کتاب چکیده رمان طلسم
معرفی کتاب چکیده رمان طلسم
کتاب چکیده رمان طلسم نوشتهٔ سر والتر اسکات و ترجمهٔ امیر حبیبی است و انتشارات نوژین آن را منتشر کرده است. «چکیدهٔ پنجاه رمان کلاسیک»، کتابی برای معرفی رمانهای برگزیده است، از «دل تاریکی» اثر کنراد گرفته تا «آنا کارنینا» اثر لئو تولستوی. چکیده رمان طلسم عنوان این کتاب از این مجموعه است.
درباره کتاب چکیده رمان طلسم
چکیده رمانها معمولاً در کتابخانهها بهصورت مجموعههای چند جلدی در دسترس هستند؛ در دنیای مجازی نیز نسخههای گیجکنندهای از چکیده رمانها وجود دارد. افزون بر این، در دانشگاهها و دیگر مؤسسهها مقالاتی به قلم کارشناسان دربارهٔ نقد و بررسی رمانها در قالب راهنمای آموزشی نوشته میشود.
این کتاب کاملاً متفاوت است. خواننده در اینجا، با ارائهای منظم از چکیده رمانهای برگزیده روبهرو میشود. این چکیدهها بهصورت جامع و با نگارشی متناسب برای همهٔ خوانندگان نوشته شدهاند.
چکیده رمان طلسم از این قرار است: سر کنت که شوالیهای اسکاتلندی است به تنهایی در حال عبور از بیابانی در جوار بحرالمیت است. او مقصد ظهرگاهش را از دور میبیند: چندین نخل در کنار یک چاه. وقتی نزدیک میشود، متوجه کسی میشود که از لابهلای درختان حرکت میکند؛ آنگاه مردی اسبسوار را میبیند که چهار نعل به سویش میتازد. او سلحشوری سارازنی است؛ خود را برای رزم مهیا میکند. هنگام رویارویی، سر کنت از اسبش انداخته میشود و به خاک میافتد. اما وقتی سارازنی از اسب پیاده میشود و به سمتش میآید، سر کنت کمربندش را میگیرد و شمشیر و تیردانش را از او جدا میکند؛ شوالیهٔ مسلمان که خلع سلاح شده و بعداً خود را شیرکف معرفی میکند، دست راستش را مقابل کنت میگیرد و اعلام متارکه از رزم میکند. هر دو سوار بر اسب میشوند، دو دشمن اکنون رفیق شدهاند و در کنار هم به سوی نخلها میتازند؛ تا اینکه... .
خواندن کتاب چکیده رمان طلسم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهای شاهکار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چکیده رمان طلسم
«آتشبسی میان صلیبیون مسیحی و نیروهای صلاحالدین، رهبر مسلمانان تحمیل شده. عمدهٔ نیروهای صلیبی انگلیسیها، اتریشیها و فرانسویها هستند، اما با وجود اینکه پادشاهان فرانسه و اتریش صمیمانه درگیر جنگ شدهاند، شاه ریچارد با لشکرکشی قصد دارد نیروهای متحد را متمرکز بر فتح و نجات کلیسای مقبرهٔ مقدس از دست مسلمانان کند. ریچارد رهبری محبوب نیست. همهٔ مردم شوق صلیبی او را در نمییابند. اکنون او در حد مرگ بیمار شده است، و بسیاری از افراد در اردوگاه امید به مرگش دارند؛ نخست، به سبب اینکه از رهبری استبدادگونهاش منزجر شدهاند؛ و دوم اینکه مخالف عقیدهٔ لجوجانهٔ او در مورد پیروزی بر مسلمانان هستند و یاران او میپندارند که این اقدامی است حماقتبار و بیفایده.
سر کنت با طبیب مسلمان به نام الحکیم به اردوگاه باز میگردد که او را صلاحالدین فرستاده تا با کیمیای خود پادشاه را درمان کند. سر دو وو که حامی وفادار پادشاه است شکاک شده است: ممکن است صلاحالدین این طبیب را فرستاده تا پادشاه را مسموم کند. سر کنت که قصد دارد خلاف این پندار را به شاه دو وو ثابت کند، او را به اقامتگاهش میبرد و سلحشورش را به او نشان میدهد. این سلحشور همان تب پادشاه را داشته ولی با درمان الحکیم تقریباً بهبود یافته است. شاه سر دو وو به خیمهٔ پادشاه باز میگردد و با پادشاه در مورد سفر کنت برای دیدار زاهد ارگاندی سخن میگوید –سفری که پادشاه کاملاً از آن بیخبر است. پادشاه میخواهد بداند که «وقتی که ملکهٔ ما در صومعهٔ انگاندی است،» که جرئت کرده کسی را به آنجا بفرستد. ملکه برای بازیابی سلامتش به زیارت آنجا رفته بوده است (و این یعنی ادیث پلاژنته هم به همراه او رفته و با سر کنت همزمان در نمازخانه بودهاند.) سر دو وو دربارهٔ طبیب مسلمانی که از طرف صلاحالدین آمده به او خبر میدهد و پیشنهاد میکند که وقتی سلحشور سر کنت بهبودی کامل یافت، آنگاه طبیب اجازه دارد پادشاه را درمان کند.»
حجم
۷۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱ صفحه
حجم
۷۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱ صفحه