدهد. این نامهنگاری ثابت میکند که امکان دارد در اینگونه مباحثهها هر دو طرف موشکافی کنند و دیگری را به چالش بخوانند و درعینحال حرمت یکدیگر را حفظ کنند و حتی همدل باشند. این نامهها اکنون به چندین زبان ترجمه شدهاند و در سراسر جهان منتشر خواهند شد.
درباره کتاب ایمان یا بی ایمانی؟
اومبرتو اکو به سال ۱۹۳۲ در الساندرا، از شهرهای منطقه پیدمونتِ ایتالیا بهدنیا آمد. پیش از آنکه در رشته نشانهشناسی (شاخهای از فلسفه که به نشانهها و نمادها میپردازد) دانشور نامداری شود، به تحصیل نظریههای زیباییشناسی سدههای میانه اشتغال داشت. تز خود را در دانشگاه تورین در باب زیباییشناسی توماس آکویناس نوشت.
اکو مدتی استاد نشانهشناسی دانشگاه بولونیا بود. براساس گفتههای خودِ او، تا سن بیست و دو سالگی کاتولیک مؤمن کلیساروی بوده است. حتی گهگاهی اکو با اندکی ندامت از ایمان ازدسترفته خود سخن میگفت و به این نکته اشاره میکرد که به احتمال زیاد آن حالت استواری که در زمینه اخلاقیات، پایههای زندگی و آثار وی بر آن استوار است، برآمده از همان ساختار کاتولیکی پیشین ذهن اوست. این ساختار را بهوضوح میتوان در آثار اومبرتو اکو دید، و حتی کسانی ممکن است بگویند اکو این ساختار را در آثار خود به نمایش میگذارد.
در رمان آونگِ فوکو، اکو ارجاعات وسیعی به شهسوارانِ دینْپناه قرون وسطا و نوشتارگانِ هرمسی میدهد. و کیست که بتواند نقلقولهایی را فراموش کند که اکو به زبان لاتین آورده است و با حروف مُذهّبی که زینتگر متنهای خطی و قدیمی کتاب مقدساند، همچون تاجگلی بر فصل فصل نام گلسرخ نشستهاند؟ شکوه کلّ این رمان و تسلط آشکار نویسنده در زمینه تاریخ دین در اروپا خود بیانگر آن است که این نویسنده تقلب نمیکند. اکو با همین راحتی که رمان نوشته است، دربارهٔ فلسفه و زیباییشناسی، دربارهٔ توماس آکویناس و جیمز جویس، دربارهٔ رایانه و آلبیگاییها هم مینویسد.
و همین است که انسان را مجذوب اکو در مقام یکی از دو شرکتکننده این گفتوگو در کتاب ایمان یا بی ایمانی؟ میکند. چه میشد اگر در این کشور ذهنهایی مثل ذهن اکو داشتیم و با آن درگیر میشدیم؛ متفکرانی که وقتی با عالمان دین از در مخالفت درمیآیند میدانستند چه میگویند، مخاطبانی که ناباورند و شکاکین اصولی نیستند. چه میشد اگر طرفهایی در گفتوگو میداشتیم، که بهگفتهٔ اکو ممکن است به وجود خدا هم معتقد نباشند، اما خوب میفهمند که اعلام این نظر که خدا وجود ندارد تا چه حد خودپسندانه است. اکو از آن فرزانگان پختهای است که علاقهای به انکار دینْباوران ندارد، بلکه علاقهمند به روشن کردن تفاوتهای اصیل و واقعی و نیز یافتن زمینههای مشترک است.
کارلوماریا مارتینی نیز درست مثل اکو که در پی گرفتن مچ مسیحیان نیست، هیچ علاقهای به انکار غیرمذهبیها ندارد. مارتینی نیز سرسختانه درپی یافتن زمینههای مشترک است. روزی مارتینی برای جمع بزرگی حرف میزد و میگفت هر وقت دربارهٔ «مذهبیها» و «غیرمذهبیها» حرف میزند، مخاطبانِ ذهن وی دو گروه انسان متفاوت نیستند. برعکس، میگوید منظور وی این است که در وجود همهٔ ما چیزی از «مذهبیها» نهفته است و هم چیزی از «غیرمذهبیها» وجود دارد، و در ادامه میگوید این آمیختگی «در مورد اسقفی که دارد حرف میزند نیز صادق است.» یافتن روشنفکر لاادری برجستهای همچون اکو غیرعادی است، روشنفکری که این چنین با آغوش باز از عمیقترین پرسشهایی که در باب دین مطرح میشود استقبال میکند. پیدا کردن مقام کلیسایی برجستهای و اسقفی مثل مارتینی هم غیرعادی است، که چنین با آغوش باز از پرسشهای جدّی یک لاادری اندیشهور استقبال میکند.
مارتینی به سال ۱۹۲۷ در تورین متولد شد و مثل همتای خود فلسفه و الهیات خواند. اما بعد به راهی خلاف راه اکو رفت. مارتینی به سال ۱۹۵۲ به کسوت کشیشان و به عضویت فرقه یسوعیان (ژزوئیتها) درآمد. از آغاز سال ۱۹۷۸ در مقام رتوره مانییفیکو (مدیر) دانشگاه گریگوری رم به خدمت پرداخت؛ دانشگاه گریگوری رم معتبرترین دانشگاه کاتولیک جهان است. بیست سال مارتینی سراسقف میلان بود و از دسامبر ۱۹۷۹ پاپ ژان پل دوم او را به مقام کاردینالی ارتقا داد. مارتینی مردی بود دارای تحصیلات وسیع انسانی و از دانشوران محترم در زمینه عهد جدید کتاب مقدس. وی در زمره ویراستاران ویراستِ انتقادی متن یونانی عهد جدید بود که بهصورت وسیعی از آن استفاده میشد. گذشته از آثار وزین دانشورانه، مارتینی نویسندهٔ بسیار فعالی بود و برای مردم غیرروحانی و غیرمتخصص کتابهای مذهبی و معنوی زیادی نوشت. بهعلاوه مارتینی از پیشروان وحدت کلیسا در اروپا بود و توجه خاصی به رابطه مسیحیان با یهودیان داشت.
فصلهای کتاب ایمان یا بی ایمانی؟ از این قرار است:
مشغله ذهنی نادینی نسبت به روز بازپسین نوین
امید نقطه پایانی است بر «پایان»
حیات آدمی چه زمانی آغاز میشود؟
حیات آدمی جزء حیات خداوند است
مرد و زن به روایت کلیسا
کلیسا انتظارات را برآورده نمیکند، اسرار را پاس میدارد
انسان غیرمذهبی کجا به اشراق دست مییابد؟
اخلاقیات در حضور آن دیگری زاده میشود
خواندن کتاب ایمان یا بی ایمانی؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار و اندیشههای اکو و همچنین کسانی که دوست دارند گفتوگوی میان یک متفکر با یک مقام دینی را بخوانند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ایمان یا بی ایمانی؟
«کارلو ماریا مارتینی عزیز،
من شما را با اسمی که بر خود دارید مخاطب قرار میدهم و به کسوتی که بر تن دارید اشارهای نمیکنم، و امیدوارم این کار مرا نشانه بیحرمتی نسبت به خود مشمارید. این کار مرا به چشم ادای احترام و دوراندیشی نگاه کنید. نشانه احترام، از اینرو که من همیشه سخت تحتتأثیر شیوه عمل فرانسویان در مواردی مثل این قرار میگیرم: فرانسویان وقتی با نویسندگان و نقاشان و سیاستمداران مصاحبه میکنند، از بهکار بردن عنوانهایی مثل دکتر یا عالیجناب یا آقای وزیر که از ارزش مخاطب میکاهد، اجتناب میکنند. کسانی وجود دارند که سرمایه معنوی آنان ناشی از نامی است که با آن پای عقاید خویش را امضا میکنند. فرانسویان کسی را که نام او لقب اصلی اوست چنین مورد خطاب قرار میدهند: «به من بگو، ژاک مارتین»؛ «به من بگو، کلود لوی ـاستروس.» بهکار بردن اسم شخص شیوهای برای اذعان به اعتباری است که اگر آن شخص سفیر کبیر و عضو آکادمی هم نشده بود، دارا بود. چنانچه قرار بود سن آگوستین را مخاطب قرار دهیم (و در این مورد نیز نباید گزافکاری مرا در آوردن مثال نشانه بیحرمتی بپندارید)، وی را «جناب اسقف هیپو» نمیخواندم (زیرا بعد از سنآگوستین نیز کسان دیگری با نام جناب اسقف هیپو پیدا شدهاند)، وی را «آگوستینِ تاگاستهای» میخواندم.»
حجم
۷۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۷۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه